توضیح و تفسیر:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیدایش مذاهب
6 ـ صبر و شکیبایى5ـ رهبانیّت و ترک دنیا

در این جا باز ملاحظه مى کنیم که مطالعات سطحى، سرچشمه یک سلسله استنتاجاتِ نادرست شده است; براى روشن شدن این حقیقت باید به چند موضوع توجّه کرد:

رهبانیّت چیست؟ و از کى و کجا به وجود آمده است؟

انگیزه روانى و اجتماعى رهبانیّت چه بود؟

خطرات رهبانیّت چیست؟

چگونه اسلام با رهبانیّت مبارزه کرد؟

اکنون هر یک از این موضوعات را بررسى مى کنیم:

1ـ رهبانیّت چیست؟ و از کى و از کجا به وجود آمده است؟

«رهبانیّت» (به ضمّ راء و فتح راء هر دو صحیح است) منسوب به «رهبان»، در اصل از مادّه «رَهَبَ» بر وزن «وَهَبَ» به معناى خوف و خشیّت مى باشد و به کسانى گفته مى شود که به عنوان ترس از خدا و پرداختن به عبادت دائمى، ترک دنیا گفته و از مردم و جامعه جدا مى شوند، و بدیهى است چنین کسانى نه ازدواج مى کنند و نه تشکیل خانواده مى دهند.

بر اساس شواهد تاریخى این عمل از قدیم در میان هندوها رایج بوده، و هم اکنون نیز در میان مرتاضان هند، نمونه هاى روشن آن را مى بینیم.

تاریخ مسیحیّت نیز نشان مى دهد که در قرون نخستین پیدایش مسیحیّت، رهبانیّت به شکل امروز در میان آنها وجود نداشت و آغاز پیدایش رهبانیّت را بعد از قرن سوّم میلادى نوشته اند; از همان زمان که شخصى بنام «دیسیوس» امپراطور روم شد و دست به مبارزه شدیدى با مسیحیان زد و موجب رانده شدن آنها به کوهها و بیابانها گردید و رهبانیّت پیدا شد.(1)

به اعتقاد «ویل دورانت» تاریخ نویس معروف مسیحى، رهبانیّت در آغاز اختصاص به مردان داشت، ولى در قرن چهارم میلادى به تدریج راهبه ها (زنان تارک دنیا) به مردان پیوستند و کم کم کار رهبانیّت بالا گرفت و مراکزى به نام «دیر» براى رهبانان ساخته شد که بعضى بسیار کوچک و ساده و بعضى بسیار مفصّل و وسیع بود.

رهبانها وقت خود را علاوه بر عبادت و نیایش، به زراعت و صنایع دستى و قلاب دوزى و مانند آن مى گذراندند.

با این که یکى از شرایط اصلى رهبانیّت همان ترک ازدواج بود (تا آن جا که توجّه به جنس زن را یک عمل شیطانى مى دانستند و حتّى گاهى حاضر نبودند حیوان ماده اى را به خانه راه دهند مبادا روح شیطانى او به آنها صدمه بزند!) گاهى در دیرها در میان زنان و مردان تارک دنیا، فجایعى به وقوع مى پیوست که نتیجه انحراف از فطرت انسانى بود، تا آن جا که یکى از پاپها به نام «پاپ اینوسان سوّم» یکى از دیرها را به عنوان «فاحشه خانه»! توصیف کرد.(2)

از آن چه گفتیم به طور ضمنى نتیجه گرفته شد که رهبانیّت نوعى بدعت بود که در مسیحیّت گذاشته شد.

2ـ انگیزه روانى و اجتماعى رهبانیّت چه بود؟

به نظر مى رسد (و تاریخ هم گواهى مى دهد) که رهبانیّت یک نوع واکنش منفى روانى در برابر شکستهاى اجتماعى بود، زیرا مى دانیم شکست یک فرد یا یک ملّت گاهى به صورت یک عامل سازنده، تجلّى مى کند، و فرد یا جامعه را به سراغ شستشوى نقطه هاى ضعف مى فرستد که این مخصوص افراد و جوامعى است که ذاتاً مثبت و فعّال باشند، ولى گاهى، سرچشمه یأس و بدبینى و گریز از اجتماع و پناه بردن به تخیّلات و جستجوى اهداف نهایى در عالم خیال مى گردد، و این در مورد افرادى است که منفى، تنبل و ناتوان بار آمده اند.

البتّه گاهى مى شود که افراد تن پرور و بى عُرضه نیز زیر پوشش عنوان رهبانیّت، چهره اصلى خود را پنهان مى سازند، و تنبلى و تن پرورى را به عنوان یک عمل مقدّس مذهبى منعکس مى کنند.

3ـ خطرات رهبانیّت چیست؟

رهبانیّت تمام زیانهاى «انزواى اجتماعى» را در بر دارد و از آن جا که بر خلاف روح اجتماعى انسان است، علاوه بر تضعیف بنیه جامعه، موجب انحرافاتِ اخلاقى و روانى نیز مى گردد و از نظر اجتماعى میدان را براى طبقات استثمارکننده، مى گشاید و به آنها امکان مى دهد که از منابع حیات هر چه بیشتر بهره گیرند و همه چیز را به خود اختصاص دهند.

یکى از جامعه شناسان مى گوید:

«مطالعاتى که در مورد افراد تارک دنیا و صومعه نشین شده، نشان مى دهد که انزوا اثر بدى در روح آنها گذارده و در آنان تولید «افسردگى»، «یأس» و «وهم» نموده و در غالب اوقات تولید «اختلال روانى» مى کند».(3)

رهبانیّت، جامعه انسانى را به قهقرا برمى گرداند و موجب عقب ماندگى در شئون مختلف فکرى و اجتماعى مى شود.

4ـ چگونه اسلام با رهبانیّت مبارزه کرد؟

باید توجّه داشت که رهبانیّت به شدّت از ناحیه اسلام نفى شده و حدیث معروف:

«لاَ رُهْبَانِیَّةَ فِى الإسْلاَمِ;در اسلام رهبانیّت وجود ندارد».

در بسیارى از منابع اسلامى نقل گردیده است و همان طور که گفتیم زهد اسلامى که به معناى سادگى در زندگى و حذف تجمّلات در عین نفوذ کردن در متن زندگى اجتماعى است، از رهبانیّت جداست، زیرا رهبانیّت به معناى جدایى و بیگانگى از اجتماع است و زهد به معناى وارستگى به خاطر «اجتماعى تر زیستن» است.

شاهد سخن این که، در حدیث معروف «عثمان بن مظعون» که فرزندش از دنیا رفت و به کلّى از زندگى مأیوس و جدا شد و تصمیم به رهبانیّت گرفت، مى خوانیم پیامبر(صلى الله علیه وآله)با صراحت به او فرمود:

«إنَّ اللّهَ تَعَالَى لَمْ یَکْتُبْ عَلَیْنَا الرُّهْبَانِیَّةَ إنَّمَا رُهْبَانِیَّةُ أُمَّتِى الجِهادُ فِى سَبِیلِ اللّهِ; خداوند هیچ گاه رهبانیّت را بر ما مقرّر نداشته، رهبانیّت پیروان من تنها در جهاد است».(4)

یعنى اگر تصمیم دارى پشت پا به زندگى مادّى بزنى، این کار را به صورت منفى و انزواى اجتماعى انجام مده، بلکه در یک مسیر مثبت یعنى جهاد، به خاطر سربلندى اجتماع، هدف خود را جستجو کن، این همان وارستگى به خاطر اجتماعى تر زیستن است.

در حدیثى از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) نقل شده که کسى از او پرسید:

«هَلْ یَصْلَحُ لِلرَّجُلِ المُسْلِمِ أنْ یَسِیحَ فِى الأرْضِ أوْ یَرْهَبَ فِى بَیْت لاَیَخْرُجُ مِنْهُ؟ قَال: لاَ; آیا مرد مسلمان «سیاحت» کند یا رهبانیّت اختیار کرده در خانه بنشیند و از آن خارج نشود؟ امام در پاسخ فرمود: نه»(5).

توضیح این که «سیاحت» که در این روایت هم ردیف «رهبانیّت» قرار گرفته و از هر دو نهى شده، نوعى «رهبانیّت سیّار» بوده است، به این معنا که بعضى از افراد بدون این که خانه و زندگى براى خود تهیّه کنند، و یا کسب و کارى داشته باشند، به صورت جهانگردى بدون زاد و توشه، پیوسته از نقطه اى به نقطه دیگر مى رفتند و با گرفتن کمک از مردم و گدایى زندگى مى کردند، و به این ترتیب اسلام هم رهبانیّت ثابت را نفى کرده و هم رهبانیّت سیّار را.

از توضیحات بالا روشن شد که اصولا مسأله اى به نام رهبانیّت نه در اسلام وجود دارد و نه در مسیحیّت اصلى وجود داشته است، و وجود آن در مسیحیّت تحریف یافته، دلیل بر استعمارى بودن این نوع مذهب آمیخته با خرافه است و به طور کلّى نمى تواند مقیاسى براى ارزیابى انگیزه مذاهب، گردد.


1. دایرة المعارف قرن بیستم، ماده رهب.

2. تاریخ ویل دورانت، ج 13، ص 443.

3. جامعه شناسى ساموئیل کینگ، ص 428.

4. بحار الانوار، ج 8، بخش اخلاق، ص 170.

5. بحار الانوار، ج 10، ص 255.

 

6 ـ صبر و شکیبایى5ـ رهبانیّت و ترک دنیا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma