بحث و بررسى:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیدایش مذاهب
15ـ مسأله شفاعت14ـ سوگوارى

پیش از هر چیز باید به این حقیقت اعتراف کرد که متأسّفانه در زمینه سوگوارى و گریستن، افراط و تفریط فراوان دیده مى شود. همان طور که چسبیدن به تشریفات و فراموش کردن اهداف اصلى در این مورد نیز کم نیست; و ما هیچ گاه مایل به دفاع از هر شکل و هر صورت این مسأله نیستیم، و قدرت آن را نداریم; بحث ما فقط در ریشه هاى اصلى مسأله است.

بعضى آن چنان مسأله سوگوارى را تحریف کرده اند که درست به نتیجه اى بر ضدّ اهداف اصلى آن رسیده اند، تا آن جا که ریختن یک قطره اشک را جانشین انجام تمام «رسالتها» و «مسئولیّتها» قرار داده، بلکه با انجام این عمل مصونیّتى براى خود، در مقابل هر گونه عمل خلاف، ظلم، ستم و گناه پنداشته اند، همان مظالم و گناهانى که ریختن قطرات خون شهیدان به خاطر مبارزه با آن بود. همان طور که گفتیم این برداشتهاى نادرست از این مسأله نه جزء دین است و نه با هیچ منطقى قابل دفاع.

کارى نداریم که «گریه» و «خنده» هر دو از خصایص و ویژگیهاى انسانهاست، و اگر آفرینش یا طبیعت یا هر چه بنامیم این دو ویژگى را به انسان داده، به طور قطع مورد نیاز او بوده است و به همین دلیل همان طور که خنده در جاى خود غذاى روح است، گریه نیز به موقع خود عامل تعدیل عواطف و احساسات مى باشد و افرادى که این دو پدیده روحى را از زندگى خود حذف کرده اند، گرفتار ناراحتیهاى روانى شده اند. اینها براى ما مهمّ نیست، زیرا بحث ما بحث بهداشت روح و جسم نمى باشد، بحث ما در زمینه یک سلسله مسائل مذهبى از دریچه نگرش جامعه شناسى است.

بلکه آن چه در این جا مهم است این است که بدانیم سرچشمه پیدایش این مراسم از کجاست و چه هدفى را دنبال مى کند؟ تاریخ مى گوید، پس از تسلّط بنى امیّه بر تمام شئون کشورهاى اسلامى، تمام قشرهاى آگاه در برابر آن خفقان شدید به مبارزه برخاستند، حتّى به عقیده بعضى، زاهدان از کار افتاده و گوشه نشین با پوشیدن لباس پشمینه بر ضدّ بنى امیّه که اهمّیّت خاصّى به پوشیدن حریر حتّى براى غلامان و آشپزهاى خود مى دادند، دست به یک مبارزه بى سر و صدا زدند.(1)

سوگوارى و یا ریختن قطره اى اشک، عاملى بود براى برانگیختن عاطفه عمومى بر ضدّ آن دستگاه. نقش مؤثّر این برنامه در برپا ساختن جنگ عواطف در آن عصر، و شکل دادن به مبارزات شیعه و سقوط بنى امیّه، براى هر کس که آگاهى مختصرى از تاریخ آن زمان دارد، مخفى نیست.

پس از بنى امیّه که غاصبان دیگرى به نام «بنى عبّاس» جاى آنها را گرفتند و به اصطلاح، مردم را از چنگال گرگى رها کردند، و به گرگان دگر سپردند، این جنگ عواطف همچنان ادامه یافت.

قابل توجّه این که در روایاتى که در زمینه سوگوارى وارد شده است، مى بینیم که ریختن اشک در ردیف احیاى برنامه پیشوایان اسلام قرار داده شده; به عنوان مثال در حدیثى مى بینیم هنگامى که امام صادق(علیه السلام)مى خواهد درباره سوگوارى بحث کند، نخست مى فرماید: «رَحِمَ اللّهُ عَبْداً أحْیَا أمْرَنَا».

و به دنبال آن به انجام مراسم سوگوارى تشویق مى کند و به این ترتیب این سوگواریها را در مسیر احیاى هدفها قرار مى دهد.

شاید نیاز به تذکّر نداشته باشد که در مسأله سوگوارى بر شهیدان و ابراز تنفّر از مخالفان آنها، تنها شخص امام حسین(علیه السلام)و شخص یزید مطرح نیست، بلکه بحث از دو مکتب فکرى و عقیدتى و عملى است که امام حسین(علیه السلام)از یک سو و یزید از سوى دیگر، مظهر و سمبل آن بودند; مکتبى در مسیر توحید، آزادگى، عدالت و حمایت از انسانها و در مقابل مکتبى وارث میراث جاهلیّت، تبعیض، ستم، ناپاکى و تزویر! ... این جاست که به این سؤال پاسخ گفته مى شود، که مى گویند پس از گذشتن دوران بنى امیّه و بنى عبّاس و تحقّق یافتن نسبى اهداف امام حسین(علیه السلام) و یارانش، ادامه مراسم سوگوارى، بى دلیل به نظر مى رسد، بلکه باید آن را متعلّق به تاریخ گذشته دانست و در بایگانى تاریخ دفن کرد; زیرا اگر سخن از شخصى در میان بود، با پایان یافتن تاریخ او و دشمنان شخصیش، تاریخ مراسم او نیز پایان مى گرفت، امّا آن جا که سخن از مکتب در میان است، مکتبى که در طول تاریخ جریان داشته و دارد، آن چه مربوط به آن است پایان گرفتنى نیست.

براى پیوند با یک مکتب، تنها پیوند فکرى که پشتوانه آن منطق و استدلال است، کافى نیست، بلکه پیوند عاطفى که از عشق و علاقه و محبّت سرچشمه مى گیرد، نیز لازم است; زیرا براى پیشبرد اهداف یک مکتب، عقل به تنهایى نارساست، بلکه عقل و عشق باید به هم بیامیزند و چرخهاى جامعه را در مسیر هدف به گردش درآورند.

همیشه زبان ترجمان عقل بوده، ولى ترجمان عشق، چشم است، آن جا که اشکى از روى احساس و درد و سوز مى ریزد، عشق حضور دارد، ولى آن جا که زبان با گردش منظّم خود جمله هاى منطقى مى سازد، عقل حاضر است.

بنابراین همان طور که استدلالات منطقى و کوبنده مى تواند همبستگى گوینده را با اهداف رهبران آن مکتب آشکار سازد، قطره اشک نیز مى تواند اعلان جنگ عاطفى بر ضدّ دشمنان آن مکتب محسوب گردد.


1. به کتاب «الصلة بین التشیّع و التصوّف» مراجعه شود.

 

15ـ مسأله شفاعت14ـ سوگوارى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma