87 ـ دلائل عقلى معاد کدام است؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
180 پرسش و پاسخ
88 ـ آیا معاد جسمانى است یا روحانى؟86 ـ فلسفه انتظار چیست؟

 

گذشته از دلائل نقلى فراوانى که براى معاد در قرآن مجید آمده است و شامل صدها آیه در این زمینه مى شود دلائل عقلى روشنى نیز بر این امر وجود دارد که به طور فشرده در اینجا قسمتى از آن یادآورى مى شود:

الف ـ برهان حکمت اگر زندگى این جهان را بدون جهان دیگر در نظر بگیریم پوچ و بى معنى خواهد بود، درست به این مى ماند که زندگى دوران جنینى را بدون زندگى این دنیا فرض کنیم.

اگر قانون خلقت این بود که تمام جنینها در لحظه تولد خفه مى شدند و مى مردند چقدر دوران جنینى بى مفهوم جلوه مى کرد؟ همچنین اگر زندگى این جهان بریده از جهان دیگر تصور شود این سر در گمى وجود خواهد داشت.

زیرا چه لزومى دارد که ما هفتاد سال یا کمتر و بیشتر در این دنیا در میان مشکلات دست و پا زنیم؟ مدتى خام و بى تجربه باشیم «و تا پخته شود خامى، عمر تمام است»!

مدتى به دنبال تحصیل علم و دانش باشیم هنگامى که از نظر معلومات به جائى رسیدیم برف پیرى بر سر ما نشسته!

تازه براى چه زندگى مى کنیم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشیدن چند دست لباس و خوابیدن و بیدار شدنهاى مکرر و ادامه دادن این برنامه خسته کننده تکرارى را دهها سال؟!

آیا به راستى این آسمان گسترده این زمین پهناور و این همه مقدمات و مؤخرات و اینهمه استادان و مربیان و اینهمه کتابخانه هاى بزرگ و این ریزه کاریهائى که در آفرینش ما و سایر موجودات به کار رفته، همه براى همان خوردن و نوشیدن و پوشیدن و زندگى مادى است؟

اینجا است که آنها که معاد را قبول ندارند، اعتراف به پوچى این زندگى مى کنند، و گروهى از آنها اقدام به خودکشى و نجات از این زندگى پوچ و بى معنى را مجاز و مایه افتخار مى شمرند!

چگونه ممکن است کسى به خداوند و حکمت بى پایان او ایمان داشته باشد و زندگى این جهان را بى آنکه مقدمه اى براى زندگى جاویدان جهان دیگر باشد قابل توجه بشمرد؟.

قرآن مجید مى گوید: افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لاترجعون «آیا گمان کردید بیهوده آفریده شده اید و به سوى ما بازنمى گردید»؟ (مؤمنون ـ 115) یعنى اگر بازگشت به سوى خدا نبود زندگى این جهان عبث و بیهوده بود.

آرى در صورتى زندگى این دنیا مفهوم و معنى پیدا مى کند و با حکمت خداوندى سازگار مى شود که این جهان را مزرعه اى براى جهان دیگر (الدنیا مزرعة الاخرة) و گذرگاهى براى آن عالم وسیع (الدنیا قنطرة) و کلاس تهیه و دانشگاهى براى جهان دیگر و تجارتخانه اى براى آن سرا بدانیم، همانگونه که امیرمؤمنان على (علیه السلام) در کلمات پرمحتوایش فرمود: این دنیا جایگاه صدق و راستى است براى آنکس که با آن به راستى رفتار کند و خانه تندرستى است براى آنکس که از آن چیزى بفهمد، و سراى بى نیازى است براى آنکس که از آن توشه برگیرد، و محل اندرز است، براى آنکه از آن اندرز گیرد، مسجد دوستان خدا است، نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارتخانه اولیاء حق است»(1).

کوتاه سخن اینکه مطالعه و بررسى وضع این جهان به خوبى گواهى مى دهد بر اینکه عالم دیگرى پشت سر آن است ولقد علمتم النشأة الاولى فلو لاتذکرون: «شما نشاه اولى و آفرینش خود را در این دنیا دیدید چرا متذکر نمى شوید که از پى آن جهان دیگرى است»؟ (واقعه ـ 62).

ب ـ برهان عدالت ـ دقت در نظام هستى و قوانین آفرینش نشان مى دهد که همه چیز آن حساب شده است.

در سازمان تن ما آنچنان نظام عادلانه اى حکمفرما است که هر گاه کمترین تغییر وناموزونى رخ مى دهد سبب بیمارى یا مرگ مى شود، حرکات قلب ما، گردش خون ما پرده هاى چشم ما و جزء جزء سلولهاى تن ما مشمول همان نظام دقیق است که در کل عالم حکومت مى کند و بالعدل قامت السموات والارض: آسمانها و زمین به وسیله عدالت بر پا است(2) آیا انسان مى تواند یک وصله ناجور در این عالم پهناور باشد؟!

درست است که خداوند به انسان آزادى اراده و اختیار داده تا او را بیازماید و در سایه آن مسیر تکامل را طى کند، ولى اگر انسان از آزادى سوء استفاده کرد، چه مى شود؟ اگر ظالمان و ستمگران، گمراهان و گمراه کنندگان با سوء استفاده از این موهبت الهى به راه خود ادامه دادند عدل خداوند چه اقتضا مى کند.

درست است که گروهى از بدکاران در این دنیا مجازات مى شوند و به کیفر اعمال خود ـ یا لااقل قسمتى از آن ـ مى رسند، اما مسلماً چنان نیست که همه مجرمان، همه کیفر خود را ببینند، و همه پاکان و نیکان به پاداش اعمال خود در این جهان برسند، آیا ممکن است این دو گروه در کفه عدالت پروردگار یکسان باشند؟ به گفته قرآن مجید افنجعل المسلمین کالمجرمین مالکم کیف تحکمون: «آیا کسانى را که در برابر قانون خدا به حق و عدالت تسلیمند همچون مجرمان قرار دهیم، چگونه حکم مى کنید»؟ (قلم ـ 35 و 36).

و در جاى دیگر مى فرماید: ام نجعل المتقین کالفجار: «آیا ممکن است پرهیزگاران را همچون فاجران قرار دهیم»؟ (ص ـ 28).

به هر حال تفاوت انسانها در اطاعت فرمان حق جاى تردید نیست همانگونه که عدم کفایت دادگاه «مکافات این جهان» و «محکمه وجدان» و «عکس العملهاى گناهان» براى برقرارى عدالت نیز به تنهائى کافى به نظر نمى رسد، بنابراین باید قبول کرد که براى اجراى عدالت الهى لازم است محکمه و دادگاه عدل عامى باشد که سر سوزن کار نیک و بد در آنجا حساب شود وگرنه اصل عدالت تأمین نخواهد شد.

بنابراین باید پذیرفت که قبول عدل خدا مساوى است با قبول وجود معاد و رستاخیز، قرآن مجید مى گوید و نضع الموازین القسط لیوم القیامه: «ما ترازوهاى عدالت را در روز قیامت برپا مى کنیم» (انبیاء ـ 47).

و نیز مى فرماید: وقضى بینهم بالقسط و هم لایظلمون: «در روز قیامت در میان آنها به عدالت حکم مى شود و ظلم و ستمى بر آنها نخواهد شد» (یونس ـ 54).

ج ـ برهان هدف بر خلاف پندار مادیین، در جهان بینى الهى، براى آفرینش انسان هدفى بوده است که در تعبیرات فلسفى از آن به «تکامل» و در لسان قرآن و حدیث گاهى از آن به «قرب به خدا» و یا «عبادت و بندگى» تعبیر شده است و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون: «من جن وانس را نیافریدم مگر به این منظور که مرا پرستش کنند» (و در سایه عبادت و بندگى کامل شوند و به حریم قرب من راه یابند) (ذاریات ـ 56).

آیا اگر مرگ پایان همه چیز باشد این هدف بزرگ تأمین مى گردد؟

بدون شک پاسخ این سؤال منفى است.

باید جهانى بعد از این جهان باشد و خط تکامل انسان در آن ادامه یابد، و محصول این مزرعه را در آنجا درو کند، و حتى چنانکه در جاى دیگر گفته ایم در جهان دیگر نیز این سیر ادامه یابد تا هدف نهائى تأمین شده باشد.

خلاصه اینکه تأمین هدف آفرینش بدون پذیرش معاد ممکن نیست، و اگر ارتباط این زندگى را از جهان پس از مرگ قطع کنیم همه چیز شکل معما به خود مى گیرد و پاسخى براى چراها نخواهیم داشت.(3)


1 ـ نهج البلاغه کلمات قصار کلمه 131.

2 ـ «تفسیر صافى» ذیل آیه 7 سوره رحمن.

3 ـ تفسیر نمونه 18/479

88 ـ آیا معاد جسمانى است یا روحانى؟86 ـ فلسفه انتظار چیست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma