بهترین و بدترین مخلوقات!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تفسیر نمونه جلد 27
1 ـ على(علیه السلام) و شیعیانش خیر البریّه اند سوره بیّنه/ آیه 6- 8


در آیات گذشته آمده بود: کفار اهل کتاب و مشرکان در انتظار این بودند که دلیل روشنى از سوى خداوند به سراغ آنها بیاید، ولى بعد از آمدن «بیّنه» متفرق و پراکنده شدند و هر کدام راهى را پیش گرفتند.
آیات مورد بحث، به دو گروه «کافران» و «مؤمنان» در برابر این دعوت الهى، و سرانجام کار هر یک از آنها اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: «کسانى که از اهل کتاب و مشرکان، به این آئین جدید کافر شدند در آتش دوزخند، جاودانه در آن مى مانند، آنها بدترین مخلوقاتند»! (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ).
تعبیر به «کَفَرُوا» اشاره به کفرشان در مقابل آئین اسلام است، و گر نه کفر و شرک قبلى آنها مطلب تازه اى نبود.
تعبیر أُولئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ: «آنها بدترین مخلوقاتند» تعبیر تکاندهنده اى است که نشان مى دهد، در میان تمام جنبندگان و غیر جنبندگان، موجودى مطرودتر از کسانى که بعد از وضوح حق و اتمام حجت، راه راست را رها کرده، در ضلالت گام مى نهند، یافت نمى شود، و این در حقیقت شبیه چیزى است که در آیه 22 سوره «انفال» آمده است: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ: «بدترین جنبندگان نزد خداوند، افرادى هستند که نه گوش شنوا دارند، نه زبان گویا و نه اندیشه بیدار»!.
و یا آنچه در سوره «اعراف» آیه 179 آمده، که بعد از ذکر گروه دوزخیان با همین اوصاف مى فرماید: أُولئِکَ کَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون: «آنها همچون چهارپایانند، بلکه گمراه تر، آنها غافلانند».
آیه مورد بحث، مطلبى فراتر از اینها نیز دارد; چرا که آنها را بدترین مخلوقات معرفى کرده، و این در حقیقت به منزله بیان دلیلى است براى خلود آنها در آتش دوزخ.
چرا آنها بدترین مخلوقات نباشند؟ که تمام درهاى سعادت به رویشان گشوده شده، اما از روى کبر و غرور و عناد و لجاج، آگاهانه به مخالفت برخاستند.
مقدم داشتن «اهل کتاب» بر «مشرکان» در این آیه نیز، ممکن است به خاطر این باشد که، آنها داراى کتاب آسمانى، علما و دانشمندان بودند و نشانه هاى پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در کتب آنها صریحاً آمده بود، بنابراین مخالفت آنها زشت تر و بدتر بود.

* * *

در آیه بعد، به گروه دوم که نقطه مقابل آنها هستند و در قوس صعودى قرار دارند اشاره کرده، مى فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آنها بهترین مخلوقات خدا هستند» (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ).

* * *

آن گاه، پاداش آنها را در چند جمله کوتاه، چنین بیان مى کند: «جزاى آنها نزد پروردگارشان باغ هاى بهشت جاویدان است که نهرها از زیر درختانش پیوسته جارى است، در حالى که همیشه در آن مى مانند» (جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْن تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً).
«هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنود» (رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ).
«و این مقام والا و پاداش هاى مهم و بى نظیر از آن کسى است که از پروردگارش بترسد» (ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ).
قابل توجه این که: در مورد مؤمنان، سخن از انجام اعمال صالح نیز به میان آمده، که در حقیقت میوه درخت ایمان است، اشاره به این که: ادعاى ایمان به تنهائى کافى نیست، بلکه اعمال انسان باید گواه بر ایمان او باشد، ولى کفر به تنهائى، هر چند توأم با عمل ناصالحى نیز نباشد، مایه سقوط و بدبختى است، گذشته از این، کفر، معمولاً مبدأ انواع گناهان، جنایات و اعمال خلاف نیز مى شود.
تعبیر «أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ» به خوبى نشان مى دهد: انسان هاى مؤمن و صالح العمل، حتى از فرشتگان، برتر و بالاترند; چرا که آیه مطلق است، و هیچ استثنائى در آن نیست، آیات دیگر قرآن نیز گواه بر این معنى مى باشد، مانند آیات سجود فرشتگان بر آدم، و آیه: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم».(1)
به هر حال، در این آیه، نخست، از پاداش مادى و جسمانى آنها که باغ هاى پر نعمت بهشتى است سخن به میان آمده، و بعد، از پاداش معنوى و روحانى آنان، که هم خدا از آنان راضى است و هم آنان از خدا راضى.
آنها از خدا راضى اند; چرا که هر چه خواسته اند به آنها داده، و خدا از آنها راضى است; چرا که هر چه او خواسته انجام داده اند، و اگر هم لغزشى بوده به لطفش صرفنظر کرده، چه لذتى از این برتر و بالاتر که احساس کند مورد قبول و رضاى معبود و محبوبش واقع شده، و به لقاى او واصل گردیده است.
دارند هر کس از تو مرادى و مطلبى *** مقصود ما ز دنیى و عقبى لقاى تو است!
آرى، بهشتِ جسمِ انسان، باغ هاى جاویدان آن جهان است، ولى بهشتِ جانش، رضاى خدا و لقاى محبوب است.
جمله «ذلِکَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ» نشان مى دهد: تمام این برکات، از «خوف، خشیت و ترس از خدا» سرچشمه مى گیرد; چرا که همین ترس، انگیزه حرکت به سوى هر گونه اطاعت و تقوا و اعمال صالح است.
بعضى از مفسران، با ضمیمه کردن این آیه، به آیه 28 سوره «فاطر»: إِنَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ: «تنها دانشمندان از خدا مى ترسند»، چنین نتیجه گرفته اند: بهشت در واقع حق مسلّم دانشمندان و آگاهان است.
البته، با توجه به این که: خشیت مراتب و مراحلى دارد و علم و دانش و آگاهى نیز داراى سلسله مراتب است، مفهوم این سخن روشن مى شود.
ضمناً، بعضى عقیده دارند: مقام «خشیت» مقامى برتر از مقام «خوف» است; زیرا «خوف» به هر گونه ترس گفته مى شود، ولى «خشیت» ترسى است توأم با تعظیم و احترام!.

* * *

 


1 ـ اسراء، آیه 70.
1 ـ على(علیه السلام) و شیعیانش خیر البریّه اند سوره بیّنه/ آیه 6- 8
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma