8 ـ مسأله دعا

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیدایش مذاهب
مفهوم دعا:تفاوت افراد و ظروف:

بحث پیرامون (عوامل و علل گرایش به مذهب) در جامعه هاى انسانى بود.

بیان شد که بعضى از جامعه شناسان مى خواهند آن را به نحوى به عوامل استعمارى پیوند دهند، و قسمتهایى از مفاهیم و تعلیمات مذهبى را گواه این مدّعا مى گیرند که به هفت قسمت از آن در گذشته اشاره شد، اکنون سخن پیرامون مسأله دعاست و ممکن است اشکالات سه گانه اجتماعى، کلامى و فلسفى ذیل در این زمینه ایراد گردد.

الف) اشکال اجتماعى:

اعتقاد به دعا بر فعّالیّتهاى اجتماعى اثر منفى دارد و همانند آبى است که به روى شعله هاى فروزان کوششها و تلاشهاى پرثمر پاشیده مى شود و آنها را به خاموشى مى کشاند. مؤمنان با این اعتقاد که دعا سلاح یا ترس مؤمن است به جاى آشنایى به سلاح هاى دیگر و کاربرد آنها در برابر دشمن، تنها دست به دعا برمى دارند و همچنین براى مبارزه با فقر، دعا را جانشین صنعت، تکنیک، گسترش کشاورزى و دست یابى به منابع مختلف حیاتى مى نمایند، و اثر تخدیرى چنین تعلیماتى نیاز به بحث ندارد.

ب) اشکال فلسفى:

جهان نظام خاصّى دارد که بر محور قانون علّت و معلول مى گردد و دعاى ما که الفاظى بیش نیست، نمى تواند نقشى در تغییر مسیر ابتدایى و نهایى آن داشته باشد.

ج) اشکال کلامى:

اگر از دیدگاه الهیّون نیز به آن بنگریم، دعا یک نوع معارضه با حکمت خداوند و به اصطلاح فضولى در کار خداست!، چرا که اگر کسى به حکمت و بى نیازى مبدأ جهان هستى و علاقه او به بندگانش ایمان داشته باشد، براى او دستورى تعیین نمى کند; مگر ممکن است چیزى به صلاح باشد و خدا دریغ دارد؟

اکنون به بررسى و پاسخ این اشکالات سه گانه مى پردازیم:

 

بررسى و پاسخ به اشکال اجتماعى:

انکار نمى کنیم که دعا یکى از تعلیمات مسلّم مذهبى است، تا آن جا که در قرآن به دفعات دعوت به آن شده و وعده اجابت در برابر آن داده شده است.

«(وَ قَالَ رَبُّکُمْ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ); پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم»(1).

و نیز:

«(ادْعُواْ رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً); پروردگار خود را (آشکارا) از روى تضرّع و در پنهانى بخوانید»(2).

و نیز:

«(فَادْعُواْ اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ); (تنها) خدا را بخوانید و دین خود را براى او خالص کنید»(3).

حتّى قرآن مى گوید به خاطر همین دعاست(4) که خداوند به شما اعتنا مى کند:

«(قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّى لَوْلاَ دُعَآؤُکُمْ); بگو: پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد»(5).

و نیز انکار نمى کنیم که در روایات اسلامى تأکید فراوانى بر این موضوع شده است.(6)

ولى تمام بحث در این است که باید مورد دعا از یک سو، و مفهوم آن از سوى دیگر، و شرایط پذیرش آن از سوى سوّم، روشن گردد.

از نظر تعلیمات اسلامى «دعا» مخصوص موردى است که تمام تلاش ها و کوششهاى ممکن، انجام گردد و آن چه در توان و قدرت آدمى است، براى رسیدن به هدفهاى سازنده و مثبتى که دارد به کار گرفته شود و در نارسایى ها و آن چه از دایره توان او بیرون است متوجّه دعا شود.

«مذهب» هرگز دعا را جانشین اسباب و عللى که در دسترس آدمى است قرار نداده بلکه آن را چیزى مافوق آنها قرار داده، همان جا که هیچ راه و وسیله دیگرى جز دعا ندارد و تنها روزنه امید، استمداد از نیرویى مافوق نیروى لایزال مبدأ جهان هستى مى باشد.

به این ترتیب هر دعایى که واجد این شرط نباشد، یک نوع تحریف و مسخ نسبت به حقیقت و مفهوم دعا محسوب مى گردد. پیدا کردن این شرط اصولى در منابع مذهبى کار مشکلى نیست; به عنوان مثال در جلد دوّم اصول کافى ابواب فراوانى درباره دعا داریم که دو باب آن به بحث ما ارتباط دارد; یک باب تحت عنوان:

«من تستجاب دعوته; کسانى که دعایشان مستجاب مى شود».

و باب دیگر تحت عنوان:

«من لا تستجاب دعوته; کسانى که دعایشان مستجاب نمى شود».

دیده مى شود.

در باب اوّل از جمله دعاهایى که به اجابت مى رسد «دعوة الامام المقسط» و «دعوة الولد الصالح لوالدیه» و «دعوة الوالد الصالح لولده» و «دعوة الغازى فى سبیل اللّه» در طىّ روایات مختلفى ذکر شده است که هر کدام از این تعبیرات به تنهایى گواهى بر این گفتار است، زیرا اوّلى دعاى امام و پیشواى عادل و دوّمى فرزند صالح و سوّمى پدر شایسته و چهارمى جنگ جویان در راه خداست. در باب دوّم از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم:

«أرْبَعَةٌ لاَ تَسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ.

رَجُلٌ جَلَسَ فِى بَیْتِهِ یَقُولُ اللُّهُمِّ ارْزِقْنِى، فَیُقَالُ لَهُ ألَمْ آمُرُکَ بِالطَّلَبِ؟!

وَ رَجُلٌ کَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَیْهَا، فَیُقَالَ لَهُ: أَلَمْ اجْعَلْ أمْرَهَا إلَیْکَ؟

وَ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأفْسَدَهُ، فَیَقُول: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى، فَیُقَالُ لَهُ أَلَمْ آمُرُکَ بِالإقْتِصَادِ؟ ألَمْ آمُرُکَ بِالإصْلاَح؟!

وَ رَجَلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَاداته بِغَیْرِ بَیِّنَة فَیُقُالُ لَهُ، ألَمْ آمُرُکَ بِالشَّهَادَةِ؟!»

خلاصه روایت این است که چهار گروه دعایشان به اجابت نمى رسد: انسان سالمِ بیکار، کسى که همسر ناسازگار دارد امّا رهایش نمى کند و کسى که سرمایه خود را به خاطر ندانم کارى از دست داده و کسى که بدون گرفتن مدرک، پول خود را به دیگرى داده و او انکار مى کند.

این روایات با صراحت مى گوید دعا را نمى توان جانشین کوشش براى طلب روزى، نجات از دست همسر ناصالح، جبران سرمایه از دست رفته، و جانشین اسناد مربوط به طلب و بدهى کرد و آنهایى که با توانایى بر انجام کارى یا پیشگیرى از خطرى دست به دعا برمى دارند، پاسخ منفى به آنها داده مى شود.

مجاهدى که تمام نیروهاى خود را بسیج کرده و حدّاکثر توانایى خود را به کار گرفته و در مسیر هدف تا آخرین حد قدرت، به پیش رفته دعاى مستجابى دارد. فرزند صالح و پدر درستکارى که وظایف خود را در حقّ فرزندان ایفا کرده و صلاحیّت آنها محرز گشته، دعایشان مستجاب است.

و نیز پیشواى دادگرى که براى دادخواهى مظلومان به پا خاسته و براى گرفتن حقّ ستمدیدگان آن چه در توان داشته، انجام داده و در نارساییها و آن چه خارج از قلمرو قدرت اوست، دست به دعا برداشته، پاسخ منفى نخواهد شنید.

امّا افراد تنبل که با استتار در زیر چتر دعا، وظایف قطعى و حتمى خود را به دست فراموشى سپرده اند، و تصوّر مى کنند دعا یعنى بهم ریختن نظام عالى طبیعت که:

«أبِى اللّهُ أنْ یَجْرِىَ الأشیَاءَ إلاَّ بِأَسبَابِهَا»(7).

و قانون متقن:

«(لَّیْسَ لِلاِْنسانِ إلاَّ مَا سَعى); و این که براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست»(8).

هرگز دعاى آنها به هدف اجابت نخواهد رسید، زیرا راه را گم کرده اند.


1. سوره غافر، آیه 60.

2. سوره اعراف، آیه 55.

3. سوره غافر، آیه 14.

4. در مورد آیه تفاسیر متعدّدى است و آن چه گفته شد یکى از تفاسیر آن است.

5. سوره فرقان، آیه 77.

6. اصول کافى، ج 2، باب دعا.

7. کافى، ج 1، ص 183.

8. سوره نجم، آیه 39.

 

مفهوم دعا:تفاوت افراد و ظروف:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma