شرح و تفسیر: آفرینش انواع پرندگان

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 06
دنیاى عجیب پرندگانبخش اوّل

مهم ترین اصول اعتقادى ما معرفة الله است که بخش عظیمى از قرآن مجید را تشکیل مى دهد هدف نهایى این خطبه نیز همین است. به طور مسلّم اگر پایه هاى معرفت و عشق به خدا محکم شود، اعمال و رفتار انسان اصلاح مى شود.

امام(علیه السلام) در این خطبه، شگفتى هاى آفرینش را که از وجود خدا، علم و قدرت بى پایان او حکایت مى کند، بیان مى فرماید; به ویژه دست ما را مى گیرد و در جهان پرندگان به پرواز در مى آورد و بخش مهمى از عجایب خلقت آن ها را بازگو مى کند; سپس ما را به دنیاى شگفت انگیز طاووس مى برد و با چنان فصاحت و بلاغتى شگفتى هاى آن را بیان مى کند که عقل، حیران مى ماند ولى اختیار، زبان را به حمد و تسبیح خالق این موجودات به گردش در مى آورد.

نخست مى فرماید: «خداوند، آفریدگانى شگفت انگیز از حیوان و جماد، ساکن و متحرک، ابداع کرد» (ابْتَدَعَهُمْ خَلْقاً عَجِیباً مِنْ حَیَوَان وَ مَوَات، وَ سَاکِن وَ ذِی حَرَکَات).

منظور از موات، جمادات است; همچون زمین و آسمان، ستاره ها و ماه و خورشید که بعضى ساکن اند و بعضى حرکت دار. (هر چند از یک نگاه همه داراى حرکتند).

منظور از ابداع، آفرینش بدون سابقه است و این موضوع بسیار مهمى است; زیرا تمام صنعتگران و نقّاشان آن چه را مى سازند و یا به تصویر مى کشند، تقلیدى است از جهان خلقت; به طور واضح و ساده یا پیچیده و مرکب. تنها خدا است که آفرینش او بى سابقه است; آن هم آفرینشى با این تنوع و تکثّر عجیب.

سپس به شرح این سخن پرداخته، مى فرماید: «نمونه هایى از شواهد آشکار بر صنعت دقیق و قدرت عظیمش را اقامه کرد; آن گونه که عقل ها مطیع و معترف و تسلیم او گشتند و دلایل یگانگى او در گوش هاى ما طنین انداز شد» (وَ أَقَامَ مِنْ شَوَاهِدِ الْبَیِّنَاتِ عَلَى لَطِیفِ صَنْعَتِهِ، وَعَظِیمِ قُدْرَتِهِ، مَا انْقَادَتْ لَهُ الْعُقُولُ مُعْتَرِفَةً بِهِ، وَ مُسَلِّمَةً لَهُ، وَ نَعَقَتْ(1) فِی أَسْمَاعِنَا دَلاَئِلُهُ عَلَى وَحْدَانِیَّتِهِ).

به راستى اگر انسان، کمى با علوم طبیعى آشنا باشد و با دقّت به بررسى شگفتى هاى موجودات این جهان بپردازد، بى اختیار زبانش به مدح و ستایش پروردگار گشوده مى شود و همان گونه که مولاى متقیان(علیه السلام) فرمود، به عظمت خدا اعتراف مى کند و در برابر او تسلیم مى شود.

به دنبال این سخن، امام(علیه السلام) ذرّه بین اندیشه را بر بخش خاصى از شگفتى هاى جهان ـ که پر از اسرار و لطایف است ـ مى اندازد و از جهان پرندگان سخن مى گوید و تنوع عجیب آن ها را شرح مى دهد و مى فرماید: «و اشکال گوناگونى از پرندگان را آفرید; پرندگانى که آن ها را در شکاف هاى زمین و بریدگى درّه ها و قلّه کوه ها مسکن داد» (وَ مَا ذَرَأَ(2) مِنْ مُخْتَلِفِ صُوَرِ الاَْطْیَارِ الَّتِی أَسْکَنَهَا أَخَادِیدَ(3) الاَْرْضِ، وَ خُرُوقَ(4) فِجَاجِهَا(5)وَ رَوَاسِی(6) أَعْلاَمِهَا(7)).(8)

این نخستین تنوع آفرینش پرندگان است از نظر محل زندگى، بعضى از آن ها مانند بوم و مرغ سنگخوار به شکاف هاى زمین پناه مى برند و به هنگام تاریکى بیرون مى آیند و بعضى در حاشیه دره ها زندگى مى کنند; مانند کبک ها و بعضى دیگر در بلنداى کوه ها مسکن دارند، مانند شاهین و عقاب و خداوند به هر یک به مقتضاى محیط زندگى اش ابزار و امکانات لازم را بخشیده است.

