15 اقسام سه گانه قلب

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
گفتار معصومین(علیهم السلام) ج2
16 سؤال کردن ـ از خود راضى بودن14چهار صفت ناپسند

امام باقر(علیه السلام) مى فرماینند: «إنَّ الْقلب ها ثَلاثَةٌ: قلبٌ مَنکوسٌ لا یَعِی شَیْئاً مِن الخَیْرِ وهو قلْبُ الکافرِ، وقلْبٌ فِیهِ نُکْتَةٌ سَوداءٌ والخَیْرُ والشَّرُّ فیه یَعتَلِجانِ فَأیُّهُما کانَتْ مِنهُ غَلَبَ علیهِ، وقَلْبٌ مَفْتُوحٌ فیهِ مَصابِیحٌ تَزْهَرُ لا یُطَفَىءُ نُورهُ إلى یومِ القیامةِ وَهُوَ قَلْبُ المُؤْمِنِ; بدرستى که دل ها سه گونه است: دلى که واژگون است، که هیچ خیرى در آن نیست و آن دل کافر است. و دلى که در آن نقطه سیاه وجود دارد، در این دل خوبى و بدى با یکدیگر مى ستیزند و هر کدام نیرومندتر بود بر دیگرى چیره مى گردد، و دلى گشاده که در آن چراغى مى درخشد، نورش تا روز قیامت خاموش نمى شود و آن دل مؤمن است».(1)

در قرآن و روایات تعبیرات گوناگونى در مورد عقل و فکر و روح انسان شده است; یکى از این تعبیرات در مورد عقل، قلب است و قلب دو معنا دارد: یکى قلب جسمانى، ویکى هم قلب روحانى; قلب جسمانى همین تلمبه اى است که در وسط سینه انسان است وخون را به تمام اعضاى انسان مى رساند و اما قلب روحانى همان عقل است. قلب در قرآن در مفهوم عقل و روح خیلى استعمال شده است.

عقل از ریشه «عِقال» است، همان پابندى که بر شتر مى زنند تا حرکت نکند و عقل را از این جهت عقل گفتند چون انسان را از زشتى ها باز مى دارد.

به این علت به عقل، قلب هم مى گویند چون که یَتَقَلَّبُ مِن حَال إلى حَال است; یعنى دائماً در حال دگرگونى است، مثل قلب جسمانى که دائماً در حال تغییر است; لذا اگر یک دقیقه از کار بیفتد، عمر انسان به پایان مى رسد.

در روایات هم کلمه قلب زیاد به کار رفته است از جمله همین روایت که قلب هاى انسان ها را به سه گونه تقسیم مى کند:

1. بعضى از مردم قلبشان مانند ظرف وارونه است که چیزى از سعادت و خیر و انوار الهى در آن جاى نمى گیرد حتّى اگر پاى منبر رسول خداو ائمّه(علیهم السلام) هم بنشیند فایده ندارد. یکى از مهمترین عواملى که باعث مى شود قلب انسان وارونه شود و بمیرد، انس به گناه است و گناه روى گناه که رسول خدا فرمود: «اَلذَّنْبُ عَلى الذَنْب»(2) یعنى گناه روى گناه دل را مى میراند و دل مرده دلى وارونه است.

2. بعضى از مردم قلبشان بر اثر گناه سیاه مى شود که هر گناهى نقطه سیاهى است در قلب که اگر توبه کند پاک مى شود و اگر گناه ادامه پیدا کند این نقطه وسیع مى شود و تمام قلب را مى پوشاند که قرآن مى فرماید: «(وَأَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ); و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند».(3)

این گونه افراد گاهى به سمت خیر هستند و گاهى به سمت شرّ که هر کدام از خیر و شر که نیرومندتر باشد بر دیگرى غلبه پیدا مى کند.

3. بعضى از مردم قلبشان گشاده و باز است نور خدا در آن مى درخشد و حقایق را درک مى کند و بر سر دوراهى مى تواند تصمیم بگیرد.

مهم این است که انسان بتواند در زندگى خود به این مرحله برسد که این نیاز به عمل مستمر و راز و نیاز و ترک گناه و تهذیب نفس دارد. امیدواریم خداوند توفیق این کار را به همه ما عنایت فرماید. ان شاء الله.


1. محجة البیضاء، ج 5، ص 22.
2. خصال، ص 228.
3. سوره بقره، آیه 81.

 

16 سؤال کردن ـ از خود راضى بودن14چهار صفت ناپسند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma