همان گونه که اشاره کردیم: بعضى از عافیت طلبان براى فرار از جهاد فى سبیل اللّه به جمله وَ لاتُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ: «با دست خویش، خود را به هلاکت نیفکنید» چسبیده اند و رسوائى را به آنجا رسانیده که: قیام امام حسین(علیه السلام)در عاشورا که سبب نجات و بقاى اسلام در برابر دشمنانى همچون بنى امیه شد را مصداق این آیه شمرده اند، غافل از این که اگر این باب گشوده شود، جهاد به کلى باید تعطیل گردد.
اصولاً «تَهْلُکَه» با شهادت دو مفهوم متباین دارد، «تَهْلُکَه» به معنى مرگ بى دلیل است، در حالى که شهادت قربانى شدن در راه هدف و نایل گشتن به حیات جاویدان است.
باید به این حقیقت توجه داشت که: جان انسان، ارزشمندترین سرمایه وجود او نیست، ما حقایقى باارزش تر از جان داریم، ایمان به خدا، آئین اسلام، حفظ قرآن و اهداف مقدس آن، بلکه حفظ حیثیت و آبروى جامعه اسلامى، اینها اهدافى والاتر از جان انسان است که قربانى شدن در راه آن هلاکت نیست، و هرگز از آن نهى نشده.
در حدیثى مى خوانیم: گروهى از مسلمانان براى جهاد به قسطنطنیه رفته بودند، یکى از مردان شجاع به لشکر روم حمله کرد و داخل صفوف آنها شد یکى از حاضران گفت: أَلْقى بِیَدِیِه اِلَى التَّهْلُکَةِ: «خود را با دو دست خویش به هلاکت انداخت».
اینجا بود که ابو ایوب انصارى برخاست و فریاد زد: اى مردم! چرا این آیه را بد تفسیر و تأویل مى کنید؟
این آیه درباره ما طایفه انصار نازل شد، هنگامى که خداوند دینش را عزت داد و یاورانش فزونى گرفتند، بعضى از ما به دیگرى مخفیانه به گونه اى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) نشنود، چنین گفتند: اموال ما از دست رفت، و خداوند اسلام را عزیز و یارانش را زیاد کرد، ما اگر در «مدینه» بمانیم به اموال از دست رفته خود برسیم بهتر است، آیه فوق بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شد و به ما فرمود: انفاق در راه خدا کنید و خویشتن را به هلاکت نیفکنید و منظور از هلاکت، اقامت در «مدینه» براى اصلاح اموال و ترک جهاد بود.(1)
* * *