تأکیدهاى پى درپى و استدلالات گوناگون که در این سوره در زمینه توحید و مبارزه با شرک شده است، چقدر حائز اهمیت است.
در این آیه از طریق دیگرى منطق مشرکان را مورد انتقاد قرار داده مى فرماید: «به آنها بگو و از آنها بپرس آیا سزاوار است غیر از خداوند یگانه را پروردگار خود بدانم، در حالى که او مالک و مربى و پروردگار همه چیز است و حکم و فرمان او در تمام ذرات این جهان جارى است»؟! (قُلْ أَ غَیْرَ اللّهِ أَبْغی رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْء).
سپس به جمعى از مشرکان کوتاه فکر که به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، و به ایشان گفتند: إِتَّبِعْنا وَ عَلَیْنا وِزْرَکَ إِنْ کانَ خَطَأَ!: «تو از آئین ما پیروى کن، اگر بر خطا باشد، گناه تو به گردن ما»(1) پاسخ مى فرماید که:
«هیچ کسى جز براى خود عملى انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد» (وَ لاتَکْسِبُ کُلُّ نَفْس إِلاّعَلَیْها وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى).
و «سرانجام، همه شما به سوى خدا باز مى گردید، و شما را به آنچه در آن اختلاف داشتید، آگاه مى سازد» (ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِماکُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ).