صیحه هاى رستاخیز!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 18
سوره یس / آیه 54 - 58 سوره یس / آیه 48 - 53

به دنبال ذکر منطق سست و بهانه جویانه کفار در مورد انفاقها که در آیات قبل گذشت، در آیات مورد بحث، سخن را از استهزاء آنها نسبت به قیام قیامت شروع مى کند، و منطق پوسیده آنها را در مورد انکار معاد با جواب قاطع در هم مى کوبد.
به علاوه، بحث هائى را که در طى آیات پیشین، در زمینه توحید بیان شد با بحث هاى معاد، تکمیل مى نماید.
نخست مى فرماید: «آنها مى گویند: اگر راست مى گوئید، این وعده اى را که شما مى دهید کى خواهد آمد»؟! (وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
این که: شما نمى توانید تاریخى براى قیامِ قیامت تعیین کنید، دلیل بر این است که، در گفتار خود صادق نیستید!

* * *

آیه بعد، به این سؤال توأم با سخریه، یک پاسخ محکم و جدى داده مى گوید: قیام قیامت و پایان این جهان براى خدا، مسأله پیچیده، و کار مشکلى  نیست: «آنها جز این انتظار نمى کشند که یک صیحه عظیم آسمانى فرا رسد و آنان را ناگهانى فرو گیرد، در حالى که مشغول جنگ و جدال در مورد دنیاى خویش هستند»! (ما یَنْظُرُونَ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ).
همین یک فریاد عظیم آسمانى، کافى است که همه را در یک لحظه کوتاه، هر کدام در همان مکان، و همان حالتى که هستند، قبض روح کند، و زندگى پر غوغاى مادى آنها، که معرکه دعواها و میدان جنگ دائمى آنان است، جاى خود را به دنیائى خاموش و خالى از هر سر و صدا بدهد.
در روایات اسلامى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده است: «این صیحه آسمانى آن چنان غافلگیرانه است که دو نفر در حالى که پارچه اى را گشوده اند، و مشغول معامله اند، پیش از آن که آن را برچینند، و بپیچند، جهان پایان مى یابد!
و کسانى هستند که، در آن لحظه، لقمه غذا از ظرف برداشته اما پیش از آن که به دهان آنها برسد، صیحه آسمانى فرا مى رسد، و جهان پایان مى یابد.
کسانى هستند که مشغول تعمیر و گل اندود حوضند، تا چهار پایان را سیراب کنند، پیش از آن که چهار پایان سیراب شوند، قیامت بر پا مى شود»! (تَقُومُ السّاعَةُ وَ الرَّجُلانِ قَدْ نَشَرا ثَوْبَهُما یَتَبایَعانِهِ فَما یَطْوِیانِهِ حَتّى تَقُومَ!، وَ الرَّجُلُ یَرْفَعُ أُکْلَتَهُ إِلى فِیْهِ فَما تَصِلُ إِلى فِیهِ حَتّى تَقُومَ!، وَ الرَّجُلُ یَلِیْطُ حَوضَهُ لِیَسْقِىَ ماشِیَتَهُ فَما یَسْقِیها حَتّى تَقُومَ!).(1)
جمله «ما یَنْظُرُون» در اینجا به معنى «انتظار نمى کشند» آمده است، زیرا ماده «نظر» چنان که «راغب» در «مفردات» مى گوید، به معنى گردش فکر یا اندیشه، براى مشاهده یا ادراک چیزى است، و گاه به معنى تأمل و جستجوگرى،  و نیز به معنى معرفت حاصل از جستجوگرى، آمده است.
«صَیْحَه» در اصل به معنى «شکافتن چوب یا لباس و برخاستن صدا» از آن است ، سپس در هر صداى بلند، و فریاد مانند، به کار رفته، گاه به معنى طول قامت نیز آمده، مثلاً گفته مى شود: بِأَرْضِ فُلان شَجَرٌ قَدْ صاحَ!: «در فلان زمین درختى است که فریاد مى کشد» یعنى آن چنان طولانى شده، که گوئى فریاد مى زند و مردم را به سوى خود مى خواند.
«یَخِصِّمُونَ» از ماده «خصومت» به معنى نزاع و جنگ است.
اما در چه چیز آنها جدال مى کنند؟ در آیه، ذکر نشده است، ولى، پیداست: منظور، جدال در امر دنیا، و امور زندگى مادى است.
ولى بعضى آن را به معنى جدال در امر «معاد» گرفته اند، در حالى که معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، هر چند اراده معنى جامعى که شامل هر دو شود، و هر گونه جدال و مخاصمه را در بر گیرد نیز بعید نیست.
قابل توجه این که: ضمیرهاى متعدد موجود در آیه، همه، به مشرکان «مکّه» بر مى گردد که در امر معاد تردید داشتند، و از روى استهزاء مى گفتند: قیامت کى بر پا خواهد شد؟
ولى، مسلم است منظور: شخص آنها نیست، بلکه نوع آنهاست (نوع انسانهاى غافل و بى خبر از امر معاد) زیرا آنها مردند، و این صیحه آسمانى را هرگز ندیدند (دقت کنید).
به هر حال، قرآن با این تعبیر کوتاه و قاطع به آنها هشدار مى دهد که:
اولاً ـ قیامت به طور ناگهانى و غافلگیرانه بر پا مى شود.
و ثانیاً ـ موضوع پیچیده اى نیست که آنها در امکانش به بحث و مخاصمه برخیزند، با یک صیحه، همه چیز پایان مى گیرد و دنیا به آخر مى رسد.

* * *

لذا در آیه بعد، مى گوید: این مسأله به قدرى سریع و برق آسا و غافلگیرانه است که «حتى توانائى بر وصیت و سفارش نخواهند داشت، و حتى فرصت مراجعت به سوى خانواده و منزلهاى خود را پیدا نمى کنند»! (فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ).
معمولاً هنگامى که حادثه اى براى انسان روى مى دهد و انسان احساس مى کند، پایان عمرش نزدیک شده، سعى مى کند، هر جا هست خود را به منزل و ماواى خویش برساند، و در میان همسر و فرزندانش قرار گیرد، سپس کارهاى نیمه تمام و سرنوشت بازماندگان خود را از طریق وصیت، بر عهده این و آن بگذارد و سفارش آنها را به دیگران بکند.
اما مگر صیحه پایان دنیا، به کسى مجال مى دهد؟
و یا به فرض این که: مجالى باشد، مگر کسى زنده مى ماند که توصیه هاى انسان را بشنود؟ و یا فى المثل زن و فرزند، بر بالین همسر و پدر بنشینند، و سر او را در آغوش گیرند، تا به آرامش جان دهند؟ هیچ یک از این امور، امکان پذیر نیست!
و این که: مى بینیم «توصیه» به صورت نکره آمده، اشاره به این است که: حتى مجال یک توصیه و سفارش کوچک را نیز پیدا نمى کنند.

* * *

پس از آن، به مرحله دیگر، که مرحله حیات بعد از مرگ است اشاره کرده، مى گوید: «بار دیگر در صور دمیده مى شود، ناگهان همه آنها از قبرها بیرون آمده، شتابان به سوى دادگاه پروردگارشان رهسپار مى شوند» (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ).
 خاکها و استخوانهاى پوسیده به فرمان پروردگار، لباس حیات در تن مى پوشند، و از قبر سر بر مى آورند، و براى محاکمه و حساب در آن دادگاه عجیب حاضر مى گردند، همان گونه که با یک «صیحه» همگى مردند، با یک «نفخه» (دمیدن در صور) جان مى گیرند و زنده مى شوند.
نه مرگ آنها براى خدا مشکلى دارد، و نه احیاى آنها، درست همانند شیپورى که براى جمع شدن و آماده باش لشکر زده مى شود، و در یک لحظه، همه از خواب برمى خیزند، و از خیمه ها بیرون مى دوند، و در صف حاضر مى شوند، زنده کردن مردگان نیز براى خدا همین گونه، ساده و سریع است!
«أَجْداث» جمع «جدث» (بر وزن قفس) به معنى «قبر» است، این تعبیر نشان مى دهد که: معاد، علاوه بر جنبه روحانى، جنبه جسمانى نیز دارد، و از همان مواد قبلى، جسم جدید ساخته، و پرداخته مى شود.
تعبیر به «نُفِخَ» (دمیده شد)، به صورت فعل ماضى به خاطر آن است که: عرب معمولاً مسائل مسلم آینده را به صورت فعل ماضى بیان مى کند، اشاره به این که: هیچ گونه شک و تردیدى در آن راه ندارد، گوئى قبلاً رخ داده است.
«یَنْسِلُون» از ماده «نسل» (بر وزن فصل) به معنى راه رفتن سریع است، «راغب» در «مفردات» مى گوید: این کلمه در اصل، به معنى جدا شدن از چیزى است، و این که: به فرزندان انسان «نسل» گفته مى شود به خاطر آنست که از پدر و مادر جدا شده اند، (بنابراین، هنگامى که انسان با سرعت دور مى شود و جدا مى گردد این تعبیر در آن به کار مى رود).
تعبیر به «رَبِّهِم» (پروردگارشان) گویا اشاره به این است: «ربوبیت» و «مالکیت» و تربیت خداوند ایجاب مى کند که، حساب و کتاب و معادى در کار باشد.
 به هر حال، از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود: پایان این جهان و آغاز جهان دیگر، هر دو با یک جنبش انقلابى و ناگهانى صورت مى گیرد، و از هر کدام از آنها به «نفخه صور» (دمیدن در شیپور) تعبیر شده است که شرح کامل آن به خواست خداوند در سوره «زمر» ذیل آیه 68 خواهد آمد.

* * *

سپس، مى افزاید: «در این هنگام، منکران رستاخیز و معاد مى گویند: اى واى بر ما! چه کسى ما را از خوابگاه مان برانگیخت»؟! (قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا).
«این همان چیزى است که خداوند رحمن وعده داده است، و فرستادگان او راست گفتند»! (هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ).
آرى، صحنه، آن چنان گویا و دهشت انگیز است که، انسان همه مسائل باطل و خرافى را به دست فراموشى مى سپرد، و جز اعتراف صریح به واقعیتها راهى نمى یابد، قبرها را به خوابگاه تشبیه مى کند، و رستاخیز را به بیدار شدن از خواب، همان گونه که در حدیث معروف نیز وارد شده است: کَما تَنامُونَ تَمُوتُونَ وَ کَما تَسْتَیْقِظُونَ تُبْعَثُونَ:
«همان گونه که مى خوابید مى میرید و همان گونه که از خواب برمى خیزید، زنده مى شوید».
در اینجا نخست وحشت مى کنند، و فریاد مى کشند: اى واى بر ما! چه کسى ما را از این خواب بیدار کرد؟ و از خوابگاهمان برانگیخت؟!
اما به زودى متوجه مى شوند، و به یادشان مى آید که: پیامبران راستین از سوى خدا در دنیا وعده امروز را به آنها داده اند، به خودشان پاسخ مى گویند: این وعده خداوند رحمن است، خداوندى که رحمت عامش همگان را فرا گرفته و  پیامبرانش راست گفتند، و از این روز ما را آگاه ساختند، اما افسوس! که ما همه را به باد سخریه و استهزاء گرفتیم.
بنابراین جمله «هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ» دنباله کلام همان منکران رستاخیز است، ولى بعضى آن را سخن فرشتگان و یا مؤمنان دانسته اند که بر خلاف ظاهر آیه است، و هیچ ضرورتى براى آن نیست; چه این که: اعتراف منکران در آن روز، به حقایق مطلبى نیست که تنها در این آیه آمده باشد.
چنان که در سوره «انبیاء» آیه 97 آمده است: وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یا وَیْلَنا قَدْ کُنّا فِی غَفْلَة مِنْ هذا بَلْ کُنّا ظالِمِینَ:
«وعده حق (قیامت) نزدیک مى شود در آن هنگام، چشمهاى کافران از شدت وحشت از حرکت باز مى ماند، مى گویند: اى واى بر ما! که از این امر در غفلت بودیم، بلکه ما ستمگر بودیم».
به هر حال، تعبیر به «مَرْقَد» که به معنى «خوابگاه» و «خواب» مى آید.(2)
بیانگر این واقعیت است که، آنها در عالم برزخ در حالتى شبیه به حالت خواب فرو مى روند، و چنان که در ذیل آیه 100 سوره «مؤمنون» گفته ایم: «برزخ» نسبت به اکثریت مردم، که در حالتى متوسط از ایمان و کفر قرار دارند، بى شباهت به حالت خواب نیست، در حالى که مؤمنان پیشرو، و کافران فوق العاده بدکار، در آنجا کاملاً هوشیارند، و متنعم به نعمتها، و یا گرفتار انواع عذابند.(3)
بعضى نیز احتمال داده اند: هول و وحشت قیامت، به اندازه اى است که عذاب برزخى در مقابل آن، همانند خواب آرامى بیش نیست.

* * *

آن گاه، براى توضیح چگونگى سرعت وقوع این «نفخ صور» مى فرماید: «آن، صیحه واحدى بیش نیست، فریادى عظیم برمى خیزد، و همگى نزد ما حاضر مى شوند» (إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ).
بنابراین، براى احیاى مردگان و برخاستن آنها از قبرها، و حضورشان در دادگاه عدل پروردگار، زمان زیادى وقت لازم نیست، همان گونه که براى مرگ انسانها زمان طولانى لازم نبود، صیحه اول، فریاد مرگ است، و صیحه دوم، فریاد زندگى و حیات و حضور در دادگاه عدل پروردگار!
تعبیر به «صَیْحَةً» (یک فریاد) و تأکید آن با «واحِدَةً» و سپس تعبیر به «إِذا» که در این گونه موارد وقوع ناگهانى چیزى را خبر مى دهد، و تعبیر به «هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ» به صورت جمله اسمیه، همگى دلیل بر وقوع سریع این مقطع از رستاخیز است.
لحن قاطع این آیات، و آهنگ نافذ آنها چنان در قلب انسانها اثر مى گذارد که گوئى این فریاد را با گوش جان، مى شنوند که: اى انسانهاى به خواب رفته! اى خاکهاى پراکنده! و اى استخوانهاى پوسیده! بپاخیزید، بپاخیزید، و براى حساب و جزا آماده شوید، و چه زیباست آیات قرآن و چه گویا انذارات آن؟!

* * *

 


1 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث ـ همین روایت با تفاوت مختصرى در تفسیرهاى دیگر مانند تفسیر «قرطبى»، «روح المعانى» و غیر آن آمده است.
2 ـ در صورت اول «اسم مکان» و در صورت دوم «مصدر میمى» است.
3 ـ درباره «برزخ» و چگونگى حال مردم در آنجا در جلد 14، صفحه 321 به بعد سخن گفته ایم.
سوره یس / آیه 54 - 58 سوره یس / آیه 48 - 53
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma