عامل سیاسى و اقتصادى گرایش هاى ضدّ مذهبى:

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیدایش مذاهب
نقش مسائل اجتماعى در فاصله گیرى از مذهب:

امروز به دلایل مختلفى تضادّ روشنى در میان بعضى از جناحهاى سیاسى و اقتصادى دنیا با جناح هاى مذهبى دیده مى شود، زیرا پاره اى از مکتب هاى «سیاسى ـ اقتصادى» اصول خود را بر اساس و پایه ماتریالیسم بنا نهاده اند و براى پیشبرد اهداف شان، تضعیف مبانى مذهبى را یکى از خطوط اصلى سیاست خود حساب مى کنند.

بسیار طبیعى است که یک رهبر سیاسى یا اقتصادى در این گونه مکتب ها هر چند با مطالعه نظام آفرینش از طریق درک عقلانى به وجود یک مبدأ بزرگ عقل و علم در نظام هستى ایمان بیاورد، هیچ گاه موقعیّت او اجازه نمى دهد آن را اظهار کند، نه تنها اظهار نمى کند بلکه مى کوشد با دلایلى آثار این طرز فکر را از مغز خود بیرون براند تا با فراغت خاطر برنامه هاى خویش را دنبال کند.

اکنون در کشورهایى که با این گونه نظام ها اداره مى شود آنچنان موج تبلیغات نیرومندى در جهت ماتریالیسم و نفى هر گونه عقیده مذهبى جریان دارد که یک دانشمند علوم طبیعى پرورش یافته آن محیط، هیچ گاه به غیر آن نمى اندیشد، و شاید تصوّر مبانى مذهبى براى او در چنین شرایطى امکان پذیر نیست. پرندگانى که در قفس متولّد شده و پرورش مى یابند، تصوّر چیزى به نام «آزادى» براى آنها، نه تنها جالب نیست، بلکه وحشتناک و خطرناک است!

آنها قفس را یک محیط محفوظ، مطمئن، آرام و ایده آل فرض مى کنند و چنان عاشقانه نغمه سر مى دهند که گویى بر شاخسار بهشت آزادانه نشسته و کمترین غمى در وجود آنها نیست، و اگر هم از قفس آزاد شوند علاوه بر این که بال و پرى آماده پرواز ندارند، پرواز را یک چیز خطرناک و بى معنا مى پندارند و شاید به سرعت به قفس باز گردند!

بنابراین اگر دانشمندانى که در این کشورها پرورش یافته اند از مفاهیم مذهبى، مانند مفهوم آزادى و بسیارى از مفاهیم دیگر بیگانه باشند، جاى تعجّب نیست، و به گفته بعضى از تحصیل کرده ها که به این کشورها مسافرت کرده اند، هنگامى که با آنها به عنوان مثال درباره آزادى سخن گفته مى شود، به زحمت مى توانند مفهوم این کلمه را درک کنند و یا به هیچ وجه آن را درک نمى کنند تا چه رسد به این که بخواهند قضاوتى پیرامون آن کنند.

قضاوت صحیح و منطقى در صورتى براى انسان ممکن است که در یک محیط آزاد و خالى از امواج خاص و جهت گیرى شده، قرار گیرد و مکتب ها را به صورت تطبیقى در برابر هم قرار دهد و با مقایسه آنها با یکدیگر به واقعیّات نزدیک شود; و گرنه در محیطى که حفظ سیاست و اقتصادش ایجاب مى کند که رهبران آن، چنان سانسور شدیدى در مطبوعات و وسایل ارتباط جمعى برقرار سازند و نوزادان را از زایشگاه تا لحظه پایان عمر زیر نظر بگیرند که کوچکترین فکر غیر ماتریالیستى در مغز آنها نفوذ نکند، و اگر جرقّه اى از مغزى پرید به سرعت به عنوان «مرتجع» و «مرتد» و «تجدید نظر طلب» او را بکوبند، چگونه مى توان انتظار داشت که با بررسى نظام آفرینش به سرچشمه هاى این نظام پى برند... این از یک سو.

از سوى دیگر، آنها که