نفى احکام خرافى مشرکان

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 06
سوره انعام / آیه 145سوره انعام / آیه 142 - 144


این آیات، همان طور که اشاره شد در پى نفى احکام خرافى مشرکان در زمینه زراعت و چهارپایان است، در آیه قبل سخن از انواع زراعت ها و میوه هاى خداداد در میان بود، و در این آیات درباره حیوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى فرماید.
نخست مى فرماید: «خداوند کسى است که از چهارپایان براى شما حیوانات بزرگ و باربر و حیوانات کوچک آفرید» (وَ مِنَ الأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً).(1)
«حَمُولَة» معنى جمعى دارد، و چنان که علماى لغت گفته اند، مفرد از جنس خود ندارد، و به معنى حیوانات بزرگ باربر مانند شتر و اسب و نظایر آنها است.
«فَرش» به همان معنى معروف است، ولى در اینجا به معنى گوسفند و نظیر آن از حیوانات کوچک تفسیر شده است و ظاهراً نکته اش این است که این گونه حیوانات بسیار به زمین نزدیک هستند، و در برابر حیوانات بزرگ باربر، همانند فرشى محسوب مى شوند.
هر گاه به بیابانى که گوسفندانى در آن مشغول چرا هستند از دور بنگریم درست به فرشى مى مانند که روى زمین گسترده شده است، در حالى که گله شتران هیچ گاه از دور چنین منظره اى ندارد.
تقابل «حَمُولَة» با «فَرش» نیز این معنى را تأئید مى کند.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران داده اند که: منظور از این کلمه، فرش هائى است که مردم از حیوانات درست مى کنند، یعنى بسیارى از حیوانات هم براى باربرى مورد استفاده قرار مى گیرند و هم براى تهیه فرش.
ولى احتمال اول نزدیک تر به معنى آیه است.
آنگاه چنین نتیجه مى گیرد، اکنون که همه اینها مخلوق خدا است و حکم آن به دست اوست، به شما فرمان مى دهد که: «از آنچه او به شما روزى داده است بخورید» (کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ).
این که نمى گوید از این حیوانات بخورید، بلکه مى فرماید از آنچه به شما داده است تناول کنید، به خاطر آن است که: حیوانات حلال گوشت منحصر به چهارپایان نیستند، بلکه حیوانات دیگرى نیز حلال گوشتند که در جمله فوق از آنها ذکرى نشده است.
و به دنبال آن و براى تأکید این سخن و ابطال احکام خرافى مشرکان، مى فرماید: «از گام هاى شیطان پیروى نکنید، که او دشمن آشکار شما است» (دشمنى که از آغاز خلقت آدم به شما اعلان جنگ داده است) (وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ).
اشاره به این که این گونه احکام و مقررات بى دلیل که صرفاً از پندارهاى خام، هوا و هوس ها و جهل و نادانى سرچشمه گرفته، یک سلسله وسوسه هاى شیطانى بیش نیست، که شما را گام، به گام از حق دور کرده و در بیراهه ها سرگردان مى سازد.
در ذیل آیه 168 سوره «بقره» درباره این جمله توضیح جالبى داده شد.

* * *

در آیه بعد به عنوان توضیح، قسمتى از حیوانات حلال گوشت و قسمتى از حیواناتى را که هم باربرند و هم براى تغذیه انسان قابل استفاده اند، شرح مى دهد مى فرماید: «خداوند هشت جفت از چهارپایان را براى شما آفرید، از گوسفند و میش یک جفت (نر و ماده) و از بز یک جفت (نر و ماده)» (ثَمانِیَةَ أَزْواج مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ).(2)
پس از ذکر این چهار زوج بلافاصله به پیامبرش دستور مى دهد که: «از آنها صریحاً بپرسد: آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا ماده ها را» (قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَأَمِ الأُنْثَیَیْنِ).
«یا حیواناتى که در شکم میش ها یا بزهاى ماده است» (أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الأُنْثَیَیْنِ).
بعد از آن اضافه مى کند: «اگر راست مى گوئید و بر تحریم هر یک از این حیوانات از روى علم و دانش دلیلى دارید به من خبر دهید» (نَبِّئُونی بِعِلْم إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).

