35 عطاء به اندازه ظرفیّت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
گفتار معصومین(علیهم السلام) ج1
36 دنیاى مؤمن و کافر34 کار و بى کارى

قال الکاظم(علیه السلام): «وَاِذا اَرادَ اللهُ بِالذَّرَّةِ شَرّاً أَنْبَتَ لَها جَناحَیْنِ فَطارَتْ فَأَکَلَهَا الطَّیْرُ».(1)

امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید: «اگر خداوند بخواهد بلایى بر سر مورچه ها بیاورد به آنها دو بال مى دهد تا پرواز کنند و طعمه پرندگان شوند».

در این جمله نکته ظریفى نهفته شده است. گاهى انسان از نداشتن بعضى امکانات شکایت مى کند، در حالى که حکمت خداوندى ایجاب کرده که این چنین باشد، و اگر این چنین نبود و او برخوردار از آن امکانات مى شد چه بسا باعث نابودى او مى گردید. مورچه در روى زمین آهسته راه مى رود و دشمنى هم ندارد، فکر مى کند که اگر مى توانست پرواز کند به تمام آرزویش رسیده است، ولى خبر ندارد که اگر این بال و پر را مى داشت در آسمان طعمه پرندگان مى شد و بلاى جانش مى گشت.

انسان همیشه دل در گرو نداشته هاى خود دارد ولى اگر خوب دقت کند متوجه مى شود که اگر او برخوردار از آن نعمتها بود نخواهد توانست به کمال مورد نظر خداوند نایل گردد. ما همیشه یک روى سکّه را نگاه مى کنیم و از آن طرف سکّه خبر نداریم، لذا انسان باید همیشه بگوید: خدایا خیر دنیا و آخرت را به من بده.

ثعلبة بن حاطب انصارى مرد فقیرى بود و مرتّب به مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى آمد و اصرار داشت که پیامبر در حقّش دعا کند تا خداوند مال فراوانى به او بدهد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: «قَلِیلٌ تُؤَدِّى شُکْرَهُ خَیْرٌ مِن کَثِیر لاَتُطِیقُه; مقدار کمى که حقّش را بتوانى ادا کنى، بهتر از مقدار زیادى است که توانایى اداى حقّش را نداشته باشى». آیا بهتر نیست که تو به پیامبر خدا تأسّى کنى و با حداقل امکانات بسازى، ولى ثعلبه دست بردار نبود، و سرانجام به پیامبر(صلى الله علیه وآله)عرض کرد: به خدایى که تو را به حق فرستاده سوگند یاد مى کنم، اگر خداوند ثروتى به من عنایت کند تمام حقوق آن را مى پردازم، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى او دعا کرد، چیزى نگذشت که طبق روایتى پسر عموى ثروتمندى داشت که از دنیا رفت و ثروت سرشارى براى او باقى گذاشت. طبق روایت دیگرى گوسفندى خرید و گوسفند زاد و ولد کرد، آنچنان که نگهدارى آنها در مدینه ممکن نبود، ناچار به آبادیهاى اطراف مدینه روى آورد و آنچنان مشغول و سر گرم زندگى مادّى شد که در جماعت و حتّى نماز جمعه نیز شرکت نمى کرد.

پس از مدّتى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مأمور جمع آورى زکات را نزد او فرستاد، تا زکات اموال او را بگیرد، ولى این مرد کم ظرفیّت و تازه به نوا رسیده و بخیل، از پرداخت حقّ الهى خوددارى کرد، نه تنها خوددارى کرد، بلکه به اصل تشریع این حکم نیز اعتراض نمود و گفت: این حکم برادر «جزیه» است; ما مسلمان شدیم که از پرداخت جزیه معاف باشیم و با پرداخت زکات، چه فرقى میان ما وغیر مسلمانان باقى مى ماند؟ هنگامى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)سخن او را شنید فرمود: «یَا وَیْحَ ثَعْلَبة! یا وَیْحَ ثعلبة!; واى بر ثعلبه، اى واى بر ثعلبه» و دراین هنگام آیات 75 تا 78 سوره توبه نازل شد (وَمِنْهُمْ مَّنْ عَاهَدَ اللهَ...).(2)

به همین جهت خداوند به اندازه ظرفیّت افراد به آنها عطا مى کند.


1. تحف العقول، ص 642 .
2. تفسیر نمونه، ج 8، ص 48.

 

 

36 دنیاى مؤمن و کافر34 کار و بى کارى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma