6. آیا امام مجتبى (علیه السلام) همسران متعدّد داشت؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پاسخ به پرسش های مذهبی
7. چرا با فساد مبارزه کنیم؟5. فلسفه صلح امام حسن (علیه السلام) و جنگ امام حسین (علیه السلام) چیست؟

سؤال: گروهى از مورّخان و محدّثان همسران متعدّدى به حضرت مجتبى (علیه السلام) نسبت داده، نوشته اند که آن حضرت همسران متعدّدى تزویج مى کرد و پس از اندکى آنها را طلاق مى داد و به جاى آن ها زنان دیگرى اختیار مى نمود; مى گویند به همین دلیل تعداد همسران آن حضرت زیاد بود بطورى که این موضوع زبانزد مردم شده بود، آیا این موضوع صحّت دارد؟
 
پاسخ: از آنجا که بررسى جوانب زندگى و شخصیّت هر فردى به روشن شدن نقاط مبهم زندگى او کمک مى کند، خوب است پیش از هر چیز جوانب زندگى و اخلاق امام مجتبى (علیه السلام) را - ولو بسیار مختصر - بررسى کنیم و پرده از چهره حقیقتى شخصیّت آن حضرت کنار بزنیم تا در پرتو آن، حقیقت مطلب روشن گردد.
پیشواى دوّم در پاکترین و برجسته ترین خاندان چشم به جهان گشود و تحت تربیت و پرورش امیرمؤمنان (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیها السلام) بزرگ شد.
حضرت مجتبى (علیه السلام) از جهات مختلف شخصیّتى برجسته و صفاتى ممتاز داشت. او یک مرد الهى بود که از تمام امکانات خود - نه براى بهره بردارى بیشتر از لذّات زندگى، بلکه - در راه جلب خشنودى پروردگار و رسیدگى به حال بیچارگان و محرومان اجتماع استفاده مى کرد.
او در طول عمر خود بیست و پنج بار به زیارت خانه خدا رفت و با وجود آن که مرکب سوارى در اختیار داشت، پیاده و گاه پابرهنه راهپیمایى مى کرد تا در پیشگاه پروردگار بیشتر ابراز ادب و خضوع کند. (1)
در عصر او هیچ کس از لحاظ کثرت عبادت و نیایش و توجّه به خدا به پایه او نمى رسید و هرگاه نام خدا را مى برد و یا به یاد روز رستاخیز و عوالم پس از مرگ مى افتاد دگرگونى خاصّى به او دست مى داد. هنگام گرفتن وضو و موقع نیایش، حالت روحى و جذبه معنوى عمیقى که فقط در مردان الهى مى توان مشاهده نمود پیدا مى کرد و چون به منظور راز و نیاز با خدا به مسجد مى رسید، با سوز و گداز خاصّى زبان به مناجات و اعتذار به پیشگاه خدا باز مى کرد; او هرگز خدا را فراموش نمى نمود. (2)
این گوشه بسیار مختصرى از بزرگى ها و پاکى هاى پیشواى دوّم است که به تفصیل در کتب مربوط به این قسمت بیان شده است.
با توجّه به این حقایق، قابل قبول نیست که شخصى داراى چنین اخلاق و رفتار و چنین زندگى که در سراسر عبادت و کوشش در راه خداست - آن چنان که بعضى از مورّخان مبالغه جو نوشته اند - علاقه و توجّه خارج از حدّ متعارف به مسأله ازدواج و زناشویى از خود نشان دهد.

فرزندان امام
از شواهد زنده این موضوع، تعداد فرزندان آن حضرت است که طبق نوشته مورّخان، اگر آن حضرت همسران زیادى اختیار کرده بود، لازمه اش این بود که فرزندان زیادى هم داشته باشد در صورتى که چنین نیست; بالاترین رقم را در مورد فرزندان امام مجتبى (علیه السلام) ابن جوزى نوشته است که 23 نفر مى باشد. (3)
یعقوبى فرزندان آن حضرت را هشت نفر; (4)
ابن شهر آشوب سیزده پسر و یک دختر; (5)
ابن خشاب یازده پسر و یک دختر; (6)
طبرسى شانزده پسر و یک دختر; (7)
و مرحوم شیخ مفید که در این گونه مباحث بیش از دیگران دقّت و تحقیق داشته، تعداد فرزندان آن حضرت را جمعاً پانزده نفر (اعم از دختر و پسر) مى داند. (8)
صاحب کتاب «العدد» که بنا به نقل مرحوم علاّمه مجلسى همسران زیادى براى آن حضرت نوشته است، در عین حال فرزندان حضرت مجتبى(علیه السلام) را بیش از پانزده نفر ننوشته است. (9)
بدین ترتیب طبق تصریح مورّخان، امام مجتبى (علیه السلام) حدّاکثر بیش از بیست و سه فرزند نداشته است و این نشان مى دهد که موضوع تعدّد زوجات آن حضرت به آن صورت که در پاره اى از کتاب ها به چشم مى خورد کاملا بى اساس است.
در زمان ما نیز کسانى یافت مى شوند که این اندازه اولاد داشته باشند - بدون آن که زنان زیادى بگیرند - و احتمال این که آن حضرت همسران زیادى داشته ولى عقیم بوده اند و یا به علل دیگرى فرزندى به دنیا نیاورده اند نیزبسیار ضعیف است و این گونه احتمالات در بررسى موضوعات و مسائل تاریخى فاقد ارزش مى باشد.
آیا با توجّه به این تعداد فرزندان، دروغ بودن نسبت صدها همسر به امام حسن (علیه السلام)روشن به نظر نمى رسد؟ و آیا با توجّه به این سند تاریخى، نباید گفت که این گونه اخبار دروغین، ساخته و پرداخته عمّال بنى امیّه است که در جعل اخبار سابقه فراوانى داشتند؟ و ما نباید دانسته و ندانسته در مسیر این گونه اخبار مجعول قرار گرفته و با نقل آنها به دشمنان خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) کمک کنیم!
علاوه بر این مورّخانى که تعداد زنان حضرت امام مجتبى(علیه السلام) را زیاد نوشته اند، از تعیین نام آنها و یا نام قبیله آنها فرومانده اند و فقط چند تن از دانشمندان به ذکر نام همسران معدودى اکتفا کرده اند که ما ذیلا به نحوه تزویج آنها اشاره خواهیم کرد.
خنده آورتر آن که برخى از محدثّان که به نحو مبالغه آمیزى ده ها همسر به آن حضرت نسبت داده اند، نوشته اند که پس از شهادت حضرت، همه آن زنها، پاى برهنه در تشییع جنازه امام شرکت کردند. (10)
بى پایگى این سخن از آن جا پیداست که شرکت زنان، آن هم پاى برهنه در میان نامحرمان، معلوم نیست از نظر اسلام تا چه پایه درست است؟
اگر چنین چیزى در محیط مدینه صورت مى گرفت; آیا فقهاى اهل تسنّن که همواره دنبال دستاویزى جهت خرده گیرى از اهل بیت مى گشتند، آن را به باد انتقاد نمى گرفتند؟
بعلاوه، زنانى که به واسطه طلاق از شوهران خود جدا مى شوند، از نظر عاطفى نه تنها هیچ گونه همبستگى با شوهران سابق خود ندارند، بلکه درباره آنها به شدّت دچار افکار منفى مى شوند; بنابر این چگونه قابل قبول است زنانى که پیوند ازدواج آنها مدّتى پیش قطع شده بود، در تشییع جنازه شرکت کنند؟
آیا این موضوع ثابت نمى کند که تعداد همسران آن حضرت نیز از این قبیل است؟!

حلّ مسأله
آنچه در این زمینه به نظر مى رسد این است که اگر فرض کنیم این عددهاى بزرگ حقیقت داشته است، باید بگوییم مسلمانان آن عصر به واسطه علاقه خاصّى که به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داشتند، مى خواستند به افتخار خویشاوندى و قرابت با پیامبر نایل گردند و چون پیشواى دوّم، نوه بزرگ آن حضرت و فرزند ارشد امیرمؤمنان بود، گاهى دختران خود را داوطلبانه به حضرت مجتبى(علیه السلام) تزویج مى کردند و تنها به تشریفات عقد شرعى اکتفا مى نمودند. بنابر این آنها زنان افتخارى پیشواى دوّم محسوب مى شدند که صرفاً روى جهت فوق با حضرت وصلت مى کردند.
و نیز به احتمال قوى، عدّه اى از زنانى که به نام همسران آن حضرت در تاریخ ثبت شده است، زنان بى پناهى بودند که امام مجتبى(علیه السلام) تکفّل آنها را به عهده گرفته بود و براى آن که تحقیر نشوند، برحسب ظاهر آنها را تزویج مى نمود. (11)
یک شاهد این معنا، جریانى است که «ابن جوزى» دانشمند معروف جهان تسنّن نقل مى کند و خلاصه آن از این قرار است:
یکى از مسلمانان به نام «عبدالله بن عامر» همسر خود را طلاق داد، پس از پایان عدّه، امام مجتبى(علیه السلام) او را تزویج کرد.
بعد از مدّتى عبدالله براى گرفتن امانتى که نزد همسر سابقش بود به خانه امام(علیه السلام)مراجعه کرد، امام(علیه السلام) فرمود: «من براى این، همسر مطلّقه تو را تزویج کردم که در این مدّت کدورتى که میان شما به وجود آمده بود برطرف گردد، اینک آماده ام او را طلاق بدهم تا زندگى مشترک خود را از نو آغاز کنید». (12)


1. مناقب، ج 4، ص 14 - کشف الغّمه، ج 2، ص 124 - تاریخ الخلفاء البدایة و النّهایة - با توجّه به فاصله شهر مدینه تا مکّه، اهمّیّت قضیه روشن مى شود.
2. اعیان الشّیعه، ج 4، بخش 1، ص 12.
3. تذکره، ص 214.
4. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 216.
5. مناقب ج 4، ص 29.
6. طبق نقل شبلنجى در نور الابصار ص 124.
7.اعلام الورى، ص 212.
8.ارشاد، چاپ قدیم.
9. بحار، ج 44، ص 173.
10. رامش افزاى، نوشته عبدالله المحدّث (طبق نقل مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 30)
11. صلح الحسن، ص 26.
12. تذکره ابن جوزى، ص 210.

 

7. چرا با فساد مبارزه کنیم؟5. فلسفه صلح امام حسن (علیه السلام) و جنگ امام حسین (علیه السلام) چیست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma