شرح و تفسیر

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 13
184 183


شرح و تفسیر
ادّعاهاى متضاد
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این کلمه حکمت آمیز خود به مطلبى اشاره مى کند که ظاهراً واضح است; ولى با نهایت تأسف براى گروهى کاملا پیچیده شده است. مى فرماید: «هیچ گاه دو دعوت مختلف و متضاد وجود ندارد مگر این که یکى از آن دو ضلالت و گمراهى است»; (مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلاَّ کَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلاَلَةً).
بعضى از شارحان نهج البلاغه مانند ابن ابى الحدید چون این جمله را بر خلاف عقیده خود در تصویب در فروع دین دانسته اند (شرح معناى تصویب خواهد آمد) آن را به مسئله اختلاف در عقاید دینى تفسیر کرده و گفته اند: دو عقیده مختلف و متضاد دینى نمى تواند هر دو درست باشد; یکى از آن دو حق است و دیگرى باطل. در صورتى که کلام امام(علیه السلام) عام است و هرگونه نظرات متضاد را شامل مى شود و گویا امام(علیه السلام) با این گفتار حکیمانه خود مى خواهد عقیده سخیف تصویب را ابطال کند.
توضیح این که گروهى از اهل سنت معتقدند مجتهدانى که اختلاف در آراء دارند; یکى فلان کار را حرام مى داند و دیگرى واجب یا یکى حرام مى شمرد و دیگرى حلال همگى بر حقند و عقیده همه حکم الهى است نه حکم ظاهرى بلکه حکم واقعى. این عقیده بر اثر اختلاف آراء شدیدى که میان فقهاى آنها واقع شد ظهور کرد و متأسفانه آنان هدایت امامان اهل بیت را در این امور نپذیرفتند و به این گونه خطاها گرفتار شدند.
از آن بدتر این که بعضى از آنها اختلاف در عقاید دینى اصول دین را هم هرچند متضاد باشد صحیح شمرده و حتى تصریح کرده اند که قرآن هم مطالب متضاد و متناقضى گفته و همه آنها صحیح است. مرحوم علامه شوشترى از ابن قتیبة در کتاب مختلف الحدیث نقل مى کند که عبیدالله بن حسن، از متکلمان اهل سنت که مدتى قاضى بصره بود نظر داشت که قرآن دلالت بر اختلاف دارد; آن کس که معتقد به آزادى اراده است صحیح مى گوید و مطابق بعضى از آیات قرآن است و آن کس که معتقد به جبر است او هم صحیح مى گوید و موافق بعضى از آیات قرآن است، پس همه آنها درست مى گویند! روزى از او سؤال شد که درباره معتقدان به جبر و اختیار چه مى گویى؟ گفت: هر دو گروه صحیح مى گویند. گروهى خدا را بزرگ شمرده و گروهى او را منزه دانسته اند. (گروه اول اشاره به جبرى هاست که همه چیز را فعل الله مى دانند و گروه دوم اشاره به اختیارى ها که مى گویند عدالت خدا ایجاب مى کند افراد را مجبور به کارى نسازد و بعد مؤاخذه کند).
نامبرده از این هم فراتر رفته و مى گوید اگر کسى زناکار را مؤمن بداند صحیح گفته و اگر کافر بداند او هم صحیح گفته و سخنان ناموزون و ابلهانه دیگرى از این قبیل.(1)
بدین ترتیب او قرآن و اسلام را دینى غیر منطقى و دور از عقل و خرد معرفى کرده که هیچ عاقل آزاداندیشى حاضر نمى شود آن را بپذیرد.
امامان اهل بیت(علیهم السلام) در بیانات مختلفى این گونه عقاید خرافى را نفى مى کنند و اسلام را به شکل خردمندانه و مقبول عقلا که هماهنگ با آیات عقلانى قرآن است معرفى مى نمایند.
در خطبه هجدهم سخنان بسیار کوبنده و شفافى در نفى عقیده تصویب در جلد اول از همین کتاب گذشت که امام(علیه السلام) چگونه با بیان بسیار منطقى و روشن گر این گونه عقاید را نفى و ابطال مى کند و ساحت اسلام و قرآن را مبرا مى شمرد. سایر امامان اهل بیت(علیهم السلام) نیز همین معنا را در سخنان نورانى اشان دنبال کرده و با صراحت گفته اند: همیشه حق یکى است و آنچه در نقطه مقابل آن باشد باطل است و همه با هم باید بکوشند و حق را پیدا کنند.
آرى اگر کسى تلاش و کوشش کافى براى رسیدن به حق چه در اصول دین و چه در فروع دین انجام دهد و راه خطا را بپیماید در نزد خدا معذور خواهد بود. نه این که آنچه را به آن رسیده حق و عین واقعیت است، بلکه به مقتضاى (لاَ یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا)(2) بیش از این توان نداشته و تکلیفى متوجه او نیست وگرنه حق باطل مى شود و نه باطل حق.
مصیبت بزرگ نسبت دادن تناقض گویى به قرآن مجید است که واقعاً گفتار بى شرمانه اى است و نمونه آن در کلام عبیدالله بن حسن متکلم گذشت. قرآن مجید با صراحت مى فرماید: «(أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً); آیا درباره قرآن نمى اندیشید اگر از سوى غیر خدا بود اختلاف فراوانى در آن مى یافتید».
اصولاً نبودن اختلاف در کتابى که حدود بیست و سه سال از سوى خدا
در مورد حوادث تلخ و شیرین و سخت و آسان نازل شده یکى از دلایل اعجاز قرآن است.
در جاى دیگر بعد از بیان احکام ده گانه معروف مى فرماید: «(وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِى مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ); این راه مستقیم من است از آن پیروى کنید و از راه هاى پراکنده (و انحرافى) پیروى نکنید که شما را از راه او دور مى سازد; این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى کند، تا پرهیزگارى پیشه کنید».(3)
در این آیه راه خدا یکى معرفى شده و راه هاى منحرف و بیگانه از خدا متعدد و پراکنده، زیرا صراط مستقیم به صورت مفرد و طرق انحرافى به شکل جمع آورده شده است.


(1). بهج الصباغة، ج 7، ص 330.
(2). بقره، آیه 286 .
(3). انعام، آیه 153.
 


 

184 183
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma