شرح و تفسیر

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
داستان یاران
مجاهدى خستگى ناپذیر مباحث مربوط به اصحاب القریة


«(وَاضْرِبْ لَهُمْ مَّثَلا أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ); و براى آنها اصحاب شهر (انطاکیه) را مثال بزن، هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند». تا توجّه به سرگذشت مردمى که لجاجت و سرسختى کرده و دچار عذاب الهى شدند، مایه عبرت و بیدارى آنان از خواب غفلت گردد».(1)
«(إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِث فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُّرْسَلُونَ); در آن زمان دو نفر (از رسولان خود) را به سوى آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند; پس براى تقویت آن دو، شخص سومى فرستادیم; آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم».(2) حضرت مسیح(علیه السلام)هنگامى که متوجّه زندانى شدن فرستادگانش شد، نفر سومى را فرستاد تا به دو فرستاده قبلى، در انجام مأموریتشان کمک کند.
«(قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَىْء إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ); امّا آنان (در جواب) گفتند: شما جز بشرى همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزى نازل نکرده، شما فقط دروغ مى گویید».(3) این آیه شریفه بیانگر منطق سست و بى پایه
و ضعیف بت پرستان، در برابر منطق قوى و استوار پیامبران و فرستادگان آنهاست. آنها براى نپذیرفتن دعوت توحید و یکتا پرستى و ردّ دعوت رسولان حضرت عیسى چند بهانه تراشیدند. نخست این که: «شما انسانهایى همچون ما هستید، و انسان نمى تواند رسول پروردگار باشد»، در حالى که پیامبران و رسولان باید هم جنس بشر باشند. زیرا اگر فرشته اى به عنوان پیامبر خدا براى هدایت قومى فرستاده شود و به مردم و جوانها بگوید: «به دنبال شهوترانى نباشید»، مردم مى گویند: «او فرشته است و شهوت ندارد و از دل جوانها و فشار شهوت آنها بى خبر است». یا اگر بگوید: «رشوه خوارى نکنید» مى گویند: «او نیازهاى مادّى همچون خوراک و پوشاک ندارد و لذا چنین دستوراتى مى دهد. اگر همچون ما نیاز داشت ما را نهى نمى کرد». بنابراین، فرستاده خدا، باید بشر و انسانى همچون خود او باشد، نه فرشته که جنس دیگرى محسوب مى شود و تفاوت هاى زیادى با بشر و خواسته ها و نیازها و ظرفیّت هاى او دارد. پیامبر خدا باید همچون یوسف جوان باشد که در اوج شهوت خود را حفظ کند تا دستوراتش در دیگران هم اثر بگذارد. رسولان حضرت عیسى(علیه السلام) در پاسخ این بهانه آنها چنین گفتند:
«(رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ * وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ); پروردگار ما آگاه است که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوى شما هستیم، و بر عهده ما چیزى جز ابلاغ آشکار نیست».(4)
خداوند مى داند که ما رسولان او هستیم، و نشانه و دلیلش که همان شفا دادن نابیناهاى مادرزادى بود نیز به شما ارائه شد. حال شما مختارید که دعوت ما را بپذیرید یا نه، وظیفه ما این است که پیام پیامبر خدا را به صورت واضح و آشکار ابلاغ کنیم، امّا شما را مجبور بر پذیرش آن نمى کنیم. مشرکان بهانه دیگرى براى
نپذیرفتن دعوت آنان آوردند. توجّه فرمایید: «(قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِنْ لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُمْ مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ); آنان گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم (و شما را شوم مى دانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و عذاب دردناکى از ما به شما خواهد رسید!».(5)
ظاهراً همزمان با آمدن رسولان حضرت عیسى به انطاکیه مردم آن شهر دچار خشکسالى شده بودند، و لذا بت پرستان آن شهر این مشکل را با آمدن فرستادگان پیامبر مرتبط کرده، و قدم آنها را شوم دانستند، و معتقد بودند کسانى که چنین قدم شومى داشته باشند، نمى توانند فرستاده پیامبر باشند. بت پرستان تنها به این اتهام و سخن بى اساس قناعت نکرده، بلکه رسولان پیامبر خدا را تهدید به سنگسار کردند، که جنبه جسمى داشت. علاوه بر آن، تهدید به عذاب الیم نمودند، که (برخى معتقدند) منظور از عذاب الیم شکنجه هاى روحى است. مثل این که در مقابل آنها به خدا و آیین حق و معتقدات خداپرستان توهین شود. روش بت پرستان که معمولا تهدید، ارعاب، توسل به زور، غارتگرى، انواع شکنجه هاى جسمى و روحى و همچنین به راه انداختن انواع تبلیغات منفى علیه پیامبران الهى و فرستادگان آنها، اختصاص به آن زمان نداشته، بلکه انسان هاى بى منطق و زورگوى عصر و زمان ما نیز به آن روش ها متوسّل مى شوند. هر چند استدلال شما کاملا قوى، متین و منطقى هم باشد، امّا زورگویان تسلیم منطق شما نمى شوند.
به عنوان مثال: انسانى در یکى از خیابانهاى تهران به صورتى مشکوک کشته مى شود، تمام رسانه هاى جهان خبر آن را منعکس کرده، و ساعتها روى آن تحلیل نموده، و بر علیه جمهورى اسلامى ایران تبلیغ مى کنند، امّا عدّه اى از مردم
آزادى خواه و غیرتمند جهان که مظلومیّت مردم غزه را شنیده اند و مطّلع شده اند که چندین سال است آنها در محاصره دشمنشان قرار گرفته، و از امکانات اوّلیّه زندگى محرومند، موادّ غذایى و دارویى براى آنها تهیّه کرده و با یک کشتى به عنوان کشتى آزادى به سمت غزّه حرکت مى کنند، امّا در نزدیکى غزّه، کشتى توسّط اسرائیلى ها بمباران، و محموله و افراد آن نابود مى شوند، و آب از آب تکان نمى خورد! ولى این جنایت نه در رسانه هاى جهان انعکاس مطلوبى پیدا کرد، و نه سازمان ملل و شوراى امنیّت و جمعیّت هاى حقوق بشر آن را محکوم کردند. بنابراین، با چنین انسان هاى زورگو و بى منطقى نمى توان صلح و مصالحه کرد، بلکه باید قوى بود و روى پاى خود ایستاد. وگرنه همانند بت پرستان انطاکیه هم تهدید به جنگ مى کنند و هم دست به شکنجه هاى روحى مى زنند.
«(قَالُوا طَائِرُکُمْ مَّعَکُمْ أَئِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ); (فرستادگان) گفتند: «اگر درست بیندیشید فال بد شما با خود شماست، بلکه شما گروهى اسراف کارید».(6)فرستادگان حضرت عیسى(علیه السلام) بدون توجّه به تهدیدهاى آنها و بى آن که عصبانى شوند و کنترل خود را از دست بدهند، به آنها گفتند: مشکلاتى که دارید ارتباطى به آمدن ما ندارد و ما بدقدم نیستیم، بلکه اعمال زشت خود شما علّت این گرفتارى ها و مشکلات شده است چرا که شما مردم اسراف کارى هستید.


(1). سوره یس، آیه 13.
(2). سوره یس، آیه 14.
(3). سوره یس، آیه 15.
(4). سوره یس، آیه 17 و 16.
(5). سوره یس، آیه 18.
(6). سوره یس، آیه 19.

 

مجاهدى خستگى ناپذیر مباحث مربوط به اصحاب القریة
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma