35 ـ فلسفه مصیبتها و گرفتاریهائى که به انسان مى رسد چیست؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
180 پرسش و پاسخ
36 ـ چرا خدا شیطان را آفرید؟34 ـ آیا ایجاد تفاوت ازنظر روزى درمیان مردم باعدالت سازگاراست؟

در سوره شورى آیه 30 مى خوانیم: «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم» هر مصیبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده اید

با توجه به آیه شریفه این سؤال مطرح مى شود که مصیبتهائى که ما با آن دست به گریبانیم از کجاست؟

در این آیه نکاتى است که باید به آن توجه داشت:

1 ـ این آیه به خوبى نشان مى دهد مصائبى که دامنگیر انسان مى شود یکنوع مجازات الهى و هشدار است (هرچند استثنائاتى دارد که بعد به آن اشاره خواهد شد) و به این ترتیب یکى از فلسفه هاى حوادث دردناک و مشکلات زندگى روشن مى شود.

جالب اینکه در حدیثى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) مى خوانیم: که از پیامبر گرامى خدا (صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود:

«این آیه (و ما اصابکم من مصیبة...) بهترین آیه در قرآن مجید است، اى على! هر خراشى که از چوبى برتن انسان وارد مى شود، و هر لغزش قدمى، بر اثر گناهى است که از او سرزده، و آنچه خداوند در دنیا عفو مى کند گرامى تر از آن است که (درقیامت) در آن تجدید نظر فرماید، و آنچه را که در این دنیا عقوبت فرموده عادل تر از آن است که در آخرت بار دیگر کیفر دهد»!(1)

و به این ترتیب اینگونه مصائب علاوه براینکه بار انسان را سبک مى کند او را نسبت به آینده کنترل خواهد نمود.

2 ـ گرچه ظاهر آیه عام است و همه مصائب را دربرمى گیرد، ولى مطابق معمول در عمومات استثناهائى وجود دارد، مانند مصائب و مشکلاتى که دامنگیر انبیا و ائمه معصومین (علیهم السلام) مى شد که براى ترفیع مقام یا آزمایش آنها بود.

و همچنین مصائبى که گریبان غیر معصومین را مى گیرد و جنبه آزمون دارد.

ویا مصائبى که بر اثر ندانم کاریها و عدم دقت و مشورت و سهل انگارى در امور حاصل مى شود که اثر تکوینى اعمال خود انسان است.

و به تعبیر دیگر جمع میان آیات مختلف قرآن و روایات ایجاب مى کند که عموم این آیه در مواردى تخصیص پیداکند، و این مطلب تازه اى نیست که مایه گفتگوى بعضى از مفسران شده است.

کوتاه سخن اینکه مصائب و گرفتاریهاى سخت، فلسفه هاى مختلفى دارد، که در بحثهاى توحیدى، و مباحث عدل الهى، به آن اشاره شده است.

شکوفائى استعدادها تحت فشار مصائب، هشدار نسبت به آینده، آزمون الهى، بیدارى از غرور و غفلت، و کفاره گناه و...

اما از آنجا که بیشتر افراد آن جنبه کیفرى و کفاره اى دارد آیه فوق آن را به صورت عموم مطرح ساخته است.

و لذا در حدیثى مى خوانیم: هنگامى که امام على بن الحسین (علیه السلام)وارد بریزید شد، یزید نگاهى به او کرد و گفت: یا على! ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم! (اشاره به اینکه حوادث کربلا نتیجه اعمال خود شما بود).

ولى امام على بن الحسین (علیه السلام) فوراً در پاسخ فرمود:

چنین نیست، این آیه در مورد ما نازل نشده، آنچه درباره ما نازل شده آیه دیگرى است که مى گوید: هر مصیبتى در زمین یا در جسم و جان شما روى دهد پیش از آفرینش شما در کتاب (لوح محفوظ) بوده، و آگاهى بر این امر بر خداوند آسان است، این براى آن است که شما به خاطر آنچه از دست مى دهید غمگین نشوید، و به خاطر آنچه در دست دارید زیاد خوشحال نباشید (هدف از این مصائب عدم دلبستگى شما به مواهب زود گذر دنیا است و یکنوع تربیت و آزمون براى شما است).

سپس امام افزود: «ما کسانى هستیم که هرگز به خاطر آنچه از دست داده ایم غمگین نخواهیم شد، و به خاطر آنچه در دست داریم خوشحال نیستیم (همه را زود گذر مى دانیم و چشم به لطف و عنایت خدا بسته ایم).(1)

3 ـ گاه مصائب، جنبه دستجمعى دارد، و محصول گناهان جمعى است، همانگونه که در آیه 41 سوره روم مى خوانیم: ظهر الفساد فى البر والبحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون: «فساد در خشکى و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد، تا نتیجه بعضى از اعمالى را که انجام داده اند به آنها بچشاند شاید بازگردند».

روشن است که این درباره جوامع انسانى است، که به خاطر اعمالشان گرفتار نابسامانیها مى شوند.

و در آیه 11 سوره رعد آمده است: ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم: «خداوند سرنوشت هیچ جمعیتى را تغییر نمى دهد مگر اینکه خویشتن را تغییر دهند».

و امثال این آیات که گواهى مى دهد در میان اعمال انسان و نظام تکوینى زندگى او ارتباط و پیوند نزدیکى وجود دارد، که اگر بر اصول فطرت و قوانین آفرینش گام بردارند برکات الهى شامل حال آنها مى شود، و هر گاه فاسد شوند زندگى آنها به فساد مى گراید.

و گاه ممکن است این قضیه در مورد فرد فرد انسانها صادق شود و هرکس در مقابل گناهى که مرتکب مى شود به مصیبتى در جسم و جان یا اموال و متعلقاتش گرفتار گردد، همانطور که در آیه فوق آمده است(2).

در این زمینه روایات زیادى در منابع اسلامى وارد شده که به گوشه از آن براى تکمیل این بحث اشاره مى کنیم:

1 ـ در یکى از خطبه هاى نهج البلاغه آمده است: ما کان قوم قط فى غض نعمة من عیش، فزال عنهم، الابذنوب اجترحوها، لان الله لیس بظلام للعبید، ولو ان الناس حین تنزل بهم النقم، و تزول عنهم النعم، فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم، ووله من قلوبهم، لرد علیهم کل شارد، و اصلح لهم کل فاسد:

«هیچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد، مگر به واسطه گناهانى که انجام دادند، زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى دارد، هرگاه مردم در موقع نزول بلاها و سلب نعمتها با صدق نیت به پیشگاه خدا تضرع کنند، و بادلهاى پراشتیاق و آکنده از مهر خدا از او درخواست جبران نمایند، مسلماً آنچه از دستشان رفته به آنها باز مى گرداند و هرگونه مفسده اى را براى آنها اصلاح مى کند»(4).

2 ـ در «جامع الاخبار» حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: ان البلاء للظالم ادب، و للمؤمن امتحان، و للانبیاء درجة و للاولیاء کرامة.

«بلاها براى ظالم تأدیب است، و براى مؤمنان امتحان، و براى پیامبران درجه، و براى اولیاء کرامت و مقام است»(5).

این حدیث شاهد گویائى است براى آنچه در مورد استثناهاى آیه بیان کردیم.

3 ـ در حدیث دیگرى در کافى از امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمود: ان العبد اذا کثرت ذنوبه، ولم یکن عنده من العمل ما یکفرها، ابتلاه بالحزن لیکفرها: «هنگامى که انسان از گناهانش افزون شود و اعمالى که آنرا جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه مى کند تا گناهانش را تلافى کند»(6).

4 ـ در کتاب کافى بابى براى این موضوع منعقد شده، و 12 حدیث در همین زمینه در آن آمده است(7).

تازه همه اینها غیر از گناهانى است که خداوند طبق صریح آیه فوق مشمول عفو و رحمتش قرار مى دهد که آن نیز به نوبه خود بسیار است.

رفع یک اشتباه

ممکن است کسانى از این حقیقت قرآنى سوء استفاده کنند و هرگونه مصیبتى که دامنشان را مى گیرد با آغوش باز از آن استقبال نمایند و بگویند باید در برابر هر حادثه ناگوارى تسلیم شد، و از این اصل آموزنده و حرکت آفرین قرآنى نتیجه معکوس یعنى نتیجه تخدیرى بگیرند که این بسیار خطرناک است.

هیچگاه قرآن نمى گوید در برابر مصائب تسلیم باش، و در رفع مشکلات کوشش مکن، و تن به ظلمها و ستمها وبیماریها بده، بلکه مى گوید: اگر با تمام تلاش و کوششى که انجام دادى بازهم گرفتاریها بر تو چیره شد، بدان گناهى کرده اى که نتیجه و کفاره اش دامانت را گرفته، به اعمال گذشته ات بیندیش، و از گناهانت استغفار کن، و خویشتن را بساز و ضعفها را اصلاح نما.

و اگر مى بینیم در بعضى از روایات این آیه بهترین آیه قرآن معرفى شده، به خاطر همین آثار تربیتى مهم آن است، و به خاطر سبک کردن بار انسان از سوى دیگر و زنده کردن نور امید و عشق پروردگار در قلب و جان او از سوى سوم.(8)


1 ـ «مجمع البیان» جلد 9 صفحه 31 شبیه این حدیث در «دّرالمنثور» و تفسیر «روح المعانى» با تفاوتهائى آمده است و حدیث در این زمینه فراوان است.

2 ـ تفسیر «على بن ابراهیم» مطابق «نورالثقلین» جلد 4 صفحه 580.

3 ـ المیزان جلد 18 صفحه 61.

4 ـ نهج البلاغه خطبه 178.

5 ـ بحار الانوار جلد 81 صفحه 198.

6 ـ «کافى» جلد دوم کتاب الایمان والکفر باب تعجیل عقوبة الذنب حدیث 2

7 ـ همان مدرک.

8 ـ تفسیر نمونه 20/440

36 ـ چرا خدا شیطان را آفرید؟34 ـ آیا ایجاد تفاوت ازنظر روزى درمیان مردم باعدالت سازگاراست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma