برخى، این تاریکى هاى سه گانه را ناظر بر عقاید، گفتار و کردار کفّار مى دانند; برخى دیگر معتقدند که ظلمت اوّل اشاره به ظلمت جهل و نادانى انسان است; انسان جاهل، بى ایمان است; ولى اگر در مسیر علم بیفتد، نور علم او را راهنمایى مى کند. ظلمت دوم، اشاره به جهل از جهل است; یعنى، این انسان جاهل نمى داند که جاهل و نادان است و این خطر بزرگى است، چون آن که بداند که نمى داند بالاخره به فکر اصلاح و هدایت خود مى افتد; ولى آن که نداند که نمى داند، هرگز در فکر هدایت نمى افتد;(1) و ظلمت و تاریکى سوم اشاره به کسى است که نه تنها جاهل است و نمى داند که جاهل است بلکه خیال مى کند انسان دانایى است!(2)
قرآن مجید در آیه 104 سوره کهف در تعبیر بسیار زیبایى در مورد این گونه افراد مى فرماید:
اَلَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِى الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنعاً
آنها که تلاش هایشان در زندگى دنیاگم (ونابود) شده است; با این حال، مى پندارند کار نیک انجام مى دهند!
چنین انسان هایى خیانت مى کنند و آن را خدمت مى پندارند، معصیت و نافرمانى خداوند را انجام مى دهند و آن را طاعت و بندگى خدا تصّور مى کنند. این ظلمت هاى سه گانه جهالت و نادانى، ظلماتى است که روى هم متراکم است (بَعْضُها فَوْقَ بَعْض).