البته آن چه را امام(علیه السلام) در بخش هاى سه گانه مذکور بیان فرمود، تنها برخى پرندگان را براى نمونه ذکر کرده است; پرندگان دریایى، پرندگان ماهى خوار، پرندگان خانگى و اهلى، پرندگانى که تنها در جنگل ها و بیشه ها زندگى مى کنند، پرندگانى که تنها در کویرها مى توانند زنده بمانند و مانند آن ها که هر یک، شگفتى هایى دارند که عقل اندیشمندان را حیران مى سازد. آن چه در جمله هاى پیشین ذکر شد، تقسیمى بود که امام(علیه السلام) براى آن ها از نظر محل سکونت بیان فرمود، سپس امام(علیه السلام) اشاره به تقسیم دیگرى ـ از نظر چگونگى بال ها و طرز پرواز آنان ـ کرده، مى فرماید: «آن ها داراى بال هاى مختلف و شکل هاى گوناگون اند; آن ها که زمامشان در دست پروردگار است و در مسیرى که تعیین فرموده در حرکتند و به وسیله بال هاى خویش در دل فراخناى هواى گسترده و در فضاى پهناور به پرواز در مى آیند» (مِنْ ذَاتِ أَجْنِحَة مُخْتَلِفَة، وَ هَیْئَات مُتَبَایِنَة، مُصَرَّفَة(9)فِی زِمَامِ التَّسْخِیرِ، وَ مُرَفْرِفَة(10) بِأَجْنِحَتِهَا فِی مَخَارِقِ(11) الْجَوِّ الْمُنْفَسِحِ(12)، وَالْفَضَاءِ الْمُنْفَرِجِ).

این همان چیزى است که در قرآن مجید در آیات متعدد از جمله در سوره نحل به آن اشاره فرموده: «(أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَات فِى جَوِّ السَّمَاءِ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ اللهُ إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَات لِّقَوْم یُؤْمِنُونَ); آیا آن ها به پرندگانى که بر بلنداى آسمان ها نگه داشته شده اند نظر نفیکندند؟ هیچ کس جز خدا آن ها را نگاه نمى دارد. در این امر نشانه هایى از عظمت و قدرت خداست، براى کسانى که ایمان مى آورند».(13)

امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به سراغ تقسیم سوّم و چهارمى براى پرندگان مى رود و آن ها را به پرندگان داراى اشکال مختلف شگفت آور و سپس پرندگان سنگین وزن که قدرت بر پرواز ندارند و یا به زحمت و نزدیک سطح زمین پرواز مى کنند و پرندگان سبک جثّه اى که بر بلنداى آسمان ها به سرعت در گردشند، مى فرماید: «خداوند آن ها را با اشکال شگفت آورى از نظر صورت ظاهر پدید آورد و پیکرشان را با استخوان هاى به هم پیوسته که پوشیده (از گوشت) شده ترکیب نمود; بعضى را به سبب سنگینى جسمشان از این که به آسانى در هوا پرواز کنند بازداشت و چنان قرارداد که بتوانند (در نزدیکى زمین) بال و پر بزنند (ولى به سَبُک وَزنان اجازه داد در اوج آسمان به پرواز درآیند)» (کَوَّنَهَا بَعْدَ إِذْ لَمْ تَکُنْ فِی عَجَائِبِ صُوَر ظَاهِرَة، وَ رَکَّبَهَا فِی حِقَاقِ(14) مَفَاصِلَ مُحْتَجِبَة، وَ مَنَعَ بَعْضَهَا بِعَبَالَةِ(15) خَلْقِهِ أَنْ یَسْمُوَ فِی الْهَوَاءِ خُفُوفاً،(16) وَ جَعَلَهُ یَدِفُّ دَفِیفاً(17)).

آرى، اشکال پرندگان به قدرى مختلف است که انسان از تنوّع آن حیران مى شود: بعضى آن چنان زیبایند که چشم از دیدن آن ها سیر نمى شود; بعضى چنان قیافه وحشتناکى دارند که غالب مردم از آن ها مى ترسند; پاهاى بعضى به قدرى بلند است که گویا بدن آن ها روى دو ستون قرار گرفته (مانند شتر مرغ و لک لک) و پاى بعضى به قدرى کوتاه است که به زحمت دیده مى شود (مانند کبک ها); بعضى به قدرى بزرگ اند که گاه بدن آن ها به دو متر مى رسد و بعضى به اندازه اى کوچک اند که از چند سانتى متر تجاوز نمى کنند.

از نظر پرواز نیز بسیار مختلف اند: بعضى آن چنان سنگین اند که قدرت پرواز ندارند; به سرعت مى دوند و بال و پر مى زنند; بعضى مدتى با سرعت مى دوند و سپس از زمین بر مى خیزند و در ارتفاع پایین حرکت مى کنند و برخاستن آن ها درست، شبیه پرواز هواپیماهاست; بعضى دیگر به محض این که اراده کنند، یک مرتبه از زمین کنده مى شوند و به پرواز در مى آیند; با قدرت پاها خود را به هوا مى پرانند، سپس از بال ها استفاده مى کنند (مانند حرکت بال گردها); بعضى ساعت ها و یا هفته ها در آسمان ها به راحتى حرکت مى کنند، بى آن که احساس خستگى و ناتوانى کنند; مانند پرندگان مهاجر که گاه نیمى از کره زمین را سیر مى کنند وهفته ها در آسمانند و مواد غذایى را به صورت چربى ها قبل از پرواز در بدن خود ذخیره مى کنند. جالب این که بعضى پرندگان که بال هاى پهن و گسترده و جثّه هاى سبک دارند، هنگامى که اوج گرفتند نیازى به بال زدن ندارند و بال هاى گسترده شان، آن ها را بر بلنداى جوّ حفظ مى کند و تنها شهپرهایى که در دم آن ها قرار دارد سبب حرکت یا تغییر مسیر آن ها مى شود! اما بعضى دیگر که بال هاى کوتاه تر و جثّه هاى سنگین ترى دارند باید همواره بال هاى خود را در طرف بالا و پایین حرکت دهند تا بتوانند پرواز کنند. هر قدر انسان در این تنوّع ها فکر مى کند به عظمت آفریدگار و علم وقدرت بى پایانش آشناتر مى شود!!

در مرحله چهارم، امام(علیه السلام) به تنوع رنگ هاى گوناگون پرندگان که آن هم از عجایب آفرینش است اشاره کرده، مى فرماید: «خداوند با قدرت لطیف و آفرینش قدرت خویش، پرندگان را به رنگ هاى گوناگونى رنگ آمیزى کرد: بعضى تنها یک رنگ دارند بى آن که رنگ دیگرى با آن مخلوط باشد و بعضى آن ها تمام بدنشان یک رنگ دارد; جز طوقى که به رنگ دیگر بر دور گردنشان» (وَ نَسَقَهَا(18) عَلَى اخْتِلاَفِهَا فِی الاَْصَابِیغِ(19) بِلَطِیفِ قُدْرَتِهِ، وَ دَقِیقِ صَنْعَتِهِ. فَمِنْهَا مَغْمُوسٌ(20) فِی قَالَبِ(21) لَوْن لاَ یَشُوبُهُ غَیْرُ لَوْنِ مَا غُمِسَ فِیهِ; وَ مِنْهَا مَغْمُوسٌ فِی لَوْنِ صِبْغ قَدْ طُوِّقَ بِخِلاَفِ مَا صُبِغَ بِهِ).

تنوع رنگ هاى پرندگان نیز از عجایب است. در زمان ما در بعضى از مناطق، باغى به نام باغ پرندگان درست کرده اند و انواع پرندگان را در آن جمع آورى کرده و در شرایطى شبیه شرایط طبیعى زندگى مى کنند. تنها ویژگى آن این است که تور بسیار بزرگ و بلندى بر دور باغ کشیده اند که پرندگان از آن جا به جاى دیگر نروند. هر گاه کسى در آن باغ قدم نهد و رنگ هاى مختلف پرندگان را با چشم خود ببیند، از تنوع و زیبایى هاى خیره کننده آن در شگفتى فرو مى رود; گویى نقاشى نشسته و همه روزه یک به یک آن ها را با دقت رنگ آمیزى مى کند. ممکن نیست، بیننده آن بى اختیار زبان به حمد و تسبیح پروردگار نگشاید.

وانگهى پرندگانى که در چنین باغ هایى گردآورى مى شوند اندکى از انواع پرندگان جهان طبیعت اند. در درون دره ها در اعماق جنگل ها پرندگانى به رنگ هاى مختلف وجود دارد که چشم انسانى به آن ها نیفتاده!


1. «نعقت» از ماده «نعق» (بر وزن برق) در اصل به معناى صداى کلاغ است; سپس به صداهایى که براى حرکت حیوانات و امر و نهى آن ها گفته مى شود، اطلاق شده است.

2. «ذرأ» از ماده «ذرأ» (بر وزن زرع) به معناى آفرینش و ایجاد و اظهار است.

3. «اخادید» جمع «اخدود» (بر وزن خشنود) به معناى شکاف وسیع و عمیق و گسترده در زمین است و به گودال ها و خندق هاى بزرگ دره ها نیز اطلاق مى شود.

4. «خروق» جمع «خرق» (بر وزن زرع) به معناى بیابان هاى وسیع و گسترده است و به معناى شکاف نیز بیان شده است.

5. «فجاجها» جمع «فج» (بر وزن حج) به معناى جادّه وسیع است و در اصل به معناى دره هاى وسیعى است که در میان کوه ها وجود دارد و مسیر عبور کاروان ها بوده است.

6. «رواسی» جمع «راسیه» در اصل به معناى ثابت و پابرجاست; سپس به معناى کوه ها سخت و پابرجاست.

7. «اعلام» جمع «علم» (بر وزن قلم) دراصل به معناى علامتى است که از چیزى خبر مى دهد و به کوه ها و قله هاى آن ها اطلاق شده است.

8. درباره اعراب «ما ذرأ...»، بعضى احتمال داده اند که عطف بر «ماانقادت» باشد و گاه احتمال داده اند، عطف بر ضمیر «دلائله» و یا خود «دلائله» باشد. این احتمال نیز بعید به نظر نمى رسد که مبتدایى باشد با خبر محذوف و مفهوم آن چنین است: «و ما ذرأ...» من آثار صنعه و عظمته.

9. «مصرّفه» از ماده «صرف» (بر وزن حرف) به معناى تغییر دادن است و «مصرّفه» به معناى انواع اشکال متنوع مى آید.

10. «مرفرفه» از ماده «رفرفه» به معناى بال و پر زدن است و «مرفرفه» به معناى پارچه هاى زیبا و رنگارنگ نیز ذکر شده است و در خطبه مزبور به همان معناى اوّل است.

11. «مخارق» جمع «مخرق» (بر وزن مشرب) به معناى قلات و بیابان گسترده است.

12. «منفسح» به معناى گسترده از ماده «فسح» (بر وزن مسلح) به معناى گستردن نقل شده است.

13. نحل، آیه 79.

14. «حقاق» جمع «حُقّ» (بر وزن حبّ) به معناى محل پیوند دو استخوان مفصل است.

15. «عبالة» به معناى درشتى، سنگینى است.

16. «خفوف» به معناى سرعت و سبکى است که غالباً لازم و ملزوم یکدیگرند.

17. «دفیف» به معناى بال زدن است و از آن جا که پرندگان، نزدیک زمین بیش تر بال مى زنند، گاهى این واژه به پرواز کردن در نزدیک زمین نیز گفته شده است.

18. «نسقها» از ماده «نسق» (بر وزن مشق) به معناى منظم ساختن خواه در مورد صفوف باشد یا عبارات و کلمات و یا غیر آن.

19. «أصابیغ» جمع «أصباغ» و «اَصباغ» جمع «صبغ» (بر وزن فعل) به معناى رنگ است.

20. «مغموس» از ماده «غمس» (بر وزن لمس) در اصل به معناى فرورفتن چیزى در آب است; سپس به معناى غایب و پنهان شدن نیز گفته شده است و در جمله مزبور امام(علیه السلام) یک رنگ بودن گروهى از پرندگان را تشبیه کرده است که گویى آن را در خُم رنگرزى فرو کرده و بیرون آورده اند.

21. «قالَب» (بر وزن حالت) همان چیزى است که در فارسى، «قالب» (بر وزن فاعل) گفته مى شود و به معناى ظروفى است که فلزات گداخته یا اشیاى دیگر را در آن مى ریزند و به شکل مطلوب در مى آورند.

دنیاى عجیب پرندگانبخش اوّل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma