راه نفوذ در دیگران

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
گفتار معصومین(علیهم السلام) ج1
11 زبان (غیبت)10 راه نفوذ در دیگران

مى توانیم از این حدیث راه نفوذ در دیگران را پیدا کنیم.

منظور از نفوذ، کلاه گذارى نیست بلکه نفوذ به حق در دیگران است. بهترین راه براى نفوذ در دیگران راهى است که در روایت آمده یعنى نیکى کردن به مردم و حل کردن مشکل مردم; البتّه کمک به حلّ مشکلات، و نیکى کردن به مردم تنها کمک مادى نیست، بلکه استفاده از سرمایه هایى است که در اختیار داریم و فناناپذیر است. همان که امیرالمؤمنین(علیه السلام)مى فرماید: از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود:

«إنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النّاسَ بِأمْوالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِأخْلاقِکُم; شما با پول نمى توانید همه مردم را جذب کنید ولى با اخلاق نیکو مى توانید مردم را جذب کنید».(1)

این کار هزینه زیادى هم نمى خواهد، مانند برخورد نیکو با همسایه، پیش از او سلام کردن، احوال پرسى کردن و احوال خویشان او را پرسیدن، در غیاب دوست از او دفاع کردن و اگر بیمار شد عیادتش نمودن و در غم و شادى شریک او بودن.

یکى از عوامل پیشرفت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در صدر اسلام، نفوذ آن حضرت در دلها بود که خداوند مى فرماید: «(فَبِمَا رَحْمَة مِّنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ); از پرتو رحمت الهى در برابر آنها ]مردم[ نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراکنده مى شدند».(2)

و مى فرماید:

«(وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظِیم); و تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى».(3)

اخلاقى که عقل در آن حیران است، چرا که اگر مردم را به بندگى خدا دعوت مى کنى تو خود بیش از همه عبادت مى کنى، و اگر از کار بد باز مى دارى تو قبل از همه خوددارى مى کنى، آزارت مى دهند و تو اندرز مى دهى، ناسزایت مى گویند و تو براى آنها دعا مى کنى، بر بدنت سنگ مى زنند و خاکستر داغ بر سرت مى ریزند و تو براى هدایت آنها دست به درگاه خدا بر مى دارى.

تا توانى دلى به دست آور *** دل شکستن هنر نمى باشد

یک نمونه از اخلاق پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در فتح مکّه نمایان شد; هنگامى که مشرکان خونخوار و جنایت پیشه که سالیان دراز هر چه در توان داشتند بر ضدّ اسلام و شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) به کار گرفتند، در چنگال مسلمین گرفتار شدند، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)بر خلاف تمام مناسبات دوستان و دشمنان، فرمان عفو عمومى صادر کرد، و تمام جنایات آنها را به دست فراموشى سپرد، و همین سبب شد که به مصداق (یَدْخُلُونَ فِى دِینِ اللهِ أَفْوَاجاً)(4) مردم فوج فوج مسلمان مى شدند.

از امام حسین بن على(علیه السلام) نقل شده است که مى فرماید: «سألت امیرالمؤمنین(علیه السلام)عن سیرة رسول الله(صلى الله علیه وآله) مع جلسائه، فقال: «کان رسول الله(صلى الله علیه وآله) دائِمَ الْبِشْرِ، سَهْلَ الْخُلُق، لیّنَ الجانِب، لیس بِفَظٍّ وَلا غَلیظ، ولاصَخّاب ولا فحّاش، ولا عیّاب ولا مَدّاح، یَتَغافَلُ عَمّا لا یَشْتَهی، فلا یُؤْیَسُ مِنْهُ وَلا یُخَیِّبُ فیه مُؤَمِّلِیهِ، قَدْ تَرَکَ نَفْسَهُ مِنْ ثَلاث: الْمِرَاءِ وَالاْکثَارِ وَممّا لا یَعْنِیهِ، وَتَرَکَ النّاسَ مِنْ ثلاث: کان لا یَذُمُّ أحَداً ولایُعَیِّرُه، ولایَطْلُبُ عَوْرَتَهُ»; از پدرم امیرمؤمنان على(علیه السلام)درباره ویژگیهاى زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اخلاق آن حضرت سؤال کردم و پدرم مشروحاً به من پاسخ فرمود، در بخشى از این حدیث آمده است:

پیامبر(صلى الله علیه وآله) با هم نشینان همیشه خوش رو و خندان و سهل الخلق و ملایم بود، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بد زبان عیب جو و مدیحه گر نبود، هیچ کس از او مأیوس نمى شد، و هر کس در خانه او مى آمد ناامید باز نمى گشت، سه چیز را از خود رها کرده بود: مجادله در سخن، پرگویى و دخالت در کارى که به او مربوط نبود، و سه چیز را در مورد مردم رها کرده بود: کسى را مذمّت نمى کرد، سرزنش نمى فرمود و درباره لغزشها و عیوب پنهانى مردم جستجو نمى کرد».(5)

روایات در این زمینه فراوان است که به چند روایت اشاره مى کنیم:

1. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «إنَّ المُؤْمِنَ لَیُدْرِکُ بِحُسْنِ خَلْقِهِ دَرَجَةَ قائِمِ اللَّیْلِ وَصَائِمِ النَّهارِ; مؤمن با حسن خلق خود به درجه کسى مى رسد که شبها به عبادت مى ایستد و روزها روزه دار است».(6)

2. و همان حضرت فرمود: «ما مِنْ شَیء اَثْقَلُ فىِ المِیزانِ مِنْ خُلُق حَسَن; چیزى در میزان عمل در روز قیامت سنگین تر از اخلاق خوب نیست».(7)

3. و در جایى دیگر مى فرماید: «اَکْثَرُ ما یُدْخِلُ النّاسَ الْجَنَّةَ تَقْوى اللهِ وَحُسْنُ الخُلُقِ; بیشترین چیزى که مردم را وارد بهشت مى کند تقوا و اخلاق نیکو است».(8)

4. امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود: «عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ الخُلُقِ، فَإِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ فی الجَنَّةِ، لامَحالَةَ، وَإیّاکُمْ و سُوء الْخُلْقِ فإنّ سُوءَ الخُلُقِ فِی النّارِ لامَحالَةَ; بر شما لازم است که اخلاق خوب داشته باشید، زیرا سرانجام خوش اخلاق بهشت است و از بداخلاقى بپرهیزید که سرانجام آن آتش است».(9)

یکى از وصیت هاى اخلاقى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) این بود: سه کار است که این امّت توانایى آن را (به طور کامل) ندارند، عدالت و برابرى با برادر دینى در مال، واداى حقّ مردم با قضاوت عادلانه نسبت به خود و دیگران، و خدا را در هر حال یاد کردن، البتّه منظور گفتن «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِِ وَ لا إلهَ الاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ» نیست، بلکه منظور این است هنگامى که کار حرامى در مقابل آنها قرار مى گیرد، از خدا بترسند و آن را ترک کنند.(10)


1. وسائل الشیعه، ج 8، باب 107 من أبواب أحکام العشرة فى السفر والحضر، ح 8 .
2. آل عمران، آیه 159.
3. قلم، آیه 4.
4. نصر، آیه 2.
5. معانى الاخبار، ص 83 .
6. تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 333.
7. همان مدرک.
8. همین مضمون در وسائل الشیعه، ج 8، ص 504; تفسیر قرطبى، ج 10، ص 6707.
9. تفسیر روح البیان، ج 10، ص 108.
10. تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 140.

 

 

11 زبان (غیبت)10 راه نفوذ در دیگران
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma