آن روز که طومار کائنات پیچیده شود

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 26
1 ـ زنده به گور کردن دختران سوره تکویر/ آیه 1- 9

در آغاز این سوره، چنان که گفتیم: به اشارات کوتاه، هیجان انگیز و تکان دهنده اى از حوادث هولناک پایان این جهان، و آغاز رستاخیز بر خورد مى کنیم که انسان را در عوالم عجیبى سیر مى دهد، و مجموعاً هشت نشانه از این نشانه ها را بازگو مى کند.
نخست مى فرماید: «در آن هنگام که طومار خورشید درهم پیچیده شود» (إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ).
«کُوِّرَتْ» از ماده «تکویر» در اصل، به معنى پیچیدن و جمع و جور کردن چیزى است (همچون پیچیدن عمامه بر سر)، این مطلبى است که از کتب مختلف لغت و تفسیر استفاده مى شود، و گاه آن را به «افکندن» یا «تاریک شدن» چیزى گرفته اند، و به نظر مى رسد این دو معنى نیز به همان ریشه اول بازگشت مى کند.
به هر حال، منظور در اینجا پیچیده شدن نور خورشید، تاریک شدن و جمع شدن حجم آن است.
مى دانیم: خورشید در حال حاضر کره اى است فوق العاده داغ و سوزان، به اندازه اى که تمام مواد آن به صورت گاز فشرده اى در آمده و در گرداگردش شعله هاى سوزانى زبانه مى کشد، که صدها هزار کیلومتر ارتفاع آنها است! و اگر کره زمین در وسط یکى از این شعله هاى عظیم گرفتار شود، در دم خاکستر و تبدیل به مشتى گاز مى شود!
ولى، در پایان این جهان و در آستانه قیامت این حرارت فرو مى نشیند، و آن شعله ها جمع مى شود، روشنائى آن به خاموشى مى گراید، و از حجم آن کاسته مى شود، و این است معنى «تکویر».
لذا، در «لسان العرب» آمده است: کُوِّرَتِ الشَّمْسُ: جُمِعَ ضَوْءُها وَ لُفَّ کَما تُلَفُّ الْعِمامَةُ: «معنى تکویرِ خورشید این است که نور آن جمع و پیچیده مى شود، همان گونه که عمامه را مى پیچند».
این، حقیقتى است که در علم و دانش امروز نیز منعکس است، و ثابت شده خورشید تدریجاً رو به تاریکى و خاموشى مى رود.

* * *

آنگاه، مى افزاید: «و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ گشته و افول کنند» (وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ).
«انْکَدَرَتْ» از ماده «اِنْکِدار» به معنى «سقوط کردن و پراکنده شدن» است، و از ریشه «کدورت» به معنى «تیرگى و تاریکى» است، و جمع میان هر دو معنى در آیه مورد بحث امکان پذیر است; چرا که در آستانه قیامت، ستارگان هم فروغ و روشنائى خود را از دست مى دهند، و هم پراکنده مى شوند و سقوط مى کنند و نظام جهان بالا درهم مى ریزد، همان گونه که در آیه 2 سوره «انفطار» آمده: وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ: «هنگامى که ستارگان فرو ریزند و پراکنده شوند» و همان گونه که در آیه 8 سوره «مرسلات» آمده: فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ: «و هنگامى که ستارگان محو و تاریک شوند».

* * *

در سومین نشانه رستاخیز مى فرماید: «و در آن هنگام که کوه ها به حرکت در آیند» (وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ).
همان گونه که قبلاً نیز اشاره کرده ایم، از آیات مختلف قرآن استفاده مى شود: در آستانه قیامت، کوه ها مراحل مختلفى را طى مى کنند، نخست به حرکت در مى آیند، و در آخرین مرحله به غبار پراکنده اى تبدیل مى شوند.(1)

* * *

و در چهارمین نشانه مى افزاید: «و در آن هنگام که باارزش ترین اموال به دست فراموشى سپرده شود» (وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ).
«عِشار» جمع «عشراء» در اصل به معنى شتر ماده بار دارى است که ده ماه بر حمل او گذشته، و در آستانه آوردن بچه است، یعنى چیزى نمى گذرد که شتر دیگرى از او متولد مى شود، و شیر فراوان در پستان او ظاهر مى گردد.
در آن روز که این آیات نازل گشت، چنین شترى باارزش ترین اموال عرب محسوب مى شد.
«عُطِّلَتْ» از ماده «تعطیل» به معنى رها کردن بدون سرپرست و چوپان است.
منظور این است: شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است که هر انسانى نفیس ترین اموال خویش را فراموش مى کند.
مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» نقل مى کند: بعضى «عِشار» را به معنى «ابرها» گرفته اند، و «عُطِّلَتْ» به معنى تعطیل شدن باران آنها است، یعنى در آن روز، ابرها در آسمان ظاهر مى شود، اما نمى بارد (ممکن است این ابرها ناشى از گازهاى مختلف یا ابرهاى اتمى و یا توده هاى گرد و غبار حاصل از متلاشى شدن کوه ها در آستانه قیامت باشد، که ابرهائى است بدون باران).
ولى، «طبرسى» مى افزاید: «بعضى گفته اند تفسیر عشار به ابرها چیزى است که در لغت عرب شناخته نشده».
اما، با توجه به مطلبى که «طریحى» در «مجمع البحرین» آورده که «عِشار» در اصل، به معنى شتران باردار است، و سپس به هر باردارى گفته شده، ممکن است اطلاق آن بر «ابرها» نیز به خاطر آن باشد که آنها نیز غالباً باردارند، هر چند ابرهائى که در آستانه قیامت در صفحه آسمان ظاهر مى شود باردار نیست (دقت کنید).
بعضى نیز، «عشار» را به معنى خانه ها یا زمین هاى زراعتى تفسیر کرده اند که در آستانه قیامت تعطیل مى گردد، و از ساکنان و زراعت خالى مى شود.
ولى، تفسیر اول از همه معروف تر است.

* * *

در آیه بعد، با اشاره به پنجمین نشانه مى افزاید: «و در آن هنگام که حیوانات وحشى جمع مى شوند» (وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ).
همان حیواناتى که در حال عادى از هم دور بودند، و از یکدیگر مى ترسیدند و فرار مى کردند، ولى شدت وحشت حوادث هولناک آستانه قیامت آن چنان است که اینها را گرد هم جمع مى کند، و همه چیز را فراموش مى کند، گوئى مى خواهند با این اجتماعشان از شدت ترس و وحشت خود بکاهند.
و به تعبیر دیگر: وقتى آن صحنه هاى هولناک، خصائص ویژه حیوانات وحشى را از آنها مى گیرد، با انسان ها چه مى کند؟!
اما، بسیارى از مفسران معتقدند: آیه فوق اشاره به «حشر حیوانات وحشى» در دادگاه قیامت است، که آنها نیز در عالم خود و در حدود آگاهى خویش مسئولیت هائى دارند، و اگر ظلم و ستمى به یکدیگر کرده باشند در آنجا از آنها قصاص مى شود، و این آیه را شبیه آیه 38 سوره «انعام» مى دانند که مى گوید: وَ ما مِنْ دَابَّة فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِر یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْء ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ:
«هیچ جنبنده اى در زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند وجود ندارد، مگر این که امت هائى همانند شما هستند، ما چیزى را در این کتاب فروگذار نکردیم، سپس همگى به سوى پروردگارشان جمع و محشور مى شوند».
در زمینه حشر و حساب حیوانات بحث مشروحى در ذیل همان آیه در سوره «انعام»(2) داشتیم، ولى آنچه در اینجا مى توان گفت این است که: با توجه به این که آیات مورد بحث از نشانه هاى هولناک پایان دنیا و آغاز آخرت بحث مى کند، تفسیر اول مناسب تر است.

* * *

آنگاه در ششمین نشانه مى فرماید: «و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شود»! (وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ).
«سُجِّرَتْ» از ماده «تسجیر» در اصل، به معنى بر افروختن و به هیجان آوردن آتش است.
و اگر این تعبیر قرآن، در گذشته براى مفسران عجیب بود، امروز براى ما جاى تعجب نیست; زیرا مى دانیم آب از دو ماده «اکسیژن» و «هیدروژن» ترکیب یافته که هر دو سخت قابل اشتعال است، بعید نیست که در آستانه قیامت آب دریاها چنان تحت فشار قرار گیرد که تجزیه شوند و تبدیل به یکپارچه آتش گردند.
بعضى، این واژه را به معنى «پر شدن» تفسیر کرده اند، همان گونه که به تنور پر از آتش «مسجّر» گفته مى شود، ممکن است زلزله هاى آستانه قیامت و متلاشى شدن کوه ها سبب پر شدن دریاها گردد، و یا سنگ هاى آسمانى در آنها فرو ریزد و پر شود و آب هاى متلاطم آن بر صفحه خشکى ها جارى گردد، و همه چیز را غرق کند.

* * *

از آن پس، در هفتمین نشانه مى افزاید: «و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد» (وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ).
صالحان، با صالحان، و بدکاران با بدکاران، اصحاب الیمین با اصحاب الیمین ، و اصحاب الشمال با اصحاب الشمال، بر خلاف این دنیا که همه با هم آمیخته اند، گاه، مؤمن همسایه مشرک است، و گاه همسر صالح، ناصالح، ولى در قیامت که یوم الفصل و روز جدائى ها است، این صفوف کاملاً از هم جدا مى شوند.
در تفسیر این آیه، احتمالات دیگرى نیز ذکر شده است از جمله این که:
ارواح به بدن ها باز مى گردند، یا نفوس بهشتى با حوریان تزویج و نفوس جهنمى با شیاطین قرین مى شوند، یا این که: هر انسانى با دوست و رفیقش قرین مى گردد، بعد از آن که مرگ میان آنها جدائى افکند، و یا هر انسانى با اعمالش قرین مى شود.
ولى، تفسیر اول، از همه مناسب تر به نظر مى رسد، و آیات 7 تا 11 سوره «واقعه» گواه آن است: وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً * فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ * وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ:
«در آن روز شما به سه گروه تقسیم خواهید شد * نخست اصحاب میمنه هستند چه اصحاب میمنه اى؟ * گروه دیگر اصحاب شمال و گروه شومند، و چه گروه شومى؟ * و سومین گروه، پیشگامان پیشگامند * و آنها مقربانند».
در حقیقت، این آیه بعد از ذکر شش تحول عظیم که از مقدمات رستاخیز است، به نخستین طلیعه آن روز بزرگ، یعنى روزى که هر کس با قرین خود همراه مى گردد اشاره مى کند.

* * *

سپس، به سراغ هشتمین نشانه از حوادث رستاخیز رفته مى فرماید: «و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال مى شود» (وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ).

* * *

«به کدامین گناه کشته شدند»؟! (بِأَیِّ ذَنْب قُتِلَتْ).
«مَوْؤُدَة» از ماده «وأد» (بر وزن وعد) به معنى دخترى است که زنده در زیر خاک دفن شده.
بعضى گفته اند، ریشه آن، به معنى ثقل و سنگینى است، و چون این دختران را در گور دفن مى کنند و خاک به روى آنها مى ریزند، این تعبیر درباره آنها به کار رفته است.
در بعضى از روایات در تفسیر این آیه توسعه داده شده، تا آنجا که شامل هر گونه قطع رحم، و یا قطع مودت اهل بیت(علیهم السلام) مى شود.
در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: هنگامى که از تفسیر این آیه سؤال شد فرمود: مَنْ قُتِلَ فِى مَوَدَّتِنا: «منظور کسانى است که در طریق محبت و دوستى ما کشته مى شوند».(3)
در حدیث دیگرى آمده است: شاهد این سخن آیه قربى است: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى: «بگو: من هیچ پاداشى در برابر دعوت نبوت از شما نمى طلبم جز محبت اهل بیتم».(4)
البته، ظاهر آیه همان تفسیر اول است، ولى ملاک و مفهوم آن قابل چنین توسعه اى مى باشد.

* * *


1 ـ شرح بیشتر در این باره را در همین جلد، صفحه 34 در تفسیر آیه 20 سوره «نبأ» مطالعه فرمائید.
2 ـ جلد 5، صفحات 224 تا 227.
3 و 4 ـ تفسیر «برهان»، جلد 4، صفحه 432، احادیث 7 و 11.
1 ـ زنده به گور کردن دختران سوره تکویر/ آیه 1- 9
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma