118 ـ فلسفه حجاب چیست؟

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
180 پرسش و پاسخ
خرده گیریهاى مخالفان حجابارزش معنوى مرد و زن

بدون شکّ در عصر ما که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده اند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى دانند سخن از حجاب گفتن براى این دسته ناخوشایند و گاه افسانه اى است متعلق به زمانهاى گذشته!

ولى مفاسد بى حساب و مشکلات و گرفتاریهاى روز افزونى که از این آزادیهاى بى قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجاً گوش شنوائى براى این سخن پیدا شود.

البته در محیطهاى اسلامى و مذهبى، مخصوصاً در محیط ایران بعد از انقلاب، بسیارى از مسائل حل شده، و به بسیارى از این سؤالات عملاً پاسخ کافى و قانع کننده داده شده است، ولى باز اهمیت موضوع ایجاب مى کند که این مسأله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گیرد.

مسأله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید براى بهره کشى از طریق سمع و بصر و لمس (جز آمیزش جنسى) در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد.

بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بى پایان در نشان دادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهاى آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسائل از محیط اجتماع برچیده شود، و به محیط خانواده و زندگى زناشوئى اختصاص یابد؟!

اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئى از این برنامه محسوب مى شود، در حالى که غربیها و غرب زده هاى هوسباز طرفدار برنامه اولند!

اسلام مى گوید کامیابیهاى جنسى اعم از آمیزش و لذت گیریهاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگى و ناپاکى جامعه مى باشد

فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانى نیست زیرا:

1 ـ برهنگى زنان که طبعاً پیامدهائى همچون آرایش و عشوه گرى و امثال آن همراه دارد، مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار مى دهد تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهاى بیمار گونه عصبى و گاه سرچشمه امراض روانى مى گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مى تواند بار هیجان را برخود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانى نمى گویند هیجان مستمر عامل بیمارى است؟

مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده، تا آنجا که گفته اند «هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى کنید مگر اینکه پاى زنى در آن در میان است»!

آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگى به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازى با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه اى است؟

اسلام مى خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند، و این یکى از فلسفه هاى حجاب است.

2 ـ آمارهاى قطعى و مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشوئى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هرچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل» در اینجا یعنى هوسهاى سرکش بخواهد به هر قیمتى باشد به دنبال آن مى رود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبرى مى بندد و با دیگرى وداع مى گوید.

در محیطى که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامى رعایت مى شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است.

ولى در «بازار آزاد برهنگى» که عملاً زنان به صورت کالاى مشترکى (لااقل در مرحله غیرآمیزش جنسى) در آمده اند دیگر قداستِ پیمان زناشوئى مفهومى نمى تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند.

3 ـ گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نا مشروع، از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است که فکر مى کنیم نیازى به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربى کاملا نمایان است، آنقدر عیان است که حاجتى به بیان ندارد.

نمى گوئیم عامل اصلى فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بى حجابى است، نمى گوئیم استعمار ننگین و مسائل سیاسى مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه مى گوئیم یکى از عوامل مؤثر آن مسأله برهنگى و بى حجابى محسوب مى شود.

و با توجه به اینکه «فحشاء» و از آن بدتر «فرزندان نامشروع» سرچشمه انواع جنایتها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسأله روشن تر مى شود.

هنگامى که مى شنویم در انگلستان، در هر سال ـ طبق آمار ـ پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا مى آید، و هنگامى که مى شنویم جمعى از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده اند ـ نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى ـ بلکه به خاطر خطراتى که فرزندان نامشروع براى امنیت جامعه به وجود آورده اند، به گونه اى که در بسیارى از پرونده هاى جنائى پاى آنها در میان است، به اهمیت این مسأله کاملاً پى مى بریم، و مى دانیم که مسأله گسترش فحشاء حتى براى آنها که هیچ اهمیتى براى مذهب و برنامه هاى اخلاقى قائل نیستند فاجعه آفرین است، بنابراین هرچیز که دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده تر سازد تهدیدى براى امنیت جامعه ها محسوب مى شود، و پى آمدهاى آن هرگونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است.

مطالعات دانشمندان تربیتى نیز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر باهم درس مى خوانند، و مراکزى که مرد و زن در آن کار مى کنند و بى بند و بارى در آمیزش آنها حکمفرما است، کم کارى، عقب افتادگى، و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است.

4 ـ مسأله «ابتذال زن» و «سقوط شخصیت او» در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است که نیازى به ارقام و آمار ندارد، هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز بروز تقاضاى آرایشِ بیشتر و خود نمائى افزونتر از او دارد، و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهاى انتظار،و عاملى براى جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا سر حد یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند، و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود، و تنها افتخار او جوانى و زیبائى و خود نمائیش مى شود.

و به این ترتیب مبدل به وسیله اى خواهد شد براى اشباع هوسهاى سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهاى دیوصفت!

در چنین جامعه اى چگونه یک زن مى تواند با ویژگیهاى اخلاقیش، علم و آگاهى و دانائیش جلوه کند، و حائز مقام والائى گردد؟!

براستى دردآور است که در کشورهاى غربى و غرب زده، و در کشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بیشترین اسم و شهرت و آوازه و پول و درآمد و موقعیت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود که به نام «هنرمند و هنرپیشه»، معروف شده بودند، و هر جا قدم مى نهادند گردانندگان این محیط آلوده براى آنها سر و دست مى شکستند و قدمشان را خیر مقدم مى دانستند!

شکر خدا را که آن بساط برچیده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعیت یک عروسک فرنگى و کالاى بى ارزش درآمد و شخصیت خود را بازیافت، حجاب بر خود پوشید اما بى آنکه منزوى شود و در تمام صحنه هاى مفید و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامیش ظاهر شد.

خرده گیریهاى مخالفان حجابارزش معنوى مرد و زن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma