ترجمه:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اخلاق در قرآن جلد 1
نتیجهاشاره

1 ـ او کسى است که در میان جمعیّت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى خواند و آنها را تزکیه مى کند و به آنان کتاب و حکمت مى آموزد هرچند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند!

2 ـ خداوند بر مؤمنان منّت نهاد (و نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنان را پاک کند و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.

3 ـ همان گونه (که با تغییر قبله نعمت خود را بر شما ارزانى داشتیم) رسولى از خودتان در میانتان فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند، و شما را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، و آنچه را نمى دانستید، به شما یاد دهد.

4 ـ پروردگارا ! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز! تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار قادرى)!

5 ـ هرکس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد ـ و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم گشت!

6 ـ به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد) رستگار شد ـ و (آن کس) نام پروردگارش را یاد کرد، سپس نماز خواند!

7 ـ ما به لقمان حکمت (ایمان و اخلاق) آموختیم (و به او گفتیم) شکر خدا را به جا آور!

* * *

چهار آیه نخستین در واقع یک حقیقت را دنبال مى کند، و آن این که یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تزکیه نفوس و تربیت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است; حتّى مى توان گفت تلاوت آیات الهى و تعلیم کتاب و حکمت که در نخستین آیه آمده، مقدّمه اى است براى مسأله تزکیه نفوس و تربیت انسانها; همان چیزى که هدف اصلى علم اخلاق را تشکیل مى دهد.

شاید به همین دلیل «تزکیه» در سه آیه بر «تعلیم» پیشى گرفته است، چرا که هدف اصلى و نهائى «تزکیه» است هرچند در عمل «تعلیم» مقدّم بر آن مى باشد.

و اگر در یک آیه دیگر «تعلیم» بر «تزکیه اخلاق» پیشى گرفته، ناظر به ترتیب طبیعى و خارجى آن است، که معمولا «تعلیم» مقدّمه اى است براى «تربیت و تزکیه»; بنابراین، آیه اوّل و آیه اخیر هر کدام به یکى از ابعاد این مسأله مى نگرد. (دقّت کنید)

این احتمال در تفسیر آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم و تأخیر این است که این دو (تعلیم و تربیت) در یکدیگر تأثیر متقابل دارند; یعنى، همان گونه که آموزشهاى صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزکیه نفوس مى شود، وجود فضائل اخلاقى در انسان نیز سبب بالابردن سطح علم و دانش اوست; چرا که انسان وقتى مى تواند به حقیقت علم برسد که از «لجاجت» و «کبر» و «خودپرستى» و «تعصّب کورکورانه» که سدّ راه پیشرفتهاى علمى است خالى باشد، در غیر این صورت این گونه مفاسد اخلاقى حجابى بر چشم و دل او مى افکند که نتواند چهره حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعاً از قبول آن وا مى ماند.

این نکات نیز در آیات چهارگانه فوق قابل دقّت است:

در اوّلین آیه، قیام پیغمبرى که معلّم اخلاق است به عنوان یکى از نشانه هاى خداوند ذکر شده، و نقطه مقابل «تعلیم و تربیت» را «ضلال مبین» و گمراهى آشکار شمرده است (وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفى ضَلال مُبِین) و این نهایت اهتمام قرآن را به اخلاق نشان مى دهد.

در دومین آیه، بعثت پیامبرى که مربّى اخلاقى و معلّم کتاب و حکمت است به عنوان منّتى بزرگ و نعمتى عظیم از ناحیه خداوند شمرده است; این نیز دلیل دیگرى بر اهمّیّت اخلاق است.

در سومین آیه که بعد از آیات تغییر قبله (از بیت المقدّس به کعبه) آمده و این تحوّل را یک نعمت بزرگ الهى مى شمرد، مى فرماید: این نعمت همانند اصل نعمت قیام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است که با هدف تعلیم و تربیت و تهذیب نفوس و آموزش امورى که وصول انسان به آن از طرق عادى امکان پذیر نبود انجام گرفته است(1).

نکته دیگرى که در چهارمین آیه قابل دقّت است، این است که در این جا با تقاضاى ابراهیم و دعاى او در پیشگاه خدا روبه رو مى شویم; او بعد از بناى کعبه و فراغت از این امر مهمّ الهى، دعاهایى مى کند که یکى از مهمترین آنها تقاضاى به وجود آمدن امّت مسلمانى از «ذریّه» اوست، و بعثت پیامبرى که کار او تعلیم کتاب و حکمت و تربیت و تزکیه نفوس باشد.

* * *

این نکته نیز در پنجمین آیه جلب توجّه مى کند که قرآن پس از ذکر طولانى ترین سوگندها که مجموعه اى از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانى است، مى گوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مأیوس و ناامید گشته است! (قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّاها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّاها)».

این تأکیدهاى پى در پى و بى نظیر دلیل روشنى است بر اهمّیّتى که قرآن مجید براى پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویى همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه مى کند، و فلاح و رستگارى و نجات را در آن مى شمرد.

* * *

همین معنى با مختصر تفاوتى در آیه ششم آمده و جالب این که «تزکیه اخلاق» در آن مقدّم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکى دل و صفاى روح در پرتو فضائل اخلاقى نباشد، نه ذکر خدا به جائى مى رسد و نه نماز روحانیّتى به بار مى آورد.

* * *

و بالاخره در آخرین آیه، از معلّم بزرگ اخلاق یعنى لقمان سخن مى گوید و از علم اخلاق به «حکمت» تعبیر مى کند و مى گوید: «ما (موهبت بزرگ) حکمت را به لقمان دادیم، سپس به او دستور دادیم که شکر خدا را در برابر این نعمت بزرگ به جا آورد!(وَلَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ اَنِ اشْکُرْلِلّهِ)».

با توجّه به این که ویژگى «لقمان حکیم» آن چنان که از آیات سوره لقمان استفاده مى شود تربیت نفوس و پرورش اخلاق بوده است بخوبى روشن مى شود که منظور از «حکمت» در این جا همان «حکمت عملى» و آموزشهایى است که منتهى به آن مى شود یعنى «تعلیم» براى «تربیت»!

باید توجّه داشت که حکمت همان گونه که بارها گفته ایم در اصل به معنى «لجام» اسب و مانند آن است; سپس به هر «امر بازدارنده» اطلاق شده است، و از آنجا که علوم و دانشها و همچنین فضائل اخلاقى انسان را از بدیها و کژیها باز مى دارد، این واژه بر آن اطلاق شده است.

* * *


1. در جمله «وَ یُعَلّمِکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَموُنَ» به شما امورى تعلیم مى دهد که امکان نداشت خودتان آن را بدانید!» دقّت کنید که سخن از تعلیم علومى به میان مى آورد که وصول به آن براى انسان از غیر طریق وحى غیر ممکن است!
نتیجهاشاره
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma