عالى ترین نمونه انفاق در قرآن

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
مثالهای زیبای قرآن جلد 1
4ـ بررسى «مشبّه» در آیه انفاق3ـ منظور از «یُضاعفُ» در آیه شریفه

در قرآن مجید سوره اى است به نام «دهر» یا «انسان» یا «ابرار»، که در شأن یک انفاق پاک و خالص نازل شده است و در آن زیباترین نعمت هاى بهشتى براى انفاق کنندگان در نظر گرفته شده است.

عامّه و خاصّه نقل کرده اند که «امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) بیمار شدند. حضرت على(علیه السلام) به منظور شفاى آنان، سه روز روزه نذر کرد. حضرت زهرا(علیها السلام) و فضّه هم به این نذر پیوستند، پس از شفا یافتن آن دو بزرگوار، همگى حتّى امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) روزه گرفتند. فاطمه زهرا(علیها السلام) براى افطارى، پنج قرص نان جو آماده کرده بود، هنگام افطار، فقیرى در خانه را زد و تقاضاى کمک کرد. تمام اعضاى خانه، با وجود گرسنگى و نیازشان به نان، نان افطارى خود را به آن فقیر دادند و با آب افطار کردند. روزهاى دوّم و سوّم نیز، یتیمى و اسیرى درخواست کمک کردند و آن عزیزان نان هاى افطارى خود را به آنان بخشیدند. روز چهارم در حالى که حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) بر ناتوانى این خانواده نگران بود، سوره دهر در شأن انفاق آنان نازل شد».(1) و در آن توصیف و تمجیدهاى فراوان از انفاق آنان و وعده نعمت هاى بهشتى براى آنان بیان شده است.

از این رو، خاندان عصمت و طهارت که در این سه روز، تنها پانزده قرص نان به نیازمندان دادند، این همه فضیلت به دست آوردند.

آیات 9 و 10 سوره دهر در این باره مى فرماید: «اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً اِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً» ما شما را ]تنها[ به خاطر خدا اطعام مى کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم. ما از پروردگارمان مى ترسیم در آن روزى که عبوس و سخت و هولناک است. آرى، اخلاص و نیّت پاک است که چنین ثمرات ارزشمندى در پى دارد.

نمونه اى که بیان شد و دیگر نمونه هاى مشابه که در طول تاریخ از معصومان(علیهم السلام)و اولیا و بزرگان دین نقل شده است، الگوهایى است براى ما مسلمانان که با الهام گرفتن از آنها به سوى جامعه اسلامى مطلوب و بدون نابرابرى اقتصادى روى آوریم.

از روایات و احادیث مى توان چنین نتیجه گرفت که: یکى از ویژگى هاى جامعه اسلامى مطلوب، نبود فقیر و نیازمند در آن است. جامعه اى که فقر از آن برچیده و ریشه آن خشکانده شده باشد.

یعنى اگر روزى به حدّى از توانایى اقتصادى و توزیع عادلانه ثروت برسیم که در سراسر کشورهاى اسلامى، فقر و فقیر وجود نداشته باشد، در آن صورت، از نظر اقتصادى جامعه اسلامى مطلوبى خواهیم داشت.

این عقیده و خواسته، یک ادّعا و شعار یا سخن احساس برانگیز و یا شعر نیست، بلکه مضمون روایتى است از ششمین پیشواى شیعیان جهان، حضرت امام صادق(علیه السلام); به این روایت توجّه کنید:

محمّد بن مسلم، یکى از اصحاب عالیقدر امام ششم، از آن حضرت نقل مى کند که فرمودند: «اِنَّ اللّهَ عَزَّوَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَراءِ فى مالِ الاَغْنیاء ما یَسعُهُمْ وَ لَوْ عَلِمَ اَنَّ ذلِکَ لا یَسْعُهُمْ لَزادَهُمْ، اِنَّهُمْ لَمْ یُؤتَوا مِنْ قِبَلِ فَریضَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَلکِنْ اُوتُوا مِنْ مَنْعِ مَنْ مَنَعَهُمْ حَقَّهُمْ لا مِمّا فَرَضَ اللّهُ لَهُمْ، وَ لَوْ اَنَّ النّاس اَدّوا حُقُوقَهُمْ لَکانُوا عایِشینَ بِخَیْرِ» خداوند ـ عزیز و جلیل ـ در مال ثروتمندان براى فقرا و نیازمندان مقدار حقّى قرار داده است که براى آنان کفایت مى کند (یعنى اگر ثروتمندان حقوق واجب الهى خود را بپردازند، نیازمندان بى نیاز مى شوند) و اگر آنچه را بر ثروتمندان واجب کرده است، براى رفع نیاز فقرا کافى نبود، خداوند آن را بیشتر مى کرد. (یعنى اگر خمس و زکات از همه آنانى که برایشان واجب شده است گرفته شود و در مصارفش صرف شود، فقیرى باقى نخواهد ماند). فقر فقرا از ناحیه نقصى در قانون الهى نیست، بلکه از ناحیه خوددارى ثروتمندان از پرداخت حقوق واجب شده بر آنان است و اگر ثروتمندان حقوق واجب شده خود را بپردازند، ]نه تنها فقر از جامعه رخت بر مى بندد، بلکه [تمام مردم در آرامش زندگى خواهند کرد.(2)

اگر در جامعه فقر وجود داشته باشد، تنها فقیر متضرّر نمى گردد، بلکه کلّ جامعه آسیب مى بیند; چه، فقر ریشه بسیارى از گناهان از جمله: دزدى، کارهاى خلاف عفّت و... مى باشد.

در روایتى دیگر از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «وَ لَوْ اَنّ النّاسَ ادّوُا زَکاةَ اَمْوالِهِمْ، ما بَقِى مُسْلِمٌ فَقیراً مُحْتاجاً و لاَسْتَغْنِى بِما فَرَضَ اللّهَ وَ اَنّ النّاسَ ما افْتَقَرُوا وَ لا اِحْتاجُوا وَ لا جاعُوا وَ لا عَرَوا اِلاّ بِذُنُوبِ الاَغْنیا»;(3) اگر مردم زکات اموالشان را پرداخت مى کردند، حتّى یک مسلمان فقیر و محتاج پیدا نمى شد و فقرا با همان حقوق واجب شده ]بر اغنیا[ بى نیاز مى شدند. مردم به واسطه گناه ثروتمندان (ندادن حقوق واجب مالى) محتاج، فقیر، گرسنه و برهنه هستند.

برابر این روایت، حقوق واجب مالى از قبیل خمس و زکات، نیاز نیازمندان را تأمین مى کند و در صورت عمل به این قوانین ریشه فقر در جامعه خشکیده مى شود.

در این جا پرسشى مطرح مى شود که: دیگر چه نیاز به انفاق و صدقات مستحبّى است و کمک هاى تبرّعى و داوطلبانه که موضوع بحث ما در این آیه شریفه (آیه 261 سوره بقره) است در این میان چه نقشى دارد؟

با دو استدلال مى توان به این پرسش پاسخ داد:

اوّل ـ این که ممکن است عدّه اى از ثروتمندان از وظیفه شرعى خود تخلّف کنند و زکات مال خود را نپردازند ـ همان گونه که اکنون بسیارى از ثروتمندان توفیق انجام آن را از دست مى دهند ـ در این صورت صدقات مستحبّى و کمک هاى داوطلبانه و تبرّعى، این کمبود را پر مى کند.

بنابراین، در واقع مؤمنان نیکوکار، وظیفه و تکلیف ثروتمندان نافرما را بر عهده مى گیرند و علاوه بر انجام وظیفه دینى و پرداخت حقوق واجب مالى، انفاق هاى مستحبّى هم انجام مى دهند.

دوّم ـ زکات و دیگر پرداخت هاى دینى که بر ثروتمندان واجب است، در صورت پرداخت، مایحتاج ضرورى و لوازم اوّلیّه زندگى فقرا را تأمین مى کند و حدّاقل واجب معیشت نیازمندان را برآورده مى سازد. ولى نقش انفاق، توسعه زندگى مساکین و نیازمندان و رسانیدن آنان به سطحى از زندگى نسبتاً مرفه و آبرومند است.

نتیجه این که: با در نظر گرفتن میزان و نوع فقر در جامعه خود، مى توان دریافت که چه مقدار به جامعه مطلوب اسلامى نزدیک شده ایم.


1- التبیان، جلد 9، صفحه 211.

2- وسائل الشّیعه، جلد 6، ابواب ما تجب فیه الزکاة، باب 1، حدیث 2 و نیز «من لا یحضره الفقیه»، جلد 2، ابواب الزکاة، باب 1 (علة وجوب الزکاة)، حدیث 4 و نیز «کافى»، جلد 3، «کتاب الزکاة» باب فرض الزکاة، حدیث اوّل.

3- وسائل الشّیعه، جلد 6، ابواب ما تجب فیه الزکاة باب اوّل، روایت ششم.

4ـ بررسى «مشبّه» در آیه انفاق3ـ منظور از «یُضاعفُ» در آیه شریفه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma