به سوى غار

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
داستان یاران
پایان خواب عمیق ارشاد جاهل و متنبّه نمودن غافل


همان گونه که گذشت تلبیخا با بقیّه دوستانش به تمام مقامات و امتیازات حکومتى پشت پا زده، و با پاى پیاده در بیابان به حرکت خود ادامه داده، و در مسیر راه با چوپانى همراه شدند، تا سرانجام خسته و تشنه و گرسنه به نزدیکى کوهى رسیدند. در آن جا چشمه جوشانى یافتند که خود را از آب آن سیراب کرده، و درختان پرمیوه اى یافتند که گرسنگى خود را با آن برطرف نموده، و پس از برطرف شدن تشنگى و گرسنگى در پى مکان امن و مناسبى جهت استراحت برآمدند. دوست چوپانشان گفت: در آن سوى همین کوه، غارى سراغ دارم که مکان مناسبى براى استراحت است. آنها به آن غار پناه برده، و مشغول استراحت شدند; در حالى که سگ چوپان در دهانه غار مشغول نگهبانى و پاسبانى بود.
در روایتى آمده است: «خداوند به ملک الموت دستور داد جان آنها را بگیرد».(1)
سؤال: طبق تصریح قرآن آنها نمردند بلکه به خواب عمیقى فرو رفتند که سیصد و نه سال طول کشید. پس چگونه روایت فوق مى گوید ملک الموت مأمور گرفتن جان آنها شد؟
جواب: خداوند متعال در آیه 42 سوره زمر مى فرماید: «(اللهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا); خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند، و روح کسانى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد».
بنابراین به هنگام خواب نیز روح انسان قبض مى شود امّا نه به طور کامل، بلکه 50% یا 60% یا کمتر و یا بیشتر، و لهذا خواب را برادر مرگ نامیده اند. بنابراین، تعبیر روایت، که ملک الموت به فرمان پروردگار روح آنها را قبض کرد، تعبیر نادرستى نیست; زیرا منظور قبض بخشى از روح آنهاست که با خواب تناسب دارد.
پس از آن که به خواب عمیق رفتند خداوند اراده مى کند این خواب براى 309 سال ادامه یابد، سپس آنها را صحیح و سالم از خواب بیدار کند، و لذا نیاز به مراقبتهاى ویژه اى دارند. در آیه 17 سوره کهف به این مطلب اشاره شده است:
«(وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَّزَاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِى فَجْوَة مِّنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللهِ مَنْ یَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیّاً مُّرْشِداً); و (اگر در آن جا بودى) خورشید را مى دیدى که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل مى گردد; و به هنگام غروب، به سمت چپ; و آنها در فراخنایى از آن (غار) قرار داشتند; این از نشانه هاى خداست. هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعى اوست; و هر کس را گمراه نماید، هرگز سرپرست و راهنمایى براى او نخواهى یافت».
خداوند متعال سه نوع مراقبت ویژه براى آنها در نظر گرفت که به دو مورد آن در این آیه شریفه و به یک مورد دیگر در آیه بعد اشاره شده است. توجّه فرمایید:
1. دهانه غار رو به شمال بود. آفتاب صبح هنگام از سمت راست غار طلوع نموده، و در سمت چپ غار غروب مى کرد. و بدینسان آفتاب فقط دهانه غار را مى گرفت و شعاع آن به داخل غار نمى افتاد، تا در نتیجه تابش مستقیم آفتاب بدنها و لباسهایشان فاسد و پوسیده و سپس نابود شود.
2. هر چند دهانه غار تنگ بود امّا فضاى داخل آن وسیع و بزرگ بود، و محلّ کافى و هواى لازم براى هفت نفر وجود داشت.
در پایان این آیه به مسأله هدایت اشاره شده که: «هر کس را خدا هدایت کند هدایت مى شود و هر کس را گمراه کند هرگز راهنمایى نخواهد یافت».
سؤال: خداوند متعال چه کسانى را هدایت و چه افرادى را گمراه مى کند؟
جواب: کسانى که همچون اصحاب کهف اهل تلاش و جهاد و مبارزه در راه خدا و ارشاد خلق خدا هستند، و آنها را به توحید و سایر خوبى ها دعوت مى کنند، مشمول هدایت پروردگار مى شوند، و آنها که نعمت هاى الهى را پاس نداشته، و کفران نعمت مى کنند، نه به کتاب آسمانى اعتنا مى کنند و نه سخنان پیامبران الهى را گوش مى دهند خداوند از آنها سلب توفیق مى کند. چرا که اگر خداوند بخواهد کسى را گمراه کند، از او سلب توفیق مى کند، در نتیجه او گمراه مى شود.
خداوندا! از گناهانى که باعث سلب توفیق انسان مى شود به تو پناه مى بریم.
در یکى از سفرهاى حج در مسجدالحرام جوانى را دیدم که مى گفت: هر کس در اوّلین سفرى که به مکّه مکرّمه مشرّف مى شود و داخل مسجد الحرام مى گردد و چشمش به خانه کعبه مى افتد، اشکِ چشمانش جارى و حال روحانىِ عجیبى به او دست مى دهد و انقلابى در روحش ایجاد مى گردد، امّا من با این که اوّلین بار است به این جا مشرّف شده ام هیچ تغییرى در خود احساس نمى کنم! چرا؟ گفتم: شاید مرتکب گناهانى شده اى و روح و جانت را آلوده به معاصى و محرّماتى کرده اى و با آب توبه آن را شستشو نداده اى، و بدین جهت خداوند از تو سلب توفیق کرده است. اکنون به طور جدّى توبه کن و به سوى خدا باز گرد و با اعمال صالح آینده، گذشته را جبران نما و حقوق الله و حقّ الناس را ادا کن تا نشاط عبادت بازگردد. آرى خداوند کسى را گمراه نمى کند، ولى ممکن است توفیقات را از وى سلب نماید. اگر توفیق الهى سلب گردد، ولو این که تمام دنیا جمع شوند، کارى از آنها ساخته نیست.
3. سومین حفاظت ویژه، مطلبى است که در آیه 18 سوره کهف به آن اشاره شده است. توجّه فرمایید: «(وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظاً وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً); و (اگر به آنها نگاه مى کردى) آنها را بیدار مى پنداشتى، در حالى که در خواب فرو رفته بودند. و ما آنها را به سمت راست و چپ مى گرداندیم (تا بدنشان
 سالم بماند) و سگ آنها (مانند نگهبان) دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده
بود. اگر از حال آنان آگاه مى شدى، از آنان مى گریختى، و تمام وجودت را وحشت فرا مى گرفت!».
حفاظت ویژه دیگر، نوع خوابیدن آنها و حالت چشمها و صورت اصحاب کهف بود، که نه انسانى جرأت نزدیک شدن به آنها را داشت و نه حیوان و جاندارى. خداوند با ایجاد این رعب و وحشت، آنها را از شرّ انسان ها و حیوانات و درندگان و جانوران حفظ کرد.
خداوند متعال از این عامل در جنگ هاى اسلامى نیز استفاده کرد(2) و به کمک مسلمانان آمد، و لذا در دعاى ندبه مى خوانیم: «ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ» و در آیه 2 سوره حشر و دیگر آیات قرآن نیز به این مطلب اشاره شده است. امدادهاى غیبى الهى اختصاص به زمان اصحاب کهف یا عصر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)ندارد، بلکه در همه اعصار و زمانها وجود دارد. اگر در مسیر حق باشیم و در راه خداوند جهاد و مبارزه کنیم همان نصرت و یارى شامل حال ما هم خواهد شد. مگر نه این است که آمریکا با آن قدرت نظامى افسانه اى اش از ملّت ایران مى ترسد؟ مگر اسرائیل با آن سلاح هاى فوق سرّى اش از ما نمى ترسد؟ آیا این ترس و خوف چیزى جز نصرت الهى است که خداوند آن را در دل آنها انداخته است. این امداد الهى در جنگ سى و سه روزه اسرائیل باحزب الله لبنان کاملاً مشهود و ملموس بود. تا آن جا که چنان رعب و وحشتى در میان اسرائیلى ها به وجود آمده بود که همین عامل باعث عقب نشینى و پذیرش شکست از سوى صهیونیست ها شد، سربازان اسرائیلى به صورت معمولى عقب ننشستند، بلکه عقب نشینى آنها به شکل فرار به سوى مواضع خودشان بود!


(1). البرهان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 624.
(2). این مطلب به نقل از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در منابع مختلف، از جمله بحارالانوار، ج 20، ص 261 نقل شده است.
پایان خواب عمیق ارشاد جاهل و متنبّه نمودن غافل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma