دلایل عقلى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
خدا را چگونه بشناسیم
همه جا و هیچ جا!پرستش یک موجود خیالى به جاى خدا

هر جسمى از لحاظ زمان، مکان، کیفیت، خواص و آثار محدود است. هر جسمى ابعاد معین و محدودى دارد. اگر نظریه هاى اخیر را درباره زمان بپذیریم که آن هم بُعدى از ابعاد اجسام است، پس جسم از جهت این بُعد نیز محدود است. دو جسم نمى توانند در یک زمان، مکان واحدى را اشغال کنند و از این جهت محدودند. خلاصه جسم بودن همواره با یک سلسله محدودیتها همراه است.

در بحثهاى قبلى به صورت مفصل بحث کردیم که ذات مقدس خداوند از هر نظر بى پایان و نامحدود است. در موجودى که بى نهایت است هرگونه محدودیتى نفى شده است. آن را نمى توان در ابعاد جسم و زندان «زمان و مکان» محصور کرد.

از سوى دیگر مسئله تغییر و تحول است. مى دانیم تمام موجودات مادى در یک تحول و تغییر دایمى قرار دارند. هیچ جسمى را نمى توان یافت که در دو لحظه و «آن» زمانى از تمام جهات یکسان باشد، این تغییر در دو جهت خواهد بود. یا به سوى کمال است. یا دچار انحطاط و نقصان شده است. در صورت اول معلوم مى شود آن موجود فاقد کمالى بوده است که اکنون با تغییر و تحولى رو به آن دارد. در صورت دوم، موجود کمالى که اکنون بر اثر این تغییر آن را از دست داده است. در هر صورت، این محدودیت و نقصِ موجود است که ثابت مى شود.

بنابراین، موجود کامل و نامتناهى دچار هیچ گونه تغییر و تحولى نمى شود. دلیل این امر معلوم است. در واقع این موجود هیچ گاه فاقد کمالى نبوده که اکنون لازم باشد آن را به دست آورد و چون بى پایان است معنى ندارد کمالى را از دست بدهد. تغییر و تحول در جسم نشان دهنده یک رشته تبدّلات تدریجى و به هم پیوسته در آن است که به صورت تاریخچه گذشته و آینده هر جسمى است. تحولات جسم، احتیاجات جسم به رفع نواقص آن است که نمودارى از نوسان کمال و نقص در اجسام را نشان مى دهد. این وضعیت هیچ گونه تناسبى با یک ذات کامل و بى پایان ندارد. درست است که برخى کوته نظران در ادیان گذشته (مانند جمعى از بنى اسرائیل) یا بعضى از دانشمندان علوم طبیعى چنان تصوراتى درمورد خداوند داشته اند. این دانشمندان به خیال خود مى خواستند خداوند را زیر چاقوى جراحى خود در اتاق تشریح ببینند.29

خیر، خداوند اصلا جسم نیست تا قابل رویت باشد. براى دیدن یک موجود، باید مکان، رنگ ، سمت و جهتى داشته باشد اما هیچکدام از این موارد در مورد خداوند صدق نمى کند.

ما مى توانیم آثار خداوند را در همه جا ببینییم. عالم هستى اثر اوست. به قول شاعر «بر هر چه نظر کردم سیماى تو مى بینم.» مشاهده اثر ذات خدا به معنى مشاهده خود ذات نیست. ذات خداوند غیر قابل دیدن است و آنچه مى بینیم فقط اثر او و یک مخلوق است. پس اگر کسى مدعى شود ذات او را مى بیند در واقع خدا را ندیده است بلکه او را تا سرحد یک موجود محدود تنزل داده است که در این صورت آن خدا نیست بلکه مخلوق خداست.

یکى از مشکلات بزرگ پیغمبران و مردان حق، فهماندن همین موضوع به مردم کوته نظر بوده است. آنان سعى کرده اند به صورتهاى گوناگون و زبانهاى مختلف تا حدى که درخور فهم آنها باشد این مطلب مهم را براى مردم روشن سازند.

در یک حدیث مى خوانیم که شخصى به خدمت امام صادق(علیه السلام)رسید.

از ایشان پرسید: بعضى از مردم مى گویند: خدا ممکن است دیده شود آیا این مطلب حقیقت دارد؟

حضرت(علیه السلام) فرمود: «نور آفتاب یک جزء از هفتاد جزء نور «عرش» است و «عرش» جزئى از هفتاد جزء نور «حجاب» است و «حجاب» جزئى از هفتاد جزء «سرّ» است».

اینها که مى گویند خدا ممکن است دیده شود، اگر راست مى گویند در موقعى که ابرى در آسمان نیست خیره خیره به قرص آفتاب نگاه کنند.30

امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه:

«لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر; چشمها خداوند را نمى بینند اما او چشمها را مى بیند و اوست خداوند لطیف و دانا».(1)

مى فرماید: «نیروى فکر از دید چشم دقیق تر است». بسیار مى شود در عالم فکر و خیال «سند» و «هند» و شهرهایى را که نرفته اى مى بینى در حالى که با چشم نمى بینى; حالا فکر کن خدایى که به فکر تو نمى گنجد آیا با چشم تو دیده مى شود؟!31

ما مى توانیم از این بیانات دریابیم که اگر خداوند را با چشم نمى بینیم به این خاطر نیست که از خردى و کوچکى به چشم نمى آید بلکه عظمت او آن قدر است که چشمهاى ما قادر به دیدن او نیست. چشمهاى ما فقط قادر به دیدن اجسام محدود مادى است و به این دلیل توانایى دیدن او را ندارد. چشم عقل نیز که مى تواند موجودات غیر مادى را ببیند از «دیدن کامل» آن ذات مقدس عاجز است.

 


1. سوره انعام، آیه 103.

 

همه جا و هیچ جا!پرستش یک موجود خیالى به جاى خدا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma