همان گونه که گذشت و در روایات اسلامى نیز آمده است، آن کس که ناقه صالح را از پاى درآورد یک نفر بیش نبود(1)، ولى قرآن مجید این کار را به همه مخالفین حضرت صالح نسبت داده، و به صورت صیغه جمع (فعقروها) آورده است; سرّ این مطلب این است که: اسلام رضایت باطنى به یک امر و پیوند مکتبى با آن را، به منزله شرکت در آن کار مى داند. در واقع، طرح و نقشه این کار جنبه فردى نداشت، و حتّى کسى که اقدام به اجراى این نقشه شوم کرد تنها متکى به نیروى خویش نبود، بلکه به نیروى جمع و پشتیبانى آنها دلگرم بود و مسلّماً چنین کارى را نمى توان یک کار فردى دانست، بلکه کارى گروهى و جمعى محسوب مى شود. و لذا حضرت على(علیه السلام)فرمود: «وانّما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لما عمّوه بالرّضا; ناقه ثمود را یک نفر از پاى درآورد، امّا خداوند همه آن قوم سرکش را مجازات کرد; چرا که همه به آن راضى بودند».(2)بنابراین، اگر در شرق عالم معصیتى صورت پذیرد و من در غرب عالم نسبت به آن راضى باشم شریک و سهیم آن گناه خواهم بود. بیش از هزال سال قبل جنایتکاران در کربلا جنایت کردند; اگر کسى در عصر و زمان ما داستان آنها را بشنود و به آن راضى شود، در آن جنایت شریک خواهد بود. و در مقابل اگر مظلومیت امام حسین(علیه السلام) و اصحابش را بشنود و از آن متأثّر شود و آرزو کند که اى کاش بودم و از آن حضرت دفاع مى کردم، شریک ثواب اصحاب امام حسین(علیه السلام) و یارانش خواهد بود.(3)