بر اساس آیه شریفه، حق یعنى واقعیّتها و باطل یعنى پندارها و خیال هاى خام و بى اساس.
آب یک واقعیّت است، ظاهر و باطن آن مطابق با واقع است و آثارى واقعى دارد; اما کف ها بى آنکه باطنى داشته باشند، ظاهرشان فریبنده است; همانطور که خیال و پندار چنین است.
در سوره اعراف آیه 117 و 118 درباره داستان حضرت موسى(علیه السلام) و جادوگران فرعون آمده است: «وَ اَوْحَیْنا اِلى مُوسى اَنْ اَلْقِ عَصاکَ فَاِذا هِىَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»; ما به موسى وحى کردیم که: «عصاى خود را بیفکن» ناگهان [به صورت مار عظیمى درآمد که ]وسایل دروغین آنها را به سرعت برگرفت. [در این هنگام ]حق آشکار شد; و آنچه آنها ساخته بودند، باطل گشت.
حق، یعنى معجزه حضرت موسى(علیه السلام) و باطل، یعنى جادوى جادوگران فرعونى، معجزه یک حقیقت و واقعیّت است; یعنى در آن داستان، حقیقتاً عصاى حضرت موسى(علیه السلام) تبدیل به مار شد و جنبه تردستى و چشم بندى و فریب کارى - نعوذ بالله - نداشت; اما جادوى ساحران فرعون این گونه نبود، بلکه به تعبیر صریح قرآن، مردم خیال مى کردند آن طناب ها، حرکت و جنبش دارد(1)
ساحران طناب ها و عصاهایى ساخته بودند که درون آنها خالى بود. در درون طناب ها و عصاها جیوه ریخته بودند مردم به تماشا نشسته بودند فرعون نیز در گوشه اى مشغول تماشا بود موسى(علیه السلام) و ساحران نیز در سوى دیگر به تماشا پرداخته بودند. با تابیدن آفتاب جیوه هاى داخل طناب ها و عصاها بخار شد و سبب به حرکت درآمدن طناب ها و عصاها شد. مردم خیال کردند که این طناب ها مار و آن عصاها اژدها است، در حالیکه یک حقّه بازى و خیال و پندار بود و واقعیّت نداشت; همانطور که کف روى آب واقعیّت ندارد.
1- سوره طه، آیه 66.