شرح و تفسیر

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
مثالهاى زیباى قرآن جلد 2
معیار سنجش نفاقاوصاف منافقین

1 ـ «وَ اِذ رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ اَجْسامُهُمْ» ـ اوّلین ویژگى منافقان ـ که در این آیه مطرح شده است ـ این است که آنها ظاهرى جذّاب و فریبنده دارند. منافقان چون ضعف درونى دارند و شخصیّت ثابتى ندارند، به ظاهرشان رسیدگى زیادى مى کنند; ظاهرى قوى، زیبا، آراسته و منّظم دارند; امّا حقیقت و واقعیّت آنها چیزى دیگراست!

آرى! اى پیامبر! هنگامى که آنها را مى بینى، ظاهرشان تو را در شگفتى فرو نبرد. بر خلاف منافقان، ممکن است یک مؤمن ظاهرى بسیار ساده داشته باشد و اهمیّتى به سرو وضع خودندهد; اما شخصیّت ثابت و حقیقى داشته باشد.

به هر حال، اوّلین ویژگى منافقین آراستگى جالب و فریبنده و اعجاب آور ظاهرى آنهاست.

بعضى از مفسّران روایت کرده اند که «عبداللّه بن اُبى» سرکرده منافقان، مردى درشت اندام، خوش قیافه، فصیح و چرب زبان بود. هنگامى که با گروهى از یارانش وارد مجلس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى شد، اصحاب از ظاهر آنها تعجّب مى کردند و به سخنانشان گوش فرا مى دادند; ولى آنها (به خاطر غرور و تکبُّر و نخوتى که داشتند) کنار دیوار رفته و به آن تکیه کرده و مجلس را تحت تأثیر قیافه و سخنان خود قرار مى دادند.(1)

2 ـ «وَ اِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَاَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسنَّدَةٌ» ـ در دومین ویژگى مطرح شده در این آیه، خداوند منافقان را به چوب هاى خشک که بر دیگرى تکیه مى زند، تشبیه مى کند. «خُشُبْ» جمع «خَشَبْ» به معناى چوب خشک است و «مُسَنَّدَة» به معناى چوب خشکى است که روى پاى خودش نمى ایستد و همواره بر دیگرى تکیه مى زند.(2) در این تشبیه، نکات مختلفى وجود دارد و به تعبیر دیگر، از جهات مختلف، منافقان به چوبهاى خشکیده تشبیه شده اند:

الف: همان گونه که گذشت، «مسنّدة» چوب هاى خشک بى ریشه هستند. منافقان نیز ریشه و اساسى ندارند و همواره وابسته به دیگران هستند. آنها هیچ گاه روى پاى خویش نمى ایستند; بلکه نمى توانند بایستند و هیچ استقلالى ندارند. آنها همیشه وابسته به بیگانگان و کفّار هستند، همان گونه که تاریخ صدر اسلام نیز این مسأله را تصدیق مى کند; مثلا در داستان مسجد ضرار ـ که شرح آن در جلد اوّل این کتاب، صفحه 235 به بعد گذشت ـ سردسته منافقان ابو عامر نصرانى بود که با رومیان زد و بندهایى داشت و به تحریک آنان و با تکیه و اتّکاء بر مسیحیان روم قصد توطئه داشتند. با توجّه به این تشبیه ویژگى دیگر منافقان که همان تکیه بر بیگانگان و ایجاد آشوب در دل مسلمانان مى باشد نیز روشن مى گردد.

ب: ویژگى دیگر چوب خشک این است که معمولا فایده اى جز سوختن ندارد، نه میوه اى دارد، نه برگى، نه سایه اى منافقین هم به همین اندازه بى خاصیّت هستند.

ج: چوب خشک قابل انعطاف نیست. منافق هم متعصّب، لجوج، یک دنده و غیر قابل انعطاف است، اگر بهترین دلیل ها و متین ترین برهان ها و روشن ترین استدلال ها را بشنود، بازهم به راه خود ادامه مى دهد و انعطافى در مقابل آن نشان نمى دهد. بر خلاف مؤمنین که انعطاف پذیرند و بدین جهت، بهتر طوفان ها را پشت سر مى گذارند.

به روایت زیبایى که از وجود مبارک پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در این زمینه نقل شده است، توجّه کنید:

«مَثَلُ اْلمُؤمِنِ کَمَثَلِ الزَّرْعِ; لاتَزالُ الرِّیاحُ تُفیؤهُ وَ لا یَزَالُ الُمْؤمِنُ یُصِیبُهُ بَلاءٌ، وَمَثَلُ الْمُنافِقِ مَثَلُ الشَّجَرَةِ الاْرِزَةِ لاتَهْتزُّ حَتّى تُسْتَحْصَدُ(3)» ـ مثل مؤمن، مثل گیاه است، در مقابل باد خم مى شود، ولى نمى شکند و دوباره بلند مى شود. مؤمن گرفتار بلا مى شود; امّا در مقابل بلایا، شکست نمى خورد و دوباره راست قامت برمى خیزد. گیاه ممکن است در مقابل هجمه سیلاب موقتاً شکل ظاهرى اش تغییرکند ولى دوباره روى پا مى ایستد، سیلاب که از سر او گذشت دوباره برمى خیزد; ولى مثل منافق مثل درخت صنوبر است که ظاهرى آراسته و قامتى بلند و جالب دارد; امّا همچون چوب خشک غیر قابل انعطاف است. اگر باد شدیدى بوزد مقاومتى در مقابل آن ندارد و مى شکند. آرى! منافق همچون «خشب مسنده» غیر قابل انعطاف است.

خلاصه این که، منافقان دو چهره همانند چوب هاى خشک بى ریشه، همواره متّکى به بیگانگانند و هیچ فایده و ثمره اى براى جامعه ندارند و به هیچ وجه قابل انعطاف نمى باشند.

3 ـ «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَة عَلَیْهِمْ» ـ ویژگى سوم منافقین طبق این آیه شریفه این است که آنها نسبت به همه سوءظن دارند. هر سرو صدا و فریادى، از هر کسى و از هر کجا برخیزد، تصوّر مى کنند که بر ضدّ آنهاست. آنها در واقع مصداق ضرب المثل معروف «اَلْخائِنُ خائِفٌ(4); خیانتکار همواره ترسان است.» مى باشند.

دزد هر نگاهى را نگاه معنى دار تلقّى مى کند و با خود مى گوید: «نکند او متوجّه سرقت من شده است!»، «مبادا مرا لو دهد!»، «نکند او یک مأمور مخفى پلیس است که با لباس شخصى مرا تعقیب مى کند!» و مانند این تصوّرات. در حالى که ممکن است نگاه کننده براى اوّلین بار او را دیده باشد، ولى چون او خائن است و به دیگران خیانت کرده، همواره ترسان و لرزان و مضطرب است; امّا انسانى که خیانت نکرده و حسابش پاک است، از محاسبه او را چه باک است. اگر هزاران چشم به او نگاه کنند، ذرّه اى اضطراب او را فرا نمى گیرد. اگر در مرکز ساختمان پلیس قرار گیرد، هر گز نمى ترسد; بلکه مطمئن تر مى شود و در کنار مأموران احساس امنیّت بیشترى مى کند.

خلاصه این که، سوءظن(5) از دیگر ویژگى هاى منافقین است.

«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ» ـ منافقان با ویژگى هایى که گفته شد، دشمنان اصلى شما هستند; هر چند شما دشمنان دیگرى نیز دارید، ولى خطر آنها به اندازه خطر منافقین نیست. پس بیشتر مواظب اعمال و رفتار و کردار آنها باشید و از آنها اجتناب کنید.

جلمه فوق به شکل دیگرى در کلام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز منعکس شده است: «اِنّى لا اَتَخَوَّفُ عَلى اُمَّتى مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِکاً، اَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَحْجُرُهُ إیِمانُهُ، وَ اَمَّا اْلمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ کُفْرُهُ، وَلکِنْ اَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ مُنافِقاً عالِمَ اللِّسانِ، یَقُولُ ماتَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ ماتُنْکِرُونَ(6); من (رسول اللّه) نسبت به سرنوشت امّتم (مسلمانان) از انسان هاى مؤمن و مشرک بیم ندارم; زیرا ایمان مؤمن مانع مى شود که ضربه اى بر اسلام و مسلمین وارد سازد و مشرک (که همه او را به شرک و کفر مى شناسند به همین جهت) شرک و کفر علنى اش او را رسوا و ذلیل مى کند. (به این جهت مسلمانان نسبت به آنها حواسشان جمع است; آنها را در مجالس و مراکز حسّاس راه نمى دهند); ولى از انسان هاى منافق چرب زبان و خوش سخن مى ترسم; منافقینى که در سخن هماهنگ با ارزش هاى اسلامى هستند، ولى در عمل بر خلاف ارزش هاى اسلامى گام برمى دارند.»

با توجّه به حدیث فوق بخوبى روشن شد که چرا منافقان طبق بیان صریح قرآن، دشمنان اصلى هستند.

«قاتَلَهُمُ اللّهُ اَنّى یُؤْفَکُونَ» ـ خداوند پس از این که صفات سه گانه منافقان را در آیه مثل بیان مى کند و سپس به خطرفوق العاده آنان اشاره مى کند و آنها را دشمن اصلى مسلمانان معرفى مى نماید، آنها را به این شکل نفرین مى کند: خداوند آنها (منافقین) را بکشد، آنها چگونه از حق منحرف مى شوند (و دیگران را نیز گمراه مى کنند)!(7)

خلاصه این که، باید منافقین را با استفاده از نشانه ها و علائمى که در آیه فوق و دیگر آیات قرآن آمده است، شناخت و از آنها اجتناب کرد. مخصوصاً در عصر و زمان ماکه خطر آنها بیشتر و فعّالیّت آنها گسترده تر و پیچیده تر شده است.


1 . کشّاف، جلد 4، صفحه 540 (به نقل از تفسیر نمونه، جلد 24، صفحه 153) .
2 . گاهى درختى که داراى ریشه است، خشک مى شود; این درخت خشکیده متّکى بر دیگرى نیست، بلکه بر ریشه هاى خود استوار است; قطعه چوب خشکیده اى را که ریشه اى ندارد تصوّر کنیم که همواره نیازمند است و باید به چیزى دیگرى تکیه کند. «مسنّده» چوب خشک قسم دوم است.
3 . میزان الحکمه، باب 3608، حدیث 18468.
4 . این جمله که به شکل ضرب المثلى معروف درآمده از امام حسین(علیه السلام) است. «حلوانى، متوفّاى قرن پنجم» در «نزهة النّاظر»، صفحه 84 ، حدیث شماره 13، جمله فوق را به عنوان روایتى از امام سوم نقل مى کند.
5 . «سوءظن» از صفات بسیار زشت اخلاقى است که نتایج شوم و ناگوارى دارد. در مثال چهل و هفتم پیرامون این رذیله قبیح اخلاقى مطالبى مطرح شد.
6 . میزان الحکمه، باب 3934، حدیث 20295; شبیه این روایت را نیز حضرت على(علیه السلام)در نامه 27 نهج البلاغه از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند.
7 . قابل توجه این که این تعبیر تند «قاتلهم اللّه انَّى یؤفکون» تنها در دوجاى قرآن مجید آمده است. یک مورد همین سوره منافقین است و مورد دیگر در آیه شریفه 30 سوره توبه است. در این جا منافقین مورد لعن خداوند و نفرین حضرت حق قرار گرفته اند و در آنجا یهود و نصارى مشمول این تعبیر تند شده اند. راستى چه رابطه اى بین منافقین مسلمان و یهودیان و مسیحیان منحرف است؟!
معیار سنجش نفاقاوصاف منافقین
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma