سؤال 1035. آیا زن مى تواند در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلاً مسافرت نماید، یا معتاد به مواد مخدر گردد، یا خرجى او را ندهد اختیار طلاق با او باشد؟
جواب: این شرط باطل است، ولى هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هرگاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند این وکالت صحیح است و در چنین صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.
سؤال 1036. پدر و جدّ پدرى دیوانه مى توانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: در صورت مصلحت مى توانند او را طلاق دهند.
سؤال 1037. ولىّ صغیر اگر همسر دائمى براى او عقد کرده، مى توانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: بنابر احتیاط واجب نمى تواند او را طلاق دهد، امّا اگر همسر موقّت براى او عقد کرده مى تواند باقیمانده مدّت را در صورت مصلحت ببخشد.
سؤال 1038. بیش از ده سال است که به دلایل زیر قصد طلاق زوجه ام رادارم:
الف) عدم تمکین. ب) خروج بدون اذن از منزل و حتّى از شهر در موارد غیر ضرورى. ج) اقدام به آبرویزى و هتک حرمت بنده در جامعه. د) تهمت هاى ناروا. هـ) تهدید به مسموم نمودن. و) نامشروع قلمداد کردن صیغه ازدواج.
و قانون نیز توجّهى به من نکرده آیا مى توانم خود صیغه طلاق را بخوانم و آیا گرفتن حکم طلاق در مقابل پرداخت پول امکان پذیراست و چنین حکمى اعتبار شرعى دارد؟
جواب: عدم تمکین به تنهایى مى تواند دلیلى بر اقدام به طلاق باشد، ولى تا مى توانید از طلاق بپرهیزید مگر این که ناچار شوید.
سؤال 1039. آیا براى تبدیل ازدواج دائم به موقّت غیر از طلاق و انجام عقد موقّت راهى وجود دارد؟ و اگر ندارد آیا عدّه نگهداشتن لازم است یا شوهر سابق در عدّه مى تواند زن را متعه کند؟
جواب: راه آن فقط طلاق است و در عدّه مى تواند با او ازدواج نماید به شرط این که طلاق رجعى نباشد و اگر طلاق رجعى است باید بعد از تمام شدن عدّه او را به عقد موقّت درآورد.
سؤال 1040. این جانب مدّت 24 سال است که با خانمم زندگى مى کنم و داراى شش فرزند مى باشیم، در این مدّت با دخالت مستقیم پدر و مادر و برادر خانمم روبه رو بوده ام و زندگى تلخى را گذرانده ام تا این که مدّتى قبل دیگر کارد به استخوانم رسید و تصمیم به جدایى از همسرم گرفتم و چون در تصمیم خود جدّى بودم در چند جلسه (البتّه به فارسى) گفتم: همسرم مانند خواهر و مادرم براى من مى باشد، حال همسرم از گذشته خود پشیمان شده و تعهّد داده که دیگر مثل گذشته به تحریکات بستگان خود گوش نکند و من هم مى خواهم مدّتى دیگر به ایشان فرصت بدهم و با ایشان زندگى کنم با توجّه به گفته بالا آیا مى توانم با ایشان به عنوان زن و شوهر زندگى کنم؟
جواب: چنانچه این سخن را در حالى گفته اید که دو شاهد عادل حضور داشته اند و آن زن هم در حال عادت نبوده بعد از پاک شدن با او نزدیکى نکرده باشید باید کفّاره بدهید و کفّاره آن دوماه روزه است که باید سى و یک روز آن پشت سر هم باشد و اگر توانایى روزه نداشته باشید 60 مسکین را طعام دهید امّا اگر دو شاهد عادل حضور نداشته، کفّاره اى هم ندارد و این سخن بى اثر است، در ضمن توجّه داشته باشید در آن جا که کفّاره لازم باشد تا کفّاره ندهید حلال نمى شود.
سؤال 1041. خانم شوهردارى با افرادى حدود دو سال رابطه داشته است و حتّى مدّت 20 روز بدون اجازه شوهرش معلوم نیست که در کجا به سر برده است آیا لازم است این خانم مشهور به فساد را طلاق داد؟
جواب: طلاق دادن او واجب نیست ولى لازم است او را از کار خلاف بازدارد.
سؤال 1042. لطفاً در مورد اجرت المثل زحمات زن در منزل شوهر به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) اگر طلاق به درخواست زوجه باشد، آیا استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایى که شرعاً به عهده وى نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: زوجه در صورتى مى تواند اجرت کارهاى خود را مطالبه کند که بگوید قصد تبرّع ندارد و زوج این کارها را از او بخواهد.
ب) اگر طلاق به درخواست زوجه نباشد، آیا استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایى که شرعاً به عهده وى نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: مسأله طلاق چه از طرف زوج باشد و چه به خواست زوجه، هیچ ارتباطى با مسأله فوق ندارد; حتّى بدون طلاق نیز در فرضى که ذکر شد مى تواند مطالبه اجرت کند.
سؤال 1043. یکى از شروطى که بر اساس تصویب شوراى عالى قضایى در سند عقد ازدواج گنجانده شده این است که زوج بعد از عقد ازدواج در کلّیه دارایى خود با زوجه شریک خواهد بود و در صورت قبول زوج، زوجه حق خواهد داشت در صورت طلاق نصف اموال شوهر را دریافت نماید، آیا زوجه با گرفتن نصف اموال باز هم استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایى را که بدون قصد تبرّع در خانه شوهر انجام داده و شرعاً به عهده وى نبوده دارد؟
جواب: ظاهر این شرط این است که جبران خدمات دوران ازدواج باشد; ولى شرط مزبور چون آمیخته به ابهام فراوان است، شرعاً اشکال دارد.
سؤال 1044. زوجه از خانواده مذهبى بوده و تا قبل از ازدواج چادرى و با حجاب کامل بوده است، زوج بعد از ازدواج وى را وادار کرده که با مانتو و روسرى، حجاب خود را حفظ کند و از چادر استفاده نکند و زوجه این موضوع را مغایر با شئونات خانوادگى خود دانسته و به این علّت تقاضاى طلاق نموده است و به هیچ وجه حاضر نیست که چادر را کنار بگذارد. آیا تقاضاى وى براى طلاق به این جهت براى دادگاه قابل قبول مى باشد؟ چنانچه پاسخ منفى باشد، آیا زوجه موظّف به اجراى دستور زوج در این مورد مى باشد؟
جواب: این امر مجوّز تقاضاى طلاق نیست; ولى زوجه مى تواند نظر زوج را در این مورد رعایت نکند، و زوج حقّ اجبار او را ندارد.
سؤال 1045. زوجه به علّت این که شوهرش وى را مجبور مى نماید که حجاب اسلامى را رعایت ننماید و بعضاً در جلوى مهمانان نامحرم، بدون حجاب حاضر شود و یا در خارج از منزل با آرایش و بدون رعایت کامل حجاب اسلامى بیرون رود، از دادگاه تقاضاى طلاق نموده است. آیا عسر و حرج زوجه در این مورد قابل قبول است؟
جواب: اگر این کار از طرف شوهر به صورت وسیع تکرار شود و زوجه را در تنگناى شدید روحى قرار دهد، عسر و حرج ثابت است و حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد.
سؤال 1046. من همسر دوم شوهرم مى باشم. پس از این که زن اوّل ایشان فوت کرد من با ایشان ازدواج کردم، ایشان از زن اوّل چهار پسر و دو دختر و از من یک پسر دارد، من از داشتن شش بچّه ایشان باخبر بودم. لذا تمام اقوام با ازدواج ما مخالف بودند و مرا تحقیر مى کردند. الان هفت سال است که من از شوهرم دور هستم و با اجازه او در یک بیمارستان عربستان سعودى مشغول پرستارى هستم. در طول هفت سال که من زحمت کشیدم و پول به دست آورده ام شوهرم آن را بدون اجازه من صرف جهیزیه دخترش کرد. این بار که به هندوستان رفته بودم بر سر قضیه پول دعوا شد و من مطالبه طلاق کردم، ولى ایشان طلاق نمى دهد در حالى که سنّ من با ایشان تفاوت زیاد دارد و من نمى توانم با ایشان زندگى کنم. آیا من حقّ طلاق یک جانبه را دارم؟
جواب: هرگاه شوهر حاضر باشد به وظایف خود طبق عقدنامه اى که با شما داشته عمل کند حقّ طلاق یک جانبه را ندارید، ولى اموالى را که از شما بدون اجازه برده باید بطور کامل برگرداند.
سؤال 1047. پسرى، دخترى را به عقد نکاح دائم خویش درمى آورد، بعد از یک ماه با همدیگر اختلاف پیدا مى کنند و در نتیجه اختلاف، مدّت 6 سال در حال عقد مى مانند و پس از آن پسر با دختر دیگرى ازدواج مى کند. در ضمن جلسه اى در حضور ریش سفیدان و با تصویب آنها پسر علاوه بر اخذ مهر حاضر، با گرفتن مبلغ 000/300 تومان (که مجموعاً 000/700 تومان مى شود) راضى به طلاق مى شود، امّا در برگه صورت جلسه طلاق این شرط قید مى شود که دختر مزبور پس از طلاق نمى تواند با فلان شخص ازدواج کند و دختر که صورت جلسه را امضا کرده است در آن زمان به این شرط توجّه نداشته است. این شرط از نظر شرعى چگونه است؟
جواب: شرط مزبور باطل است و دختر مى تواند بعد از طلاق و مراسم آن، با هر کس که مى خواهد ازدواج کند.
سؤال 1048. زوجه به علّت عدم قدرت بارورى زوج و نیاز شدید به داشتن فرزند، خود را در حال عسر و حرج مى داند، آیا با وجود این موضوع مى توان حکم به طلاق زوجه صادر کرد؟
جواب: جایز نیست; مگر این که واقعاً خطر بیمارى روانى زوجه را تهدید کند.
سؤال 1049. زن شیعه اى در عقد مردى سنّى بوده است، پس از چند سال زندگى مشترک مرد سنّى طبق معتقدات خود، که طلاق در حضور عدلین و سایر شرایطى که در طلاق شیعه است را معتبر نمى داند، زن خود را طلاق گفته است;
الف) آیا زن وظیفه دارد طبق قاعده الزام، از آن لحظه عدّه نگه دارد؟
جواب: قاعده الزام شامل حال زن شیعه نمى شود و باید از شوهر وکالت بگیرد و مجدّداً طلاق را با شرایط آن جارى کند و اگر شوهر راضى به این کار نشود، حاکم شرع مى تواند اجازه طلاق او را صادر کند.
ب) در صورتى که طلاق از جانب مرد سنّى طبق معتقدات خود واقع شده، آیا نفقه دوران عدّه به عهده اوست؟
جواب: زن حقّ نفقه دارد، خواه به عنوان عدّه طلاق باشد یا بقاى زوجیت.
ج) چون طلاق از ناحیه مرد است، آیا لازم است تمام مهریه را پرداخت نماید؟
جواب: مهریه در هر صورت بر عهده زوج مى باشد، خواه طلاق بدهد یا ندهد.
د) چون به عقیده خودش سه طلاقه نموده، آیا بدون محلّل بنا بر عقیده خودش حقّ رجوع دارد؟
جواب: از نظر وظیفه شرعى زن، رجوع مانعى ندارد.
سؤال 1050. زید دختر بالغه و باکره خود را نامزد شخصى کرده و پیش از عقد گفته است: «اگر زن دیگرى بگیرى، یا به شهر دیگرى بروى خود من، که پدر دختر مى باشم، دخترم را طلاق مى دهم، یا ابراى مدّت مى کنم، تو مرا وکیل کن» نامزد، پدر دختر را وکیل مى کند و سپس عقد جارى مى شود، ولى در ضمن عقد او را دوباره وکیل نکرده، و سپس عروسى مى کنند، تقریباً یک سال پس از عروسى، پدر به خاطر تخلّف شوهر، دخترش را ابراى مدّت مى کند یا طلاق مى دهد، شوهر ادّعا مى کند: «من او را وکیل کرده بودم، ولى بعداً او را عزل نموده ام» در این صورت آیا این طلاق یا ابراى مدّت صحیح است؟
جواب: وکالت به قوّت خود باقى است و اگر مرد از شرایط تخلّف کند پدر زوجه مى تواند طلاق دهد.
سؤال 1051. اگر زنى در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر مرد قصد طلاق او را داشت باید مبلغى به زن بپردازد، آیا عمل به این شرط لازم است؟ آیا طلاق متوقّف بر پرداختن این مبلغ است؟
جواب: این شرط اشکالى ندارد و عمل به آن واجب است.
سؤال 1052. اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع کند، حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد؟
جواب: احتیاج به طلاق نیست، بعد از ارتداد از هم جدا مى شوند.
سؤال 1053. اگر مردى شک داشته باشد که فلان خانم همسر اوست یا نه لطفاً بفرمایید:
الف) آیا مى تواند بطور قطعى و جزمى او را طلاق دهد و اگر صحیح نیست براى فرار از این شک چگونه احتیاط کند؟
ب) بر فرض عدم جواز طلاق قطعى در سؤال قبل، آیا این مسأله را مى توان به کسى که شک در زوجیت زنى دارد بعد از آن که عقد بر آن زن تمام شده است ولى زن ادّعاهایى مى کند که باعث شک زوج در همسرى او شده است و با همین شک او را طلاق قطعى داده است و به شک خود اعتنایى نکرده است، مقایسه کرد.
لازم به ذکر است که آنچه باعث این سؤال شد کلام شیخ انصارى(رحمه الله) در مکاسب است که مى فرماید: «اگر در امور مقوّمه شک شود امر مشکل مى شود». و سپس از شهید اوّل نقل کرده که ظاهراً ایشان جزم به بطلان چنین طلاقى پیدا کرده است، نظر حضرتعالى چیست؟
جواب: این طلاق اگر به صورت قطعى و عَنْ جَزْم انجام شده است صحیح است و اگر در زوجیت شک دارد طلاق را به قصد احتیاط جارى کند; و امّا کلام علاّمه انصارى(رحمه الله) و بعضى دیگر از فقهاى عظام براى اثبات بطلان این طلاق کافى نیست.
سؤال 1054. زوج شیعه جعفرى، و زوجه سُنّى شافعى است. زوج مدّعى است که مطابق مذهب شافعى زوجه را سه طلاقه کرده، ولى زوجه منکر آن است. لطفاً بفرمایید:
الف) در فرض اثبات، آیا طلاق مورد ادّعا صحیح است؟ به عبارت دیگر، آیا زوج شیعه مذهب مى تواند زوجه خود را بر طبق مذهب شافعى سه طلاقه کند، یا رعایت شرایط طلاق از نظر فقه شیعه براى زوج شیعه مذهب در هر حال الزامى است؟
جواب: زوج شیعه موظّف است طبق مذهب خود همسرش را طلاق دهد.
ب) آیا آثار طلاق یاد شده را مى توان بر اساس قاعده الزام نسبت به زوجه مترتّب ساخت؟
جواب: آرى زوجه مى تواند آثار طلاق مزبور را نسبت به خودش جارى سازد.
ج) آیا مجراى قاعده الزام تنها در فرضى است که زوج سنّى مذهب باشد، یا در فرض شیعه بودن زوج و سنّى بودن زوجه نیز قاعده الزام جارى مى شود؟
جواب: قاعده الزام در هر دو صورت جارى مى شود; هر چند رعایت احتیاط خوب است.
د) به طور کلّى در موارد ادّعاى وقوع طلاق، قول زوج مقدّم است، یا زوجه؟ اثبات آن بر عهده کیست؟
جواب: هر کدام ادّعاى طلاق کنند، باید طبق موازین شرع ثابت نمایند.
سؤال 1055. مرد و زنى در اثر اختلاف، کارشان به طلاق منتهى شده است. زن در ازاى طلاق، مهریه اش را بخشیده، و جهیزیه خود را برده، و صیغه شرعى طلاق جارى شده است. حال دو سؤال پیش آمده، مستدعى است پاسخ فرمایید:
الف) در طول مدّت 9 سال زندگى مشترک، کادوهایى از خانواده هاى طرفین به این زن و شوهر داده شده است. حال که این دو نفر از هم جدا شده اند، این کادوها، که بعضى توسّط بستگان مرد، و بعضى توسّط اقوام زن داده شده، شرعاً به کدام یک تعلّق دارد؟
جواب: کادوهایى که زنانه است به زن تعلّق دارد، و آنها که مردانه است به مرد. و اگر به درد هر دو مى خورد چنانچه از خانواده و دوستان مرد آورده اند به مرد تعلّق دارد، و اگر از خانواده و دوستان زن آورده اند به زن تعلّق دارد.
ب) در طول این مدّت این زن و شوهر نیز کادوهایى به اقوام همدیگر داده اند (البتّه پول این کادوها را مرد پرداخت نموده است.) تکلیف این کادوها چیست؟ آیا زن باید این کادوها را از فامیل خود گرفته، و تحویل مرد دهد؟ یا چون این کادوها در آن زمان داده شده، متعلّق به گیرنده آن مى باشد؟
جواب: در صورتى که کادوها موجود باشد مرد مى تواند باز پس بگیرد، (به شرط این که با مرد خویشاوند نباشد;) ولى این کار مکروه و ناپسند است.
سؤال 1056. اگر زوج، زوجه را تهدید به استفاده از حقّ طلاق کند، مثلاً به زوجه اش بگوید: «یا منزل شخصى ات را ملک من کن، یا تو را طلاق مى دهم» و زن براى جلوگیرى از طلاق ملک را به نام شوهر بزند، آیا اکراه صدق مى کند؟ حکم این انتقال چیست؟
جواب: آرى عرفاً مصداق اکراه است.
سؤال 1057. با توجّه به اطلاق مادّه 1133 قانون مدنى که مى گوید: «مرد هر وقت بخواهد، مى تواند همسر خود را طلاق دهد.» بعضى از محاکم همان طور که طلاق بى دلیل زوجه را رد مى کنند، در مورد در خواست زوج نیز همین حکم را صادر مى نمایند. آیا این مطلب با اختیارات مطلق زوج طبق روایت مشهور نبوى «اَلطَّلاقُ بِیدِ مَنْ اَخَذَ بِالسّاقِ»(1) منافات ندارد؟
جواب: مطابق عنوان اوّلى اختیار طلاق به دست زوج است; هر زمان که بخواهد. ولى با توجّه به عناوین ثانویه، که برگرفته از شرایط خاصّ اجتماعى امروز است، حاکم شرع مى تواند اجازه طلاق مرد را به مواردى موکول کند که عذر موجّهى داشته باشد.
سؤال 1058. اگر مردى زنى را فریب دهد که از شوهرش طلاق بگیرد و همسر او شود طلاق و عقد آن زن صحیح است؟
جواب: صحیح است، ولى هر دو معصیت بزرگى انجام داده اند.