عده زیادى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره جریان جنگ «تبوک» چنین نقل کرده اند: أَنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) خَرَجَ إِلى تَبُوکَ وَ اسْتَخْلَفَ عَلِیّاً.
فَقالَ: أَ تُخَلِّفُنِی فِی َ الصِّبْیان ِ و النِّساءِ.
قالَ: أَ لا تَرْضى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لیس نَبِیَّ بَعْدِی:
«پیامبر(صلى الله علیه وآله) به سوى تبوک حرکت کرد و على(علیه السلام) را به جاى خود قرار داد.
على(علیه السلام)عرض کرد: آیا مرا در میان کودکان و زنان مى گذارى (و اجازه نمى دهى با تو به میدان جهاد بیایم)؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا راضى نیستى که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى(علیه السلام) باشى جز این که پیامبرى بعد از من نخواهد بود».
عبارت بالا در معتبرترین کتب حدیث اهل تسنن یعنى «صحیح بخارى» از «سعد بن ابى وقاص» نقل شده است.(1)
در «صحیح مسلم» که آن هم از کتب درجه اول آنان محسوب مى شود در باب «فضائل الصحابه» همین حدیث از «سعد» نقل شده که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام)فرمود: أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی:
«تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به موسى هستى جز این که بعد از من پیامبرى نیست».(2)
در این حدیث که «صحیح مسلم» نقل کرده مطلب به صورت کلى اعلام شده و اشاره به جنگ تبوک دیده نمى شود.
و نیز در همان کتاب کمى پس از ذکر حدیث به گونه کلّى، گفتار پیغمبر(صلى الله علیه وآله)در جنگ «تبوک» را، همانند «صحیح بخارى» جداگانه آورده است.(3)
در «سنن ابن ماجه» نیز عین این مطلب آمده است.(4)
در «سنن ترمذى» مطلبى بر این اضافه دارد که: «معاویه» روزى به «سعد» گفت: چرا به ابوتراب (یعنى على(علیه السلام)) ناسزا نمى گوئى؟!
گفت: من سه مطلب را به خاطر دارم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره على(علیه السلام) فرمود، هنگامى که به یاد این سه مطلب مى افتم، نمى توانم به او ناسزا بگویم.
سپس یکى از این سه مطلب را جریان جنگ «تبوک» و جمله اى را که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق على(علیه السلام)فرمود، ذکر مى کند.(5)
در کتاب «مسند احمد» در حدود ده مورد اشاره به این حدیث شده است که:
گاهى در آن از جنگ «تبوک» سخن به میان آمده.
و گاهى بدون ذکر جنگ «تبوک» این جمله به طور کلّى بیان گردیده است.(6)
در یکى از این موارد نقل مى کند که: «ابن عباس» نشسته بود جمعى نزد او آمده به او گفتند: یا به همراه ما بیا و یا این عده اى که در مجلس نشسته اند از مجلس بروند (ما با تو سخنى داریم).
«ابن عباس» گفت: من با شما مى آیم، تا آنجا که مى گوید: «ابن عباس» داستان جنگ تبوک و گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نقل کرد و در آخر آن اضافه نمود: که آن حضرت فرمود: إِنَّهُ لایَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلاّ وَ أَنْتَ خَلِیفَتِی: «شایسته نیست که من بروم مگر این که تو جانشین من باشى».(7)
در کتاب «خصائص نسائى» نیز عین این حدیث آمده است.(8)
همچنین در کتاب «مستدرک حاکم»(9) و «تاریخ الخلفاء» سیوطى(10) و «صواعق المحرقه» ابن حجر(11) و «سیره ابن هشام»(12) و «سیره حلبى»(13) و کتب بسیار دیگر.
مى دانیم این کتب از کتاب هاى معروف و درجه اول اهل تسنن است.
قابل توجه این که: حدیث فوق را تنها «سعد بن ابى وقاص» از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل نکرده است، بلکه عده اى از صحابه که تعداد آنها بیش از بیست نفر است آن را نقل کرده اند: از جمله «جابر بن عبداللّه»، «ابو سعید خدرى»، «اسماء بنت عمیس»، «ابن عباس»، «ام سلمه»، «عبداللّه بن مسعود»، «انس بن مالک»، «زید بن ارقم» و «ابو ایوب» و جالب تر این که: «معاویه» و «عمر بن خطاب» نیز این حدیث را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل کرده اند.
«محب الدین طبرى» در «ذخائر العقبى» نقل مى کند: مردى نزد «معاویه» آمد و سؤالى از او کرد.
معاویه در پاسخ گفت: این مسأله را از على(علیه السلام) بپرس او بهتر مى داند.
مرد گفت: اى امیر مؤمنان! (منظورش «معاویه» بود) جواب تو در این باره از جواب على(علیه السلام) نزد من خوش تر است.
معاویه گفت: سخن بدى گفتى، سپس گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حق على(علیه السلام)این جمله را فرمود: «أَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی».
سپس افزود: هنگامى که عُمَر مطلبى برایش مشکل مى شد از على(علیه السلام)مى پرسید.(14)
«ابوبکر بغدادى» در «تاریخ بغداد» از «عمر بن خطاب» چنین نقل مى کند: مردى را دید که به على(علیه السلام) ناسزا مى گوید.
عمر گفت: من گمان مى کنم مرد منافقى باشى! براى این که: از پیامبر(صلى الله علیه وآله)شنیدم مى فرمود: «إِنَّما عَلِیٌّ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی».(15)