* * *

در آیه بعد، چهار زوج دیگر را بیان مى کند و مى فرماید: «از شتر، دو زوج (نر و ماده) و از گاو هم دو زوج (نر و ماده) قرار دادیم، بگو کدام یک از اینها را خدا حرام کرده است، نرها یا ماده ها را و یا حیواناتى که در شکم شترها یا گاوهاى ماده است» (وَ مِنَ الإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنْثَیَیْنِ أَمَّااشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الأُنْثَیَیْنِ).
از آنجا که حکم به حلال بودن یا حرام بودن این حیوانات تنها به دست خداوندى است که آفریننده آنها و آفریدگار بشر و تمام جهان هستى است، اگر کسى ادعاى تحلیل یا تحریم کند، یا باید از طریق گواهى عقل باشد، یا شخصاً وحى بر او نازل گردد، و یا به هنگام صدور این فرمان از ناحیه پیغمبر(صلى الله علیه وآله)حضور داشته باشد.
در آیه قبل، تصریح شده بود که هیچ گونه دلیل علمى و عقلى براى تحریم این حیوانات در اختیار مشرکان نبود، و چون آنها ادعاى نبوت و وحى نیز نداشتند.
بنابراین تنها احتمال سوم باقى مى ماند که ادعا کنند به هنگام صدور این فرمان به پیامبران الهى، حاضر و گواه بوده اند، لذا مى فرماید: «آیا شما شاهد و گواه این مطلب بودید، هنگامى که خداوند به این موضوع توصیه کرد» (أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصّاکُمُ اللّهُ بِهذا).
و چون جواب این سؤال نیز منفى بوده، ثابت مى شود که آنها جز تهمت و افتراء در این باره سرمایه اى نداشتند.
لذا در پایان آیه اضافه مى کند: «چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، مسلماً خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النّاسَ بِغَیْرِ عِلْمإِنَّ اللّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ).(3)
از آیه فوق استفاده مى شود که دروغ بستن به خدا یکى از بزرگ ترین ستم ها است، ستم به مقام مقدس پروردگار، ستم به بندگان خدا، و ستم به خویشتن و همان طور که سابقاً گفته ایم، تعبیر به «ستمکارترین» در این گونه موارد جنبه «نسبى» دارد.
بنابراین مانعى ندارد که عین این تعبیر در مورد بعضى از گناهان کبیره دیگر ذکر شود.
و نیز از این آیه استفاده مى شود که: هدایت و اضلال الهى جنبه اجبارى ندارد ، بلکه عوامل و مقدمات آن از خود انسان شروع مى شود، هنگامى که کسى دست به ظلم و ستم زد، خداوند حمایت خود را از او دریغ مى دارد و در بى راهه ها سرگردان خواهد شد.
 

* * *

 


1 ـ «وَ» در آغاز این آیه، واو عاطفه است ما بعد آن به «جَنّات» که در آیه قبل است عطف شده است.
2 ـ «أَزْواج» جمع «زوج» در لغت به معنى جفت است، ولى باید توجه داشت:
گاهى به مجموع دو حیوان نر و ماده گفته مى شود.
و گاهى به هر یک از دو زوج نیز گفته مى شود، و لذا به مجموع آنها زوجین مى گویند، و این که در آیه فوق اشاره به هشت زوج شده منظور از آن چهار نوع حیوان نر و چهار نوع حیوان ماده است.
این احتمال نیز در آیه داده شده است که منظور از آن جفت هاى حیوانات اهلى و وحشى بوده باشد، یعنى نر و ماده گوسفند اهلى و وحشى و همچنین.
3 ـ درباره این که «بِغَیْرِ عِلْم» و به اصطلاح «جار و مجرور» متعلق به چیست؟ احتمالات متعددى داده اند،ولى بعید نیست که متعلق به فعل «یُضِلَّ» بوده باشد، یعنى آنها به سبب جهل و نادانى خودشان، مردم را به گمراهى مى کشانند.
سوره انعام / آیه 145سوره انعام / آیه 142 - 144
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma