من به شما اخطار مى کنم!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 20
سوره مؤمن/ آیه 34- 35 سوره مؤمن/ آیه 30- 33


مردم مصر، به حکم این که در آن زمان نیز نسبتاً متمدن و باسواد بودند، گفتگوهاى مورخان را درباره اقوام پیشین، اقوامى همچون قوم «نوح و عاد و ثمود» که سرزمین آنها غالباً فاصله زیادى از آنها نداشت، شنیده بودند، و از سرنوشت دردناک آنها کم و بیش، خبر داشتند.
لذا مؤمن «آل فرعون»، بعد از آن که با نقشه قتل موسى(علیه السلام) به مخالفت پرداخت و با مقاومت سرسختانه فرعون روبرو شد، که دستور قتل را مجدداً تأیید کرد، دست از تلاش و کوشش خود بر نداشت، و نمى بایست بردارد، لذا به این فکر افتاد که این بار دست این قوم سرکش را گرفته و به اعماق تاریخ پیشینیان ببرد، و آنها را از تکرار چنان مصائبى در مورد خودشان، بیم دهد، شاید بیدار شوند، و در تصمیم خود تجدیدنظر کنند، سخن خود را از اینجا شروع کرد «و گفت: اى قوم من! من، بر شما از روزى همانند روز مجازات اقوام پیشین مى ترسم» (وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ).

* * *

سپس به شرح این سخن پرداخت و گفت: «من از عادت شومى همان عادت قوم نوح و عاد و ثمود، و کسانى که بعد از آنها بودند بیمناکم»!(مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوح وَ عاد وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ).(1)
 این اقوام، عادتشان شرک و کفر و طغیان بود، و دیدیم به چه سرنوشتى گرفتار شدند! گروهى با طوفان کوبنده نابود گشتند، گروهى با تندباد وحشتناک، جمعى با صاعقه هاى آسمانى، و عده اى با زمین لرزه هاى ویرانگر!
آیا احتمال نمى دهید، که شما هم با این اصرارى که بر کفر و طغیان دارید گرفتار یکى از این بلاهاى عظیم الهى شوید؟! پس به من اجازه دهید که بگویم: من از چنین آینده شومى در مورد شما خائفم!
آیا دلیلى دارید که، شما تافته جدا بافته اید؟ و این گونه عذابهاى الهى دامانتان را نخواهد گرفت؟ مگر آنها چه کرده بودند که آنچنان گرفتار شدند؟ جز این که در برابر دعوت پیامبران الهى ایستادند، و گاهى پیامبران را کشتند، و یا تکذیب کردند؟
ولى بدانید هر چه بر سر شما آید، از ناحیه خود شما است; «چرا که خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش نمى خواهد» (وَ مَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ).
آنها را به فضل و کرمش آفریده، و نعمتهاى بى شمار به آنها بخشیده، و پیامبرانش را براى هدایت آنها فرستاده است، مخالفت و طغیان بندگان است که موجب آن عذابهاى دردناک مى شود.

* * *

سپس افزود: «اى قوم! من بر شما از روزى مى ترسم که مردم یکدیگر را صدا مى زنند» از هم یارى مى طلبند و صدایشان به جائى نمى رسد! (وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ).
«التَّناد» (در اصل «اَلْتَّنادِى» بوده که یاى آن حذف شده، و کسره دال که دلیل  بر آن است بر جاى مانده) از ماده «ندا» به معنى «صدا زدن» است.
مشهور و معروف در میان مفسران، این است که «یوم التّناد» از اسامى قیامت است، و هر یک براى نام گذارى قیامت به این نام توجیهى ذکر کرده، که با هم شباهت زیادى دارند.
یکى مى گوید: به خاطر صدا زدن دوزخیان نسبت به بهشتیان است، چنان که قرآن مى گوید: وَ نادى أَصْحابُ النّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیْضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ: «دوزخیان، بهشتیان را صدا مى زنند که، مقدارى از آب و روزیهائى که خدا به شما داده است به ما ببخشید»، آنها نیز در پاسخ مى گویند: إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرِینَ: «خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده است».(2)
و یا به خاطر این که، مردم یکدیگر را صدا مى زنند و به هم پناه مى برند و از هم کمک مى خواهند.
و یا این که، فرشتگان آنها را براى حساب صدا مى زنند و آنها نیز از فرشتگان استمداد مى کنند.
و یا این که، منادیان محشر، ندا مى دهند: اَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمِیْنَ: «لعنت خدا بر ظالمان است».(3)
یا این که، مؤمن هنگامى که نامه اعمال خود را مى بیند، از روى شوق فریاد مى زند: هآؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ: «این نامه اعمال من است، بیائید اى مردم و آن را بخوانید»!.(4)
و کافر در همین هنگام از وحشت فریاد مى کشد: یا لَیْتَنِى لَمْ اُوتَ کِتابِیَهْ:  «اى کاش نامه اعمالم را به دستم نمى دادند»!.(5)
ولى مى توان براى این آیه معنى وسیع ترى را در نظر گرفت که «یوم التّناد» این دنیا را نیز شامل شود، چرا که «یوم التّناد» مفهومش تنها «روز ندا دادن یکدیگر» است، و این تعبیر نشانه نهایت عجز و بیچارگى است در زمانى که کارد به استخوان مى رسد، و افرادى که دستشان از همه جا بریده، یکدیگر را صدا مى کنند و فریادشان به جائى نمى رسد.
در این جهان نیز «یوم التّناد» فراوان است، روزهائى که عذاب الهى نازل مى شود، روزهائى که جامعه ها بر اثر گناهان و خطاهایشان، به بن بست کشیده مى شوند، روزهائى که بحرانها و حوادث سخت، همه را تحت فشار قرار مى دهد، فرار مى کنند و پناهگاهى مى جویند اما پناهگاهى وجود ندارد، و همه فریاد مى کشند!

* * *

آیه بعد در تفسیر «یوم التّناد» مى گوید: «روزى که روى مى گردانید و فرار مى کنید، اما هیچ پناهگاه و نگهدارنده اى در برابر عذاب الهى براى شما نیست» (یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللّهِ مِنْ عاصِم).
آرى، «کسى را که خدا (بر اثر اعمالش) گمراه ساخته، هدایت کننده اى براى او نیست» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد).
آنها در این دنیا از طریق هدایت گمراه مى شوند، و در حجابى از جهل و ضلالت فرو مى روند، و در آخرت از طریق بهشت و نعمتهاى الهى گمراه خواهند شد. تعبیر فوق، ممکن است تلویحاً اشاره اى به گفتار فرعون باشد که  مى گفت: ما أَهْدِیْکُمْ إِلاّ سَبِیْلَ الرَّشادِ: «من شما را جز به راه هدایت و راستى دعوت نمى کنم».(6)

* * *


1 ـ «دأب» (بر وزن ضرب) در اصل به معنى «ادامه سیر» است و «دائب» به موجودى گفته مى شود که به سیر خود ادامه مى دهد، سپس به هر عادت مستمرى اطلاق شده، و منظور در اینجا از دأب قوم نوح... عادت مستمرى است که آنها داشتند و آن استمرار بر شرک و طغیان و ظلم و کفران بود.
2 ـ اعراف، آیه 50 ــ (همین معنى در حدیثى در «معانى الاخبار» صدوق از «امام صادق»(علیه السلام)نقل شده است). (تفسیر نور الثقلین، جلد 4، صفحه 519).
3 ـ هود، آیه 18.
4 ـ حاقه، آیه 19.
5 ـ حاقه، آیه 25.
6 ـ مؤمن، آیه 29.
سوره مؤمن/ آیه 34- 35 سوره مؤمن/ آیه 30- 33
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma