در قرآن مجید، در دو مورد، این تعبیر به کار رفته است یکى در اینجا و دیگرى در سوره «نساء» آیه 162 آنجا که مى فرماید:
لکِنِ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ:
«دانشمندان و راسخان در علم از اهل کتاب، به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل گردیده است، ایمان مى آورند».
همان طور که از معنى لغوى این کلمه استفاده مى شود منظور از آن، کسانى هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند.
البته مفهوم این کلمه، یک مفهوم وسیع است که همه دانشمندان و متفکران را در بر مى گیرد، ولى در میان آنها افراد ممتازى هستند که درخشندگى خاصى دارند و طبعاً در درجه اول، در میان مصادیق این کلمه قرار گرفته اند و هنگامى که این تعبیر ذکر مى شود، قبل از همه نظرها متوجه آنان مى شود.
و اگر مشاهده مى کنیم در روایات متعددى «راسِخُونَ فِى الْعِلْمِ» به پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) تفسیر شده،(1) روى همین نظر است; زیرا بارها گفته ایم که آیات و کلمات قرآن، مفاهیم وسیعى دارد که در میان مصادیق آن افراد نمونه و فوق العاده اى دیده مى شود که گاهى در تفسیر آنها تنها از آنان نام مى برند.
در «اصول کافى» از امام باقر یا امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است که فرمود: «پیامبر خدا بزرگ ترین راسخان در علم بود و تمام آنچه را خداوند بر او نازل کرده بود از تأویل و تنزیل قرآن مى دانست، خداوند هرگز چیزى بر او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند و او و اوصیاى وى همه اینها را مى دانستند».(2)
روایات فراوان دیگرى در کتاب «اصول کافى» و سایر کتب حدیث در این زمینه آمده است که نویسندگان تفسیر «نور الثقلین» و تفسیر «برهان» در ذیل این آیه آنها را جمع آورى نموده اند و همان طور که اشاره شد، تفسیر «راسخون فى العلم» به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) منافاتى با وسعت مفهوم این تعبیر ندارد، لذا از «ابن عباس» نقل شده که مى گفت:
من هم از راسخان در علم هستم.(3)
منتها هر کس به اندازه وسعت دانشش از اسرار و تأویل آیات قرآن، آگاه مى گردد، و آنان که علمشان از علم بى پایان پروردگار سرچشمه مى گیرد، طبعاً به همه اسرار و تأویل قرآن آشنا هستند در حالى که دیگران تنها قسمتى از این اسرار را مى دانند.
* * *