در اینجا چند نکته، قابل توجه است:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 18
نکته: منافع سرشار چهار پایان براى شما



1 ـ از میان نعمتهاى مختلفى که انسان در آن غوطهور است در اینجا انگشت روى نعمت وجود چهارپایان گذارده شده; چرا که آنها در زندگى  روزمره انسان، حضور دائم دارند، به حدى زندگى انسان با آنها گره خورده، که اگر از صفحه زندگى او حذف شوند، به راستى کار بر او مشکل و پیچیده خواهد شد، ولى، به دلیل حضور دائمشان، کمتر مورد توجه قرار مى گیرند.
2 ـ جمله «عَمِلَتْ أَیْدِینا» (دست ما آن را انجام داده) کنایه از اعمال قدرت مستقیم پروردگار است; زیرا مهمترین عضوى که انسان با آن اعمال قدرت مى کند، دستهاى اوست، به همین جهت، «ید» (دست) کنایه از «قدرت» است، مثلاً کسى مى گوید: فلان منطقه در «دست» من است، یعنى در سیطره قدرت من، قرار گرفته، قرآن مجید مى گوید: یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ: «دست خدا بالاى دست آنهاست».(1)
به هر حال، ذکر «أَیْدِى» به صورت جمع، اشاره، به مظاهر گوناگون قدرت پروردگار مى باشد.
3 ـ جمله «فَهُمْ لَها مالِکُونَ» (با فاء تفریع) اشاره به این است: چهار پایان را ما به قدرت خویش آفریده ایم، اما مالکیتش را به انسانها بخشیدیم، و این نهایت لطف پروردگار را بیان مى کند.
بنابراین، اشکالى که براى بعضى از مفسران، در «فاء تفریع» در اینجا پیدا شده، موردى ندارد، این، درست به آن مى ماند که: ما به کسى مى گوئیم، این باغ را ما آباد کرده ایم، اما تو بهره آن را مى برى، و این نشانه نهایت محبت و ایثار و گذشت است.
4 ـ جمله «ذَلَّلْناها لَهُمْ» اشاره به مسأله مهم رام شدن چهار پایان، براى انسان است، این حیوانات زورمندِ پر قدرت، که گاه به طور نادر، به فرمان خدا  «ذَلَّلْناهْا» را فراموش کرده، سر به عصیان و طغیان بر مى دارند چنان خطرناک مى شوند، که دهها نفر در مقابل آنان عاجز مى شوند، ولى، در حالت عادى گاهى یک قطار شتر را به ریسمانى بسته، و به دست کودکى چند ساله، مى سپارند و «مى برد هر جا که خاطر خواه اوست»!.
به راستى، عجیب است! انسانها، نه قادرند مگسى را بیافرینند، و نه حتى مى توانند مگسى را رام خویش کنند، اما خداوند، قادر منّان میلیونها، میلیون چهار پایان مختلف را آفریده، و رام انسانها ساخته است که دائماً در خدمت آنانند.
5 ـ جمله «فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ» (با توجه به این که: «رَکُوب» صفت مشبه است به معنى مرکوب، یعنى حیوانى که بر آن سوار مى شوند) اشاره به این است که: انسانها پاره اى از چهار پایان را به عنوان مرکب انتخاب مى کنند، و بعضى را براى تغذیه.
گر چه، گوشت همه چهار پایان معمولى، از نظر اسلام حلال است، ولى عملاً تنها بخشى از آنها، براى تغذیه مورد استفاده قرار مى گیرد، فى المثل گوشت الاغ، جز در موارد ضرورت، کسى از آن استفاده نمى کند.
البته، این در صورتى است که «مِنْها» را در هر دو جمله به معنى «تبعیض» در افراد بگیریم، اما اگر اولى تبعیض افرادى و دومى تبعیض اجزائى بوده باشد، مفهومش این مى شود که: بعضى از چهار پایان را مرکوب خویش مى سازند و از قسمتى از اجزاى تن بعضى از آنها تغذیه مى کنند (چرا که استخوان و مانند آن قابل تغذیه نیست).
6 ـ جمله «لَهُمْ فِیها مَنافِعُ» اشاره به فوائد زیاد دیگرى است که، از چهار پایان عائد انسان مى شود، از جمله، پشم آنها، براى انواع لباسها و فرشها و خیمه،  و پوست آنها براى لباس و کفش و کلاه و وسائل مختلف زندگى، و حتى امروز که صنایع، چهره زندگى انسان را به کلى دگرگون ساخته، باز نیاز مبرم انسانها، هم از نظر تغذیه، و هم از نظر لباس و سایر وسائل زندگى به چهار پایان، به قوت خود باقى است.
حتى امروز انواع سرم ها و واکسن ها را که براى مبارزه با بیماریها یا پیشگیرى، مؤثرترین وسیله اند، با استفاده از چهار پایان و موادى که از خون آنها مى گیرند، تهیه مى شود.
و حتى بى ارزش ترین امور در زندگى چهار پایان، که مدفوعات آنهاست نیز مورد استفاده است، زمینها را به وسیله آن آباد و درختان را پر بار مى سازند.
7 ـ تعبیر به «مَشارِبُ» اشاره به شیرهائى است که از چهارپایان مختلف گرفته مى شود، و قسمت مهمى از مواد غذائى انسان از آن و فراورده هاى آن تأمین مى گردد، به طورى که صنایع شیرسازى و فراورده هاى شیرى در دنیا، امروز قسمت مهمى از صادرات و واردات کشورها را تشکیل مى دهد، همان شیرى که یک غذاى کامل براى انسان است، و از میان «فرث» و «دم» این «لبن سائغ» و گوارا خارج مى گردد، که براى نوشندگان، مایه لذت، و براى ناتوانها مایه قدرت است.(2)
8 ـ جمله «أَ فَلا یَشْکُرُونَ» که به صورت استفهام انکارى مطرح شده، به منظور برانگیختن فطرت و عواطف انسانها براى شکرگزارى در برابر نعمتهاى بى پایانى است که گوشه اى از آن در آیات فوق آمده است، و چنان که مى دانیم  «لزوم شکر منعم» پایه اى است براى «معرفة اللّه» چرا که شکر، بدون شناخت بخشنده نعمت، امکان پذیر نیست، به علاوه، مطالعه این نعمتها و این که: هرگز بتها در آن دخالت و تأثیرى ندارند وسیله اى خواهد بود براى ابطال شرک.

* * *

لذا در آیات بعد، به تشریح حال مشرکان پرداخته چنین مى گوید: «آنها غیر از خدا معبودانى براى خویش برگزیدند، به این امید که از سوى آنها یارى شوند» (و مورد حمایت بتان قرار گیرند) (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ).
چه خیال خام و فکر باطلى؟ که این موجودات ضعیف را که هیچ قدرتى بر دفاع از خویشتن ندارند ـ چه رسد به دیگران ـ در کنار خالق زمین و آسمان و بخشنده آن همه مواهب قرار دهند، و در حوادث مشکل زندگى از آنان یارى طلبند؟
آرى، آنها گاه، براى این به سراغ بتها مى رفتند که مایه عزتشان باشد: «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً».(3)
و گاه، آنها را شفیعان در درگاه خداوند مى پنداشتند: وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لایَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّهِ: «آنها غیر از خدا موجوداتى را مى پرستند که نه زیانى مى توانند به آنها برسانند و نه سودى، مى گویند: اینها شفیعان ما در درگاه خدا هستند»!(4)
به هر حال، تمام این پندارها نقش بر آب است، و چنان که قرآن در آیه 192 سوره «اعراف» مى فرماید: «این بتان نه مى توانند عابدانشان را یارى کنند، و نه حتى یارى خودشان» (وَ لا یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لاأَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ).

* * *

لذا در آیه بعد، مى افزاید: «آنها قادر به نصرت و یارى عبادت کنندگان خویش نیستند، و این عابدان در قیامت، لشکر آنها خواهند بود، و همگى در آتش دوزخ حضور مى یابند» (لایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ).
چه دردناک است که، این پیروان در آن روز، به صورت لشکریانى پشت سر بتها قرار گیرند، و همگى در دادگاه عدل خدا، حضور یابند، و بعد از آن، همگى به دوزخ فرستاده شوند، بى آن که بتوانند گرهى را از کار لشکر خود بگشایند.
اصولاً تعبیر به «مُحْضَرُون» در همه جا، نشانه تحقیر است و حاضر ساختن افراد، بى آن که خودشان تمایل داشته باشند، نشانه حقارت آنها است.
طبق این تفسیر، ضمیر اول «هُمْ» در جمله «وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ» به «عابدها» و ضمیر دوم به «معبودها» بر مى گردد، در حالى که بعضى از مفسران احتمال عکس آن را نیز داده اند که معبودان و بتها لشکر عابدین خود در آن روز خواهند بود، در عین این که: لشکرند، کمترین یارى از آنها ساخته نیست! ولى تفسیر اول مناسبتر است.
به هر حال، این تعبیرها، تنها در مورد معبودان صاحب شعور، مانند شیاطین و گردنکشان جن و انس، صادق است.
ولى این احتمال، نیز وجود دارد که: در آن روز خداوند در بتهائى که از سنگ و چوب ساختند نیز عقل و شعورى مى آفریند، تا عابدان خود را سرزنش کنند، و ضمناً همین سنگ و چوبها به عنوان آتشگیره هاى جهنم، در کنار آنان خواهند بود، چنان که قرآن در آیه 98 سوره «انبیاء» مى گوید: إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ: «شما و آنچه را غیر از خدا مى پرستید هیزم جهنم خواهید بود، و همگى در آن وارد مى شوید»!.

* * *

سرانجام، در آخرین آیه مورد بحث، به عنوان دلدارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تقویت روحیه او در برابر این همه کارشکنى ها و فتنه انگیزى ها و افکار و اعمال خرافى، مى فرماید: «اکنون که چنین است سخنان آنها تو را غمگین نکند که گاهى ترا شاعر مى خوانند، گاهى ساحر و گاه تهمتهاى دیگرى مى بندند; چرا که آنچه را آنها در دل مخفى مى دارند و یا با زبان آشکار مى سازند، همه را ما مى دانیم» (فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ).
نه نیات آنها بر ما پوشیده است، و نه توطئه هاى مخفیانه آنها، و نه تکذیبها و شیطنتهاى آشکارشان، همه را مى دانیم و حساب آنها را براى روز حساب نگه مى داریم، و تو را از شرّ آنها در این جهان نیز در امان خواهیم داشت.
نه تنها پیامبر(صلى الله علیه وآله) که هر مؤمنى مى تواند، با این گفتار الهى، دلگرم باشد که همه چیز، در این عالم در حضور خداوند است و چیزى بر او از مکائد دشمنان مخفى نخواهد بود، او دوستان خود را در لحظات سخت، تنها نخواهد گذاشت، و همواره حامى و حافظ آنها خواهد بود.

* * *

 


1 ـ فتح، آیه 10.
2 ـ درباره خارج شدن شیر از پستان حیوانات و قدرت نمائى خدا در آفرینش این ماده غذائى، و همچنین مواد مهمى که در شیر وجود دارد، بحث مشروحى در جلد 11، صفحه 291، ذیل آیه 66 سوره «نحل»، آوردیم.
3 ـ مریم، آیه 81.
4 ـ یونس، آیه 18.
نکته: منافع سرشار چهار پایان براى شما
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma