این معبودهاى دروغین حتى صداى شما را نمى شنوند!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 18
سوء استفاده از آیات و تفسیرهاى انحرافىسوره فاطر / آیه 13 - 14

باز در این آیات، به قسمت دیگرى از آیات توحید و نعمتهاى بى پایان پروردگار اشاره مى کند، تا ضمن آگاهى دادن به انسان، حس شکرگزارى آنان را در مسیر شناخت معبود حقیقى، برانگیزد، و از هر گونه شرک و پرستشهاى خرافى باز دارد، مى فرماید: «او کسى است که شب را در روز، و روز را در شب داخل مى کند» (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ).
«یُولِجُ» از ماده «ایلاج» به معنى داخل کردن است، و ممکن است اشاره به یکى از دو معنى و یا هر دو معنى زیر باشد:
افزایش و کاهش تدریجى شب و روز در طول سال، که مایه پیدایش فصول مختلف با آن همه آثار و برکات مى باشد.
انتقال تدریجى از شب به روز و از روز به شب، به واسطه وجود شفق و بین الطلوعین، که از خطرات انتقال ناگهانى از ظلمت، به نور و از نور، به ظلمت جلوگیرى مى کند، و به انسان آمادگى کافى براى انتقال کاملاً آرام و بى خطر را از یکى به دیگرى فراهم مى سازد.(1)
بعد، به مسأله «تسخیر خورشید و ماه» اشاره کرده، مى گوید: «او خورشید و ماه را مسخر شما نمود» (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
چه تسخیرى از این برتر و بالاتر، که همه آنها در مسیر منافع انسان حرکت مى کنند، و سرچشمه انواع برکات در زندگى بشرند، و ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در کار هستند، تا انسان بتواند زندگى خود را تأمین کرده و در غفلت فرو  نرود، و به یاد منبع اصلى این مواهب باشد.(2)
اما این خورشید و ماه، در عین این که: به طور کاملاً منظم در مسیر خود مى گردند، و خدمتگزار لایق و خوبى براى انسانند، نظامى که حاکم بر آنهاست جاودانى نیست، حتى این سیارات عظیم، با آن همه نور و روشنائى سرانجام تاریک مى شوند و از کار مى افتند.
لذا، به دنبال بحث تسخیر مى افزاید: «هر کدام از این دو، تا زمان مشخصى که براى آنها تعیین شده، به حرکت خود ادامه مى دهند» (کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَل مُسَمّىً).
و به مقتضاى «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»(3) سرانجام همگى رو به تاریکى و خاموشى خواهند نهاد.
بعضى از مفسران، تفسیر دیگرى براى «أَجَل مُسَمّى» (سرآمد معین) کرده اند، و آن حرکتِ دوریه خورشید و ماه است، که اولى در یک سال تمام، و دومى در یک ماه پایان مى گیرد.(4)
ولى، با توجه به موارد استعمال این تعبیر در آیات متعددى از آیات قرآن مجید، که به معنى پایان عمر آمده است، روشن مى شود که تفسیر مزبور درست نیست، بلکه همان تفسیر اول، یعنى پایان عمر خورشید و ماه درست است.(5)
سپس، به عنوان نتیجه گیرى از این بحث توحیدى، مى فرماید: «این است خداوند، پروردگار بزرگ شما» (ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ).  خداوندى که نظام نور و ظلمت، و حرکات حساب شده خورشید و ماه را با تمام برکاتشان، مقرّر فرموده است.
«حاکمیت در عالم مخصوص او است» (لَهُ الْمُلْکُ).
«و معبودهائى را که شما جز او مى خوانید، حتى حاکمیت و مالکیت به اندازه پوست نازکى که روى هسته خرما کشیده شده، در سرتاسر عالم هستى ندارند» (وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیر).(6)
«قِطْمِیر» بنا به گفته «راغب» در «مفردات»: اثرى است که در پشت هسته خرما وجود دارد، (فرورفتگى کوچکى است) و به گفته «طبرسى» در «مجمع البیان» و «قرطبى» در تفسیرش، پوسته نازک سفید رنگى است که سراسر هسته را پوشانده، و در هر حال، کنایه از موجودات بسیار کوچک و کم ارزش است.
آرى، این بتها نه مبدأ سودى هستند، و نه منشاء زیانى، نه از شما دفاع مى کنند، و نه از خویشتن، نه حاکمیت دارند، و نه مالکیت، حتى بر پوسته هسته خرمائى! با این حال، چگونه شما بى خردان آن را پرستش مى کنید و حلّ مشکلاتتان را از آنها مى خواهید؟!

* * *

سپس مى افزاید: «اگر آنها را براى حل مشکلات خود بخوانید، هرگز صداى شما را نمى شنوند» (إِنْ تَدْعُوهُمْ لایَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ).
چرا که قطعاتى از سنگ و چوب بیش نیستند، جمادند و بى شعور!
«و به فرض که ناله و اصرار و الحاح شما را بشنوند، هرگز توانائى پاسخ گوئى به نیازهاى شما ندارند» (وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ).
 چرا که روشن شد، حتى به اندازه پوست نازک هسته خرمائى، مالک سود و زیانى در جهان هستى نیستند، با این حال چگونه انتظار دارید که براى شما کارى صورت دهند، یا گرهى را بگشایند؟
و از این بالاتر: «روز قیامت که مى شود، آنها پرستش و شرک شما را منکر مى شوند» (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ).
و مى گویند: خداوندا اینها پرستش ما نمى کردند، بلکه هواى نفس خویش را در حقیقت مى پرستیدند.
این شهادت و گواهى، یا به زبان حال است، که هر کس به بتها بنگرد با گوش هوش، این سخن را از آنان مى شنود، و یا این که: همان خداوندى که در آن روز اعضاء و جوارح و پوست تن انسان را به سخن در مى آورد، به آنها فرمان سخن گفتن مى دهد، تا شهادت دهند که: این بت پرستان منحرف، اوهام و شهوات خود را در حقیقت پرستش مى کرده اند.
این آیه شبیه چیزى است که در آیه 28 سوره «یونس» آمده است، آنجا که مى فرماید: وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ: «به خاطر بیاورید، روزى را که همه آنها را جمع مى کنیم، آن گاه به مشرکان مى گوئیم: شما و معبودهایتان در جاى خود باشید (تا به حسابتان رسیدگى شود) سپس آنها را از هم جدا مى کنیم (تا از هر یک، جداگانه سؤال شود) در اینجا معبودهایشان به آنها مى گویند: شما هرگز ما را عبادت نمى کردید»؟!
جمعى از مفسران، احتمال داده اند که: این تعبیرات در مورد معبودهائى همچون «فرشتگان» و حضرت مسیح(علیه السلام) باشد; چرا که سخن گفتن روز قیامت تنها از آنها ساخته است و جمله «إِنْ تَدْعُوهُمْ لایَسْمَعُوا  دُعاءَکُمْ» اشاره به این  است که: آنها آن چنان به خود مشغولند که، اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمى شنوند.(7)
ولى، با توجه به وسعت مفهوم «وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ»، ظاهر این است که: منظور بتها است، به خصوص این که: جمله «إِنْ تَدْعُوهُمْ لایَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ» (اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمى شنوند) ظاهراً مربوط به دنیاست.
در پایان آیه، براى تأکید بیشتر، مى فرماید: «هیچ کس مانند خداوندى که از همه چیز آگاه است، تو را با خبر نمى سازد» (وَ لایُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیر).
اگر مى گوید: بتها در قیامت پرستش شما را انکار مى کنند، و از شما بیزارى مى جویند، تعجب نکنید، زیرا کسى از این موضوع خبر مى دهد که از تمام عالم هستى و ذره ذره آن آگاه است، آینده همچون گذشته، و حال در پیشگاه علم او روشن و آشکار است.
گر چه مخاطب در این جمله ظاهراً شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، ولى پیداست، نظر به همه انسانها است.

 * * *

 


1 ـ در زمینه تغییر تدریجى شب و روز در جلد دوم، صفحه 367، ذیل آیه 27 سوره «آل عمران» بحث کرده ایم.
2 ـ در زمینه تسخیر خورشید و ماه بحث مشروحى در جلد دهم ذیل آیه 2 سوره «رعد» و 33 «ابراهیم»، صفحات 120 و 354 داشتیم.
3 ـ تکویر، آیات 1 و 2.
4 ـ تفسیر «روح البیان»، و «ابوالفتوح رازى».
5 ـ به آیات 61 نحل ـ 45 فاطر ـ 42 زمر ـ 4 نور و 67 غافر مراجعه فرمائید.
6 ـ تعبیر به «الَّذِین» که معمولاً براى جمع مذکر عاقل است، در مورد بتها به خاطر توهّمى است که آنها از این موجودات بى جان داشتند که قرآن، همان تعبیر آنان را ذکر کرده و سپس شدیداً رد مى کند.
7 ـ این احتمال در تفسیر «مجمع البیان» و تفسیر «آلوسى» و «قرطبى» آمده است.
سوء استفاده از آیات و تفسیرهاى انحرافىسوره فاطر / آیه 13 - 14
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma