«طالوت» زمام کشور را به دست گرفت!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 02
درخواست فرمانده طالوت کیست؟


«طالوت» فرماندهى سپاه را بر عهده گرفت و در مدتى کوتاه لیاقت و شایستگى خود را در اداره امور مملکت و فرماندهى سپاه، به اثبات رسانید، آن گاه آنها را براى مبارزه با دشمنى که همه چیز آنها را به خطر انداخته بود، دعوت کرد و به آنها تأکید کرد، تنها کسانى با من حرکت کنند که تمام فکرشان در جهاد باشد و آنها که بنائى نیمه کاره، یا معامله اى نیمه تمام، و امثال آن دارند در این پیکار شرکت نکنند.
به زودى جمعیتى به ظاهر زیاد و نیرومند جمع شدند و به جانب دشمن حرکت کردند.
بر اثر راهپیمایى در برابر آفتاب همگى تشنه شدند، «طالوت» براى این که به فرمان خدا آنها را آزمایش و تصفیه کند، گفت:
به زودى در مسیر خود به رودخانه اى مى رسید، خداوند به وسیله آن شما را آزمایش مى کند، کسانى که از آن بنوشند و سیراب شوند از من نیستند، و آنها که جز مقدار کمى ننوشند از من هستند!
همین که چشم آنها به نهر آب افتاد، خوشحال شدند و به سرعت خود را به آن رسانیدند و سیراب گشتند. تنها عده معدودى بر سر پیمان باقى ماندند.
«طالوت» متوجه شد لشکر او از اکثریتى بى اراده و سست عهد و اقلیتى از افراد با ایمان تشکیل شده است، از این رو، اکثریت بى انضباط و نافرمان را رها کرد و با همان جمع قلیل با ایمان، از شهر بیرون آمد و به سوى میدان جهاد پیش رفت.
سپاه کوچک «طالوت» از کمى نفرات متوحش شده به «طالوت» گفتند: ما توانائى در برابر این سپاه قدرتمند را نداریم اما آنها که ایمان راسخ به رستاخیز داشتند و دل هایشان از محبت خدا لبریز بود، از زیادى و نیرومندى سپاه دشمن و کمى عده خود نهراسیدند، با کمال شجاعت به «طالوت» گفتند:
تو آنچه را صلاح مى دانى فرمان ده، ما نیز همه جا همراه تو خواهیم بود و به خواست خدا با همین عدد کم با آنها جهاد خواهیم کرد، چه بسا جمعیت هاى کم که به اراده پروردگار بر جمعیتهاى زیاد پیروز شدند و خدا با استقامت کنندگان است.
«طالوت» با آن عده کم اما مؤمن و مجاهد، آماده کارزار شد، آنها از درگاه خداوند در خواست شکیبائى و پیروزى کردند، همین که آتش جنگ شعلهور شد، «جالوت» از لشکر خویش بیرون آمد و در بین دو لشکر مبارز طلبید، صداى رعب آور وى دل ها را مى لرزاند و کسى را جرأت میدان رفتن او نبود. در این میان نوجوانى به نام «داود» که شاید بر اثر کمى سن، براى جنگ هم به میدان نیامده بود، بلکه براى کمک به برادران بزرگ تر خود، که در صف جنگجویان بودند از طرف پدرش مأموریت داشت.
ولى با این حال، بسیار چابک و ورزیده بود، با فلاخنى که در دست داشت یکى دو سنگ آن چنان ماهرانه پرتاب کرد که درست بر پیشانى و سر «جالوت» کوبیده شدند و او در میان وحشت و تعجب سپاهیانش به زمین سقوط کرد و کشته شد، با کشته شدن «جالوت» ترس و هراس عجیبى به سپاهیانش دست داد، از برابر صفوف لشکر «طالوت» فرار کردند و بنى اسرائیل پیروز شدند.(1)

* * *


1 ـ «مجمع البیان»، جلد 1 و 2، صفحه 350 (جلد 2، صفحه 140، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، طبع اول، 1415 هـ ق)، ذیل آیات مورد بحث ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحه 442.
درخواست فرمانده طالوت کیست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma