ارزیابى ارزشها!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 18
سوره سبأ / آیه 39 - 42 مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست!


مسأله مهم در زندگانى افراد و جامعه ها مسأله «معیارهاى سنجش»، و نظام ارزشى حاکم بر فرهنگ آن جامعه است.
زیرا تمام حرکتها در زندگى فرد و جمع، از همین نظام ارزشى سرچشمه مى گیرد، و براى آفریدن این ارزشها است.
اشتباه یک قوم و ملت در این مسأله، و روى آوردن به ارزشهاى خیالى و بى اساس، کافى است، تاریخ آنها را به تباهى بکشد، و درک ارزشهاى واقعى و معیارهاى راستین، محکم ترین زیربناى کاخ سعادت آنها است.
دنیا پرستان مغرور، ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهاى مادى و نفرات خود مى دانند، حتى معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهار چوب تصور مى کنند، چنان که در آیات فوق، نمونه اى از آن دیدیم، و نمونه هاى فراوان دیگرى از آن در قرآن مجید به چشم مى خورد:
1 ـ «فرعون» جبّار و زر و زورپرست، به اطرافیانش مى گوید: من باور نمى کنم «موسى» از طرف خدا باشد، اگر راست مى گوید «پس چرا دست بندهاى طلا به او داده نشده است»؟! (فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَب).(1)
او حتى نداشتن چنین زر و زیورى را دلیل بر پستى مقام موسى(علیه السلام)مى شمرد، و مى گوید: (أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ).(2)
2 ـ مشرکان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از این که قرآن به مرد تهیدستى نازل شده تعجب مى کردند، و مى گفتند: لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُل مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ  عَظِیم: «چرا این قرآن بر شخصیت بزرگ و مرد ثروتمندى از سرزمین مکّه یا طائف نازل نشده است»؟!.(3)
3 ـ بنى اسرائیل به «اشموئیل» پیغمبر زمانشان در مورد انتخاب «طالوت» به فرماندهى لشکر، ایراد کرده گفتند: نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ: «ما از او به فرماندهى و حکومت سزاوارتریم، چرا که از دودمان معروفیم، به علاوه طالوت ثروتى ندارد»؟!.(4)
4 ـ مشرکان ثروتمند قوم «نوح» به او ایراد کردند: «چرا این افراد اراذل و پست اطراف تو را گرفته اند»؟! و منظورشان از پستى، نداشتن مال و ثروت بود!: قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که اراذل به تو ایمان آورده اند»؟!.(5)
5 ـ همین ایراد را ثروتمندان «مکّه» به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کردند، که از چه رو اطراف تو را پا برهنه ها گرفته اند؟ ما حتى از بوى بدن اینها ناراحت مى شویم، اگر آنها را از خود برانى، ما در کنار توئیم، قرآن در سوره «کهف» سخت به آنها مى تازد، با شدیدترین لحنى آنها را تهدید مى کند، و به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: تو باید با مردانى همنشین باشى که هر چند تهیدست اند، اما قلبشان مملو از عشق خدا است و صبح و شام رو به درگاه خدا مى آورند، و جز او کسى را نمى خواهند، اى پیامبر(صلى الله علیه وآله) با اینها باش، و هرگز روى از اینها مگردان: (وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِىِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لاتَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ).(6)
روى این جهات، نخستین و مهمترین گام اصلاحى انبیاء، در هم شکستن این چارچوبه هاى ارزشى دروغین بود، آنها با تعلیماتشان این معیارهاى غلط را  در هم ریختند، و ارزشهاى اصیل الهى را جانشین آن ساختند و با یک «انقلاب فرهنگى» محور شخصیت را از اموال، اولاد، ثروت، جاه و شهرت قبیله و فامیل، به تقوا و ایمان و عمل صالح مبدل ساختند.
نمونه آن را در آیات مورد بحث خواندیم، که بعد از کشیدن خط بطلان بر «اموال» و «اولاد» به عنوان یک وسیله تقرب، در پیشگاه الهى و گفتن: «وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفى»، بلافاصله، ارزش اصیل را با جمله «إِلاّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً» جانشین آن مى کند.
آیه شریفه: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ»(7) که به صورت یک شعار اسلامى درآمده، بعد از نفى ارزشهاى وابسته به قبیله و عشیره، بیانگر همین انقلاب فکرى و ارزشى است.
طبق آیه 13 سوره «حجرات» هیچ چیز جز تقوا، ایمان توأم با احساس مسئولیت، و پاکى عمل، معیار ارزیابى شخصیت انسانها و قربشان در درگاه خدا نیست، و هر کس از این معیار اصیل، سهم بیشترى دارد، مقرب تر و گرامى تر است.
قابل توجه این که: در محیط «عربستان» قبل از آن که تعلیمات حیاتبخش اسلام و قرآن ظهور کند، بر اثر حاکمیت نظام ارزشى زر و زور، محصول آن محیط، مشتى غارتگر و زورگو همچون «ابوسفیان ها»، «ابوجهل ها» و «ابولهب ها» بود.
اما از همان محیط، بعد از انقلاب نظام ارزشى، «سلمان ها»، «ابوذرها»، «مقدادها» و «عمار یاسرها» برخاستند.
 جالب این که: قرآن مجید در سوره «زخرف» بعد از ذکر آیاتى که در فوق به آن اشاره کردیم، مى گوید: «نه تنها زرق و برق مادى دلیل بر شخصیت نیست، بلکه اگر مفاسدى از این رهگذر، به وجود نمى آمد، ما براى کافران خانه هائى قرار مى دادیم که سقفهاى آنها از نقره، و پله ها و نردبانهاى (گران قیمتى) داشته باشد، که به وسیله آن به طبقات بالا روند، و براى اطاقهاى آنها درهائى (پر زرق و برق) و تختهائى (زیبا) قرار مى دادیم که بر آن تکیه کنند، و هر گونه زیورى را در اختیار آنها مى گذاردیم، ولى اینها همه، متاع زندگى دنیا است، و سراى آخرت نزد پروردگارت براى پرهیزگاران است» (وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّة وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ * وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ).(8)
اینها همه، براى این است که «ارزشهاى دروغین»، جاى «ارزشهاى واقعى» انسانى را نگیرد.

* * *


1 ـ زخرف، آیه 53.
2 ـ زخرف، آیه 52.
3 ـ زخرف، آیه 31.
4 ـ بقره، آیه 247.
5 ـ شعراء، آیه 111.
6 ـ کهف، آیه 28.
7 ـ حجرات، آیه 13.
8 ـ زخرف، آیات 33 و 34 و 35.
سوره سبأ / آیه 39 - 42 مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma