کلاه شرعى!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
داستان یاران
حضرت على(علیه السلام) و هدیه شبانه! یاران روز شنبه


همان گونه که در داستان «یاران روز شنبه» گذشت، عدّه اى از آنها اسیر هوا و هوس شده و دست به حیله شرعى زدند. بدین مناسبت، بحثى هر چند فشرده پیرامون حیله و کلاه شرعى لازم است; توجّه فرمایید: حیله در اصل به معناى چاره جویى است، که گاه مثبت است و گاه منفى.
 
الف) حیله هاى منفى
حیله منفى در جایى به کار مى رود که شخص مى خواهد حقّى را باطل یا باطلى را حق جلوه دهد; مانند کارى که نمرود طغیانگر در برابر استدلال هاى قوى حضرت ابراهیم(علیه السلام) انجام داد. نمرود به حضرت ابراهیم(علیه السلام) گفت: این خدایى که مردم را به پرستش او دعوت مى کنى کیست؟
حضرت فرمود: خداى من کسى که جان انسان ها را مى گیرد و به آنها جان مى دهد (یُحْیِى وَیُمِیت) نمرود گفت: من هم جان مى دهم و جان مى ستانم.
سپس دستور داد دو زندانى محکوم به اعدام را حاضر کردند، یکى را آزاد کرد و دیگرى را گردن زد!(1) نمرود براى این که حق را باطل جلوه دهد به این چاره جویى منفى و کلاه شرعى متوسّل شد; هر چند حضرت ابراهیم پاسخ دیگرى داد که او مات و مبهوت شد (فبهت الذى کفر) حضرت فرمود: خداى من کسى است که هر روز خورشید را از مشرق مى آورد و در مغرب پنهان مى کند. اگر راست مى گویى که تو خدایى، کارى کن که فردا خورشید از مغرب طلوع و در مشرق غروب کند. نمرود با شنیدن این استدلال قوى، محکوم و منکوب و مبهوت شد.(2)
خلاصه این که حیله منفى در جایى به کار مى رود که مى خواهند حقّى را باطل، یا باطلى را حق کنند.
 
ب) حیله هاى مثبت
گاه حیله هایى به منظور انجام حق و ابطال باطل به کار برده مى شود; که این گونه حیله ها مشروع است. مثلاً حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) هنگامى که قصد داشت از محاصره مشرکان در مکّه خارج شده و به مدینه هجرت کند دو کار انجام داد:
1. نخست این که از حضرت على(علیه السلام) خواست بجاى او در بسترش بخوابد تا دشمن متوجّه خروج پیامبر(صلى الله علیه وآله) از خانه نگردد. على(علیه السلام) عرض کرد: آیا با این کار شما به سلامت خواهید رفت؟ فرمود: بله; على(علیه السلام) گفت: این کار را خواهم کرد و براى آن سجده شکر بجا آورد که جانش سپر بلاى جان پیامبر(صلى الله علیه وآله) خواهد شد. این نوعى حیله و چاره جویى مثبت است.
2. حضرت براى گم کردن ردّ پاى خویش و گمراه کردن دشمن بجاى این که به سمت شمال مکّه، که مدینه در آن سمت قرار داشت، برود بر خلاف مسیر به سمت جنوب مکّه حرکت کرد و در غار ثور پناه گرفت. این نیز نوعى چاره جویى براى فرار از دست دشمنان بود و در حقیقت براى ابطال نقشه هاى شوم و باطل دشمنان اسلام صورت گرفت و اشکالى ندارد.
 
کلاه شرعى چرا؟
بعضى افراد در پى کلاه شرعى هستند، چنین افرادى به دو منظور دست به این کار مى زنند؟
1. به قصد فریب مردم; همان گونه که نمرود مى خواست مردم را بفریبد و همچنان بر گرده آنها سوار باشد. یا فرعون مى خواست مردم را گول بزند و همچنان به عنوان خدا او را پرستش کنند. لذا در مقابل دعوت هاى حضرت موسى به یکتاپرستى، خطاب به وزیرش هامان گفت: برج بسیار بلندى بساز تا شاید خداى موسى را در آسمانها بیابم. در حالى که او به خوبى مى دانست که این سخن اشتباه است، ولى براى فریب مردم دست به این حیله زد.
2. به قصد فریب خود; شاید داستان زلیخا از همین قبیل باشد. زنان اشراف و بزرگان مصر را جمع کرد و به همه آنها ترنج و چاقویى داد و گفت: «هر زمان یوسف وارد شد ترنج ها را پوست بکنید» و آنها با ورود یوسف(علیه السلام) به جاى ترنج ها دستان خود را بریدند; زلیخا به این وسیله مى خواست از عذاب وجدان رهایى پیدا کند. ولى در حقیقت خود را فریب داد و کوس رسوایى خویش را در سراسر مصر به صدا درآورد.
نمونه دیگر، بانک ها و صندوق هاى قرض الحسنه اى است که سودهاى نامشروع 26% یا مقدارى کمتر یا بیشتر را به عنوان کارمزد مى گیرند در حالى که کارمزد 2% و حداکثر 4% است. اینها چون نمى توانند در کشور اسلامى صریحاً رباخوارى کنند با این کلاه شرعى (که در حقیقت کلاهى بر سر خودشان مى گذارند) زیرا اموال و دارایى خود را آلوده به حرام مى کنند) گرفتار حیله شرعى مى شوند، و بدین وسیله باطلى را حق جلوه مى دهند. چنین افرادى مرتکب دو گناه مى شوند: یکى رباخوارى و دیگرى ریاکارى!(3)
 
پیش بینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره حیله هاى منفى آخرالزمان
حضرت على(علیه السلام) در حال سخنرانى(4) بود که شخصى برخاست و از حضرت پرسید: اى امیرمؤمنان! ما را از فتنه و مفهوم آن آگاه کن. آیا در این باره چیزى از پیامبر اسلام شنیده اى؟ حضرت فرمود: هنگامى که آیه شریفه (الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ یُفْتَنُونَ)(5) نازل شد، دانستم تا زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در بین ماست فتنه اى بر ما نازل نمى شود. سپس از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)پرسیدم: منظور از این فتنه که در آیه شریفه آمده چیست؟ حضرت فرمود: اى على! امّت من بعد از من در بوته آزمایش قرار مى گیرند. از حضرت پرسیدم: اى پیامبر خدا! مگر در جنگ اُحد، پس از آن که عدّه اى از مسلمانان (پاکباخته و خالص نظیر حمزه سیدالشهدا) به شهادت رسیدند و من از این که به فیض شهادت نایل نشده بودم ناراحت شدم به من نفرمودى: «تو را به شهادت بشارت مى دهم و تو سرانجام شهید خواهى شد؟» حضرت فرمود: آنچه گفتم صحیح است (و تحقّق خواهد یافت) ولکن بگو بدانم در آن لحظه چگونه صبر و تحمّل خواهى کرد؟ عرض کردم: چنین موردى از موارد صبر نیست، بلکه بشارت محسوب مى شود و جاى شکر دارد (شهادت نعمت است نه مصیبت) سپس حضرت فرمود: «یَا عَلِیُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ، وَ یَمُنُّونَ بِدِینِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ، وَ یَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَ یَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَ یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَةِ، وَ الاَْهْوَاءِ السَّاهِیَةِ; على جان! این مردم بعد از من به وسیله اموال و ثروتشان آزمایش مى شوند، و دیندار بودن را منّتى بر خدا قرار مى دهند و با این حال انتظار رحمتش را دارند، و از قدرت و خشمش خود را در امان مى بینند. محرمات الهى را به وسیله شبهات دروغین و غیر واقعى و هوس هاى غفلت زا حلال مى شمرند».
حضرت رسول پس از بیان مطلب کلّى و اجمالى در مورد فتنه هاى آخرالزمان، به سه مصداق در مورد آن به صورت خاص اشاره مى کند. توجّه فرمایید:
1. «فَیَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِیذِ; با نام «نبیذ» آلوده شراب خوارى مى شوند» زمانى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان از مکّه به مدینه هجرت کردند، آب مدینه که سنگین تر از آب مکّه بود با دستگاه گوارشى آنها سازگار نبود و آنها را اذیت مى کرد. حضرت براى رفع این مشکل، دستور داد در هر ظرف بزرگ آبى چند عدد خرما بیندازند به گونه اى که آب مضاف نشود. سپس از آن آب براى نوشیدن و دیگر مصارف استفاده کنند، و با این کار سنگینى آب مدینه از بین رفت. امّا عدّه اى، از این چاره جویى مثبت حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) سوء استفاده کرده و مقدار زیادى خرما در آب ریختند که پس از مدّتى تبدیل به شراب شد و آن را به عنوان نبیذ خوردند. حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) در حیات خویش پیش بینى کرد که مسلمانان بعد از وى گرفتار چنین کلاه شرعى منفى و ناپسندى شوند و در قالب نبیذ و مانند آن، آلوده شراب خوارى شوند.
2. «وَ السُّحْتَ بِالْهَدِیَّةِ; و رشوه را به نام هدیه حلال خواهند شمرد».
اکنون در گوشه و کنار جامعه با این پدیده شوم مواجه هستیم، که برخى از افراد ضعیف الایمان رشوه خوار یا رشوه دهنده، در پوشش «هدیه»، «کادو»، «زیرمیزى»، «حقّ و حساب» و مانند آن، آلوده این گناه بزرگ مى شوند. اشعث بن قیس منافق(6) در عصر حضرت على(علیه السلام) از این نمونه افراد بود. به داستان او از زبان حضرت على(علیه السلام) توجّه فرمایید:


(1). سوره بقره، آیه 258.
(2). سوره بقره، آیه 258.
(3). شرح بیشتر را در کتاب ما «حیله هاى شرعى و چاره جویى هاى صحیح» مطالعه فرمایید.
(4). نهج البلاغه، خطبه 156 .
(5). سوره عنکبوت، آیه 1 و 2.
(6). شرح حال این شخص منافق را از زبان على(علیه السلام) در خطبه 19 نهج البلاغه مطالعه فرمایید.
حضرت على(علیه السلام) و هدیه شبانه! یاران روز شنبه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma