یک توطئه خطرناک!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 02
توطئه هاى قدیمى! شأن نزول:


آیات فوق، پرده از روى یکى دیگر از نقشه هاى ویرانگر یهود بر مى دارد و نشان مى دهد: آنها براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله اى استفاده مى کردند، تهاجم نظامى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و آیات فوق، اشاره به بخشى از تهاجم فرهنگى آنها دارد.
مى فرماید: «گروهى از اهل کتاب گفتند: (بروید و ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز کافر شوید (و کفر خود را آشکار سازید) شاید آنها ـ مؤمنان ـ (نیز متزلزل شده)، باز گردند» (وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).
شاید منظور از آغاز و پایان روز، این باشد که فاصله میان ایمان و کفر شما کوتاه باشد، این کوتاهى فاصله، سبب خواهد شد که بگویند: آنها اسلام را چیز مهمى خیال مى کردند، ولى از نزدیک چیز دیگرى یافتند و لذا، به سرعت از آن بازگشتند.
این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه اى خواهد داشت به خصوص این که عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه مى دانستند آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند، و این امر لااقل پایه هاى ایمان تازه مسلمانان را متزلزل مى سازد، جمله «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» نشان مى دهد آنها امیدوار به تأثیر این نقشه بودند.

* * *

ولى براى این که پیروان خود را از دست ندهند، تأکید کردند: ایمان شما باید تنها جنبه صورى داشته باشد «شما جز به کسى که (واقعاً) از آئینتان پیروى مى کند، ایمان نیاورید» (وَ لاتُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دینَکُمْ).
از بعضى از تفاسیر بر مى آید «یهودِ خیبر»، به «یهودِ مدینه» این توصیه را کردند مبادا آنها که نزدیک تر به پیامبرند، تحت تأثیر او قرار گرفته ایمان بیاورند; زیرا گروهى از آنها عقیده داشتند نبوت تنها در نژاد یهود خواهد بود، و اگر پیامبرى ظهور کند باید از یهود باشد.
بعضى از مفسران، جمله «لا تُؤْمِنُوا» را از ماده «ایمان» به معنى اطمینان و اعتماد گرفته اند (این ماده به این معنى نیز آمده است).
بنابراین، منظور از جمله بالا این است که این توطئه باید کاملاً محرمانه باشد و آن را جز به افراد یهود، به دیگران ـ حتى مشرکان ـ بازگو نکنید، مبادا این سر فاش گردد و نقشه، نقش بر آب شود; ولى خداوند عالم و آگاه پرده از رازشان برداشت و آنها را رسوا ساخت، تا درس عبرتى براى مؤمنان باشد و وسیله هدایتى براى کافران.
آن گاه در یک جمله معترضه که از کلام خداوند است، مى فرماید: «به آنها بگو: هدایت، تنها هدایت الهى است» (قُلْ إِنَّ الْهُدى هُدَى اللّهِ) و این توطئه هاى شما در برابر آن بى اثر است.
در این جمله به اصطلاح معترضه که در لابلاى سخنان یهود قرار گرفته، خداوند، پاسخ پر معنى و کوتاهى به آنها مى دهد که:
اولاً ـ هدایت از ناحیه خدا است و در انحصار نژاد و قوم خاصى نیست و هیچ لزومى ندارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها از یهود باشد.
ثانیاً ـ آنها که مشمول هدایت الهى شده اند، با این توطئه ها متزلزل نخواهند شد.
بار دیگر، به ادامه سخنان یهود باز مى گردد، و مى فرماید: آنها گفتند: «هرگز باور نکنید به کسى همانند شما (کتاب آسمانى) داده شود، (بلکه نبوت مخصوص شما است) و همچنین تصور نکنید آنها مى توانند در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث و گفتگو کنند» (أَنْ یُؤْتى أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ).(1)
به این ترتیب، روشن مى شود: آنها گرفتار خود برتربینى عجیبى بودند خود را بهترین نژادهاى جهان مى پنداشتند و نبوت و همچنین عقل و درایت و منطق و استدلال را از آن خود فکر مى کردند، و با این منطق واهى مى خواستند در هر دو جنبه براى خود مزیتى بر دیگران قائل شوند.
در پایان آیه، خداوند جواب محکمى به آنها مى دهد و با بى اعتنایى به آنها روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید: «بگو: فضل و موهبت به دست خدا است و به هر کس بخواهد و شایسته ببیند، مى دهد و خداوند واسع (داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته) مى باشد» (قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ).
یعنى، بگو: مواهب الهى، اعم از مقام والاى نبوت و همچنین موهبت عقل و منطق و افتخارات دیگر، همه از ناحیه او است، و به شایستگان مى بخشد.
هیچ کس عهد و پیمانى از او نگرفته و هیچ کس قرابت و خویشاوندى با او ندارد، و هرگز مواهب خویش را در انحصار گروهى قرار نداده است.

* * *

و در آخرین آیه، براى تأکید بیشتر مى افزاید: «خداوند هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) ویژه رحمت خود مى کند، و خداوند داراى فضل عظیم است» و هیچ کس نمى تواند مواهب او را محدود سازد (یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ).(2)
ضمناً از این جمله استفاده مى شود: اگر فضل و موهبت الهى شامل بعضى مى شود، نه بعضى دیگر، به خاطر محدود بودن آن نیست بلکه به خاطر تفاوت شایستگى ها است.

* * *


1 ـ در آغاز این جمله، جمله اى در تقدیر است و آن «وَ لاتُصَدِّقُوا» (تصدیق نکنید) بوده است، یا جمله «وَ لاتُؤْمِنُوا» (ایمان نیاورید)، یعنى باور نکنید کتاب آسمانى همانند شما به کسى داده شده باشد.
2 ـ «فَضْل» به معنى هر چیزى است که بیش از مقدار لازم از مواهب و نعمت ها بوده باشد و این یک مفهوم مثبت و ارزنده دارد، ولى گاه معنى مذموم و نکوهیده اى دارد و به معنى خارج شدن از حدّ اعتدال و 2 رفتن به سوى افراط است و غالباً به صورت فُضُول (جمع فضل) به کار مى رود مانند «فُضُولُ الْکَلام» یعنى حرف هاى زیادى.
توطئه هاى قدیمى! شأن نزول:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma