فَأَجْمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ عَلَى أَنِ اخْتَارُوا رَجُلَیْنِ، فَأَخَذْنَا عَلَیْهِمَا أَنْ یُجَعْجِعَا عِنْدَ الْقُرْآنِ، وَ لاَ یُجَاوِزَاهُ، وَ تَکُونَ أَلْسِنَتُهُما مَعَهُ وَ قُلُوبُهُمَا تَبَعَهُ، فَتَاهَا عَنْهُ، وَ تَرَکَا الْحَقَّ وَ هُمَا یُبْصِرَانِهِ، وَ کَانَ الْجَوْرُ هَوَاهُمَا، وَ الاِْعْوِجَاجُ رَأْیَهُمَا. وَ قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَیْهِمَا فِی الْحُکْمِ بِالْعَدْلِ وَ الْعَمَلِ بِالْحَقِّ سُوءَ رَأْیِهِمَا وَ جَوْرَ حُکْمِهِمَا. وَالثِّقَةُ فِی أَیْدِینَا لاَِنْفُسِنَا، حِینَ خَالَفَا سَبِیلَ الْحَقِّ، وَ أَتَیَا بِمَا لاَ یُعْرَفُ مِنْ مَعْکُوسِ الْحُکْمِ.
ترجمه:
(در ماجراى حکمین) نظر و رأى جمعیّت شما بر این قرار گرفت که دو نفر را براى حکمیّت (در میان ما و لشکر شام ومعاویه) انتخاب کنند و ما از این دو، پیمان گرفتیم که در برابر قرآن خاضع باشند و از آن تجاوز نکنند، زبانشان همراه با قرآن و دلهایشان تابع آن باشد ; ولى آن ها گمراه، و از قرآن روى گردان شدند و حق را ترک کردند ; با این که آشکارا آن را مى دیدند; جور و ستم، خواسته دل آن ها بود و اعوجاج و کژى موافق فکرشان و پیش از این که آن ها این رأى نادرست و حکم جائرانه را صادر کنند با آن ها شرط کرده بودیم که به عدالت حکم کنند و به حق عمل نمایند ; بنابراین هنگامى که این دو نفر از راه حق منحرف شدند و حکم نادرستى بر خلاف حکم خدا صادر کردند ما مى توانیم به استناد دلیل محکم براى خود تصمیم بگیریم (و حکم آن ها را دور بیفکنیم!).