قرآن در این آیات روى سخن را به مشرکان کرده و از راه دیگرى براى توحید و یگانه پرستى، در برابر آنها، استدلال مى کند، به این طریق که لحظات فوق العاده سخت و دردناک زندگى را به خاطر آنها مى آورد، و از وجدان آنها استمداد مى جوید که در این گونه لحظات که همه چیز را به دست فراموشى مى سپارند آیا پناهگاهى جز خدا براى خودشان فکر مى کنند؟! مى فرماید:
«اى پیامبر! به آنها بگو: اگر عذاب دردناک خداوند به سراغ شما بیاید و یا قیامت با آن همه هول و هیجان و حوادث وحشتناک بر پا شود، راست بگوئید: آیا غیر از خدا را براى برطرف ساختن شدائد خود مى خوانید»؟ (قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السّاعَةُ أَ غَیْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).(1)
روح معنى این آیه، نه تنها براى مشرکان، براى همه کس به هنگام بروز شدائد و حوادث سخت، قابل درک است.
ممکن است در حال عادى و در حوادث کوچک انسان به غیر خدا متوسل گردد، اما هنگامى که حادثه فوق العاده شدید باشد، انسان همه چیز را فراموش مى کند، ولى در همین حال، در اعماق دل خود یک نوع امیدوارى به نجات که از منبع قدرت مرموز و نامشخصى سرچشمه مى گیرد احساس مى کند، این همان توجه به خدا و حقیقت توحید است.
حتى مشرکان و بت پرستان در چنین لحظاتى سخنى از بت ها به میان نمى آورند و همه را به دست فراموشى مى سپرند.
در آیه بعد پاسخ را از ضمیر آنها استخراج کرده، مى فرماید: «بلکه تنها او را مى خوانید، او هم اگر بخواهد مشکل شما را بر طرف مى کند، و شریک هائى که براى خدا درست کرده بودید همه را فراموش مى کنید» (بَلْ إِیّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ).
در این آیه به سه نکته توجه داده شده:
نخست این که: پاسخ درونى آنها چیست؟
دیگر این که: نجات و عدم نجات آنها به خواست خدا است.
و سوم این که: تمام بت ها و عقائد خرافى و مبعودها را در آن لحظه فراموش مى کنند.