مقسم له:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
سوگندهاى پربار قرآن
6. سوگندهاى سوره والعادیاتسوگند سوم: قسم به جنس نر و ماده

پس از بیان داستان فوق ـ چه شأن نزول باشد، یا مصداق ـ به شرح و تفسیر مقسم له مى پردازیم، توجّه کنید:

«(إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى); سوگند به شب تاریک، قسم به روز روشن، و سوگند به خالق مذکّر و مؤنّث، که تلاش و کوشش شما انسانها متفاوت است. برخى همچون ابوالدحداح سخاوتمندند و به فکر آسایش خویش در جهان آخرت هستند. و برخى نیز همچون صاحب نخل بخیلند و فقط به این دنیا مى اندیشند. و در نتیجه هر گروه تلاشهایشان را در راستاى عقاید خویش ساماندهى مى کنند.

خداوند متعال سپس طرز تفکّر، و چگونگى عملکرد، و عاقبت هر یک از دو گروه را بیان مى کند:

(فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى). و امّا گروهى که اهل بخشش و سخاوتند، و این کار را براى جلب رضایت پروردگار انجام مى دهند، و قیامت را باور دارند (همچون ابوالدحداح که با عمل خویش نشان داد که معتقد به قیامت است) براى چنین اشخاصى دنیا و آخرت را آسان مى کنیم. مشکلات زندگیشان را حل کرده، و در قیامت راه بهشت را به رویشان مى گشاییم.

(وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى * وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى * وَمَا یُغْنِى عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى). و امّا گروهى که اهل بخشش و انفاق نیستند، و آلوده به صفت رذیله بخل هستند، و تصوّر مى کنند که با بخل ورزیدن مستغنى و ثروتمند مى شوند، و در نتیجه بخل عملا قیامت و نعمتهاى بهشتى را منکر مى شوند (همچون صاحب آن نخل) زندگى دنیا و آخرت را بر آنان سخت خواهیم گرفت. هم در دنیا از اموالشان بهره نمى برند، و هم در جهان آخرت به هنگامى که در آتش جهنّم سقوط مى کنند ثروت و داراییشان سودى به حالشان نخواهد داشت.

آیات مذکور، که مقسم له شمرده مى شود، پیرامون قیامت و جهان پس از مرگ سخن مى گوید، و سخاوت و بخل را نیز از آثار باور و عدم باور قیامت مى شمرد. بنابراین اگر معاد و جهان آخرت را به عنوان مقسم له معرّفى کنیم مطلب ناصحیحى نگفته ایم.

 

توصیف سخاوت از زبان معصومین(علیهم السلام):

روایات فراوانى از حضرات معصومین(علیهم السلام) در مورد سخاوت وجود دارد، که در این بحث به دو نمونه آن قناعت مى کنیم:

الف) پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند:

«اِنَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِنْ اَشْجارِ الْجَنَّةِ لَها اَغْصانٌ مُتَدَلِّیَةٌ فِى الدُّنْیا، فَمَنْ کانَ سَخِیّاً تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْ اَغْصانِها، فَساقَهُ ذلِکَ الْغُصنُ اِلَى الْجَنَّةِ; سخاوت و بخشش درختى بهشتى است، که شاخه هاى آن به سمت دنیا آویزان شده، و سخاوتمندان هر کدام به شاخه اى از درخت سخاوت تمسّک نموده، تا آنها را به سوى بهشت رهنمون شود!».(1)

روایت مذکور در حقیقت مضمون آیات مورد بحث را به شکل دیگرى بیان کرده، و عاقبت سخاوتمندان را عاقبتى خیر و خوش پیش بینى نموده است.

ب) امام صادق(علیه السلام) ویژگیهاى متعدّدى براى سخاوت بیان کرده است. توجّه کنید:

«اَلسَّخاءُ مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِیاءِ; سخاوت از ویژگیهاى اخلاقى پیامبران است».

حضرت ابراهیم(علیه السلام) بسیار سخاوتمند بود، همان گونه که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) چنین بود.

«وَ هُوَ عِمادُ الاِْیمانِ; ستون ایمان (و پایه اساسى آن) سخاوت است».

«وَ لا یَکُونُ مُؤْمِنٌ إِلاّ سَخِیّاً; هیچ مؤمنى نیست، مگر اینکه سخى است».

معناى جمله فوق این است که انسان بخیل ایمان درستى ندارند.

«وَ لا یَکُونُ سَخِیّاً اِلاّ ذُو یَقین وَ هِمَّة عالِیَة; سخاوتمند به مرحله یقین و باور قلبى رسیده و داراى همتى والاست». و به تعبیر دیگر هر کسى نمى تواند جود و بخشش کند و متّصف به صفت زیباى سخاوت گردد، مگر اینکه قبلا دو صفت زیباى «یقین» و «همّت بلند» را در وجود خویش تقویت نموده باشد.

«لاَِنَّ السَّخاءَ شُعاعُ نُورِ الْیَقینِ; زیرا سخاوت شعاع نور یقین است» و طبیعى است که تا نورى وجود نداشته باشد، شعاعى هم وجود نخواهد داشت.

«وَ مَنْ عَرَفَ ما قَصَدَ هانَ عَلَیْهِ ما بَذَلَ; کسى که بفهمد در سخاوت و بذل و بخشش خود با چه کسى معامله مى کند، سخاوت بر او آسان مى شود».(2)

حقیقتاً که این روایات چه تصویر گویا و جالب و پرجاذبه اى از سخاوت ارائه مى کند، به گونه اى که اگر جز این دو روایت، روایت دیگرى در مورد سخاوت نبود، براى معرّفى و بیان حقیقت و آثار سخاوت کافى بود.

 

نقش ایمان به آخرت در پرورش فضایل اخلاقى:

بى شک ایمان به آخرت نقش مهمّى در پرورش فضیلت هاى اخلاقى دارد. ایمان به آخرت روح سخاوت را پرورش مى دهد، چون شخص سخىّ ایمان دارد که آنچه در نزد او بماند فانى شدنى است. و فقط آنچه در نزد پروردگار ذخیره گردد، باقى و جاودان خواهد بود (مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق).(3)

و این اعتقاد سبب مى شود که با سخاوت و بذل و بخشش به نیازمندان، بر حساب پس اندازش در نزد پروردگار بیفزاید. سایر فضیلتهاى اخلاقى نیز چنین است.

 

سخاوتمند حقیقى:

حضرت على(علیه السلام) و خاندانش سخاوتمندان حقیقى اند; چرا که ایمان آنان به جهان آخرت قویتر و ریشه دارتر است. نمونه سخاوت بلکه ایثار آنها در سوره انسان (دهر) منعکس شده است. آن عزیزان همگى روزه بودند و سفره افطارى پهن شده بود، که مسکینى از آنان تقاضاى کمک کرد. تمام غذاى خویش را، که پنج قرص نان بود، به مسکین دادند، و آن شب را با آب افطار نمودند! روز بعد هم روزه گرفتند، به هنگام افطار یتیمى درِ خانه آنها را کوبید، و این بار افطارى خویش را به او داده و باز هم با آب افطار کردند! روز سوم اسیرى آمد و همان داستان شبهاى گذشته تکرار شد!(4)

نمونه دیگر سخاوت على(علیه السلام)، بخشش انگشتر به هنگام رکوع نماز است که شیعه و سنّى آن را در کتابهاى معتبر خویش ذکر کرده اند،(5) و نمونه هاى فراوان دیگر.

آرى! علم و تقوا و سخاوت و شجاعت و قدرت و زهد و ساده زیستى و خلاصه همه صفات شایسته در على جمع شده، و او مجسّمه همه خوبیهاست.

سؤال: على(علیه السلام) که به هنگام نماز آن قدر غرق در یاد خدا مى شد که متوجّه عملیّات جرّاحى بیرون آوردن پیکان تیر از پایش نمى شد، چگونه صداى فقیر را در مسجد شنید و انگشترش را به وى داد؟ آیا این مطلب با حضور قلب آن حضرت در نماز منافات ندارد؟

جواب: درست است که آن حضرت به هنگام نماز همه چیز جز خدا را فراموش مى کرد، امّا شنیدن صداى سائل و کمک به او نیز عبادتى است در راستاى قرب الهى و منافاتى با نماز ندارد، و به تعبیر دیگر، حضرت دو عبادت (اقامه صلاة و اعطاى زکات) را همزمان انجام داد، و عبادات تضادّى با همدیگر ندارند. آرى! اگر حضرت در حال نماز به خودش توجّه مى کرد منافات با حضور قلب داشت، امّا توجّه به تقاضاى سائل که رسول خداست هیچ منافاتى با حضور قلب ندارد.

 

بخل در روایات:

به دو نمونه از روایاتى که در مذمّت بخل وارد شده، توجّه کنید:

1. پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمودند:

«تَقُولُ لِلْغَنِىِّ: یا مَنْ وَهَبَهُ اللهُ دُنْیا کَثیرَةً واسِعَةً فَیْضاً، وَسَأَلَهُ الْفَقیرُ الْیَسیرَ قَرْضاً فَأَبى اِلاّ بُخْلا! فَتَزْدَرِدُهُ; آتش جهنّم به ثروتمند بخیل مى گوید: اى کسى که خداوند در دنیا به زندگیت وسعت داد، و در جواب شخص نیازمندى که کمک کوچکى از تو خواست، او را رد کردى و خواسته اش را بر اثر بخلت عملى نکردى، سپس او را مى بلعد!».(6)

2. و در روایت دیگر از امام هادى(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود:

«اَلْبُخْلُ اَذَمُّ الاَْخْلاقِ; بخل مذموم ترین اخلاق رذیله است».(7)

طبق این حدیث در میان صفات زشت و رذیله کثیف تر از بخل یافت نمى شود، لهذا نه تنها تک تک مسلمانان نباید افراد بخیلى باشند، که جامعه اسلامى نیز نباید جامعه بخیلى باشد، بلکه باید متّصف به صفت زیباى سخاوت وجود باشد. البتّه سخاوت منحصر در کمک به فقرا و نیازمندان نیست، بلکه این کار با ارزش یک نوع آن است. ثروتمندى که از پول راکد خود در جهت سرمایه گذارى و ایجاد اشتغال سالم براى جوانان بیکار بهره مى جوید نیز به نوعى اهل جود و سخاست. عالمى که از پاسخ به سؤالات مردم دریغ نمىورزد و با صبر و حوصله شبهات و مشکلات دینى مردم را حل مى کند، متّصف به صفت سخاوت شده است. شخص با نفوذى که از نفوذ اجتماعى اش در رفع مشکلات و گرفتاریهاى مردم استفاده مى کند، نیز سخاوت به خرج داده است. خلاصه هر کس که در حدّ توان به رفع مشکلات دیگران کمک کند، انسان سخاوتمندى است.

 


1 . میزان الحکمه، ج 4، حرف سین، باب 1774، ح 8350 .

2 . همان مدرک، ح 8351 .

3 . نحل، آیه 96 .

4 . شرح این داستان و اسناد و مدارک آن را به نقل از کتب اهل سنّت، در کتاب ما، آیات ولایت در قرآن ملاحظه فرمایید.

5 . همان مدرک.

6 . میزان الحکمه، ج 1، حرف الباء، باب 322، ح 1605 .

7 . همان مدرک، باب 231، ح 1581 .

6. سوگندهاى سوره والعادیاتسوگند سوم: قسم به جنس نر و ماده
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma