جنگ بدر نمونه روشنى بود

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 02
سوره آل عمران / آیه 14 شأن نزول:


این آیه در حقیقت بیان نمونه اى است از آنچه در آیات قبل آمده است و به کافران هشدار مى دهد: به اموال و ثروت و کثرت نفرات مغرور نشوند که سودى به حالشان ندارد، یک شاهد زنده این موضوع جنگ بدر است، که دشمنان اسلام با فزونى تجهیزات جنگى و نفرات و اموال، به شکست سختى مبتلا شدند، مى فرماید: «در آن دو جمعیت (که در میدان جنگ بدر) با هم روبرو شدند نشانه و درس عبرتى براى شما بود» (قَدْ کانَ لَکُمْ آیَةٌ فی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا).
«یک گروه در راه خدا نبرد مى کرد، و گروه دیگر کافر بود» و در راه شیطان و بت (فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللّهِ وَ أُخْرى کافِرَةٌ).
چرا عبرت نگیرید، در حالى که یک ارتش کوچک و تقریباً فاقد ساز و برگ جنگى اما با ایمان استوار، و محکم بر ارتش که چند برابر او بود، از نظر وسایل جنگى و تعداد نفرات، پیروز گشت.
اگر تنها فزونى نفرات و امکانات مى توانست کارگشا باشد، باید در جنگ بدر، ظاهر شده باشد، در حالى که نتیجه معکوس بود، پس از آن مى افزاید: «آنها (مشرکان) این گروه (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مشاهده مى کردند» (یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ).
یعنى اگر مؤمنان 313 نفر بودند، در چشم کفار بیش از 600 نفر جلوه مى کردند تا بر وحشت آنها بیفزاید، و این خود یکى از عوامل شکست کفار شد.
این موضوع علاوه بر این که یک امداد الهى بود، از جهتى طبیعى نیز به نظر مى رسد; زیرا وقتى نبرد شروع شد، و ضربات کوبنده مسلمانان که از نیروى ایمان مایه مى گرفت بر پیکر لشکر دشمن وارد شد، چنان مرعوب و متوحش شدند که فکر مى کردند نیروى دیگرى همانند آنان به آنها پیوسته است و با دو برابر قدرت اول، صحنه جنگ را در اختیار گرفته اند، در حالى که قبل از شروع جنگ مطلب بر عکس بود، آنها چنان با دیده حقارت به مسلمانان نگاه مى کردند که تعدادشان را کمتر از آنچه بود، تصور مى کردند.
یا به تعبیر دیگر، خدا مى خواست قبل از شروع جنگ، تعداد مسلمانان در نظر آنان کم جلوه کند، تا با غرور و غفلت وارد جنگ شوند، و پس از شروع جنگ دو برابر جلوه کند، تا وحشت و اضطراب، آنها را فرا گیرد و منتهى به شکست آنان گردد، به عکس خداوند عدد دشمنان را در نظر مسلمانان، کم جلوه داد تا بر قدرت و قوت روحیه آنها بیفزاید.
این همان چیزى است که در آیه 44 سوره «انفال» نیز به آن اشاره شده است مى فرماید: وَ إِذْ یُریکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فی أَعْیُنِکُمْ قَلیلاً وَ یُقَلِّلُکُمْ فی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً: «به یاد آرید، هنگامى را که با دشمن در میدان جنگ روبرو شدید، خداوند آنها را در نظر شما کم جلوه مى داد (تا روحیه شما براى نبرد ضعیف نشود) و شما را در نظر آنها کم جلوه مى داد (تا از شروع به جنگى که سرانجامش شکست آنها بود منصرف نشوند) تا خداوند کارى را که مى بایست انجام گیرد، صورت بخشد».
یعنى شما نترسید و با کمال قدرت وارد جنگ شوید، آنها نیز در آغاز با غرور و بى اعتنائى وارد جنگ شوند، و سپس صحنه دگرگون گردد، و مسلمانان بیش از آنچه بودند، در نظر دشمنان جلوه کنند و به شکست آنان در این نبرد سرنوشت ساز منتهى گردد.(1)
در بعضى از روایات آمده است: یکى از مسلمانان مى گوید: قبل از جنگ بدر به دیگرى گفتم: آیا فکر مى کنى، کفار هفتاد نفر باشند.
گفت: گمان مى کنم صد نفرند، ولى هنگامى که در جنگ پیروز شدیم، و اسیران فراوانى از آنها گرفتیم به ما خبر دادند که آنها هزار نفر بودند.(2)
سپس مى افزاید: «خداوند هر کس را بخواهد با یارى خود تقویت مى کند» (وَ اللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ).
همان گونه که بارها گفته ایم، خواست و مشیت خدا بى حساب نیست و همواره آمیخته با حکمت او است، و تا شایستگى هایى در افراد نباشد آنها را تأیید و تقویت نمى کند.
قابل توجه این که: تأیید و پیروزى خداوند در این حادثه تاریخى، نسبت به مسلمانان دو جانبه بود، هم یک «پیروزى نظامى» بود و هم یک «پیروزى منطقى».
از این نظر پیروزى نظامى بود که ارتش کوچکى با نداشتن امکانات کافى بر ارتشى که چند برابر او بود و از امکانات فراوانى بهره مى گرفت پیروز شد.
و اما پیروزى منطقى از این نظر بود که: خداوند صریحاً این پیروزى را قبل از آغاز جنگ، به مسلمانان وعده داده بود، و این دلیلى بر حقانیت اسلام شد.
در پایان آیه، مى فرماید: «در این، عبرتى است براى صاحبان چشم و بینش» (إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لاِ ُولِی الْأَبْصارِ).
آرى، آنها که چشم بصیرت دارند، و حقیقت را آن چنان که هست مى بینند از این پیروزى همه جانبه افراد با ایمان درس عبرت مى گیرند، و مى دانند سرمایه اصلى پیروزى ایمان است و ایمان.(3)

* * *


1 ـ تفسیرى که در بالا گفته شد، روى این نظر است که در آیه مورد بحث، مرجع ضمیر «یَرَوْنَ» کفار و مرجع ضمیر «هُمْ» مسلمانان باشد، و این روشن ترین تفسیر آیه است که با آیه 44 سوره «انفال» نیز سازگار است، اگر چه مفسران احتمالات دیگرى درباره مرجع ضمیرهاى فوق داده اند. شرح بیشتر درباره این موضوع، ذیل آیات 41 تا 45 سوره «انفال»، در جلد هفتم به خواست خدا خواهد آمد.
2 ـ تفسیر «قرطبى»، جلد 2، صفحه 1268، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر «ابن کثیر»، ذیل آیات مورد بحث ـتفسیر «جامع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.
3 ـ «عِبْرَةٌ» در اصل از ماده «عبور» گرفته شده است که به معنى گذشتن از حالى به حال دیگر، یا از جائى به جاى دیگر است، و به اشک چشم «عَبْرَة» (بر وزن حسرت) مى گویند; زیرا از چشم عبور مى کند و به کلمات که از زبان ها و گوش ها مى گذرد نیز عبارت مى گویند، و عبرت گرفتن از حوادث نیز به خاطر آن گفته مى شود که انسان از آنچه مى بیند مى گذرد، و از حقایقى در پشت سر آن آگاه مى شود.

 

سوره آل عمران / آیه 14 شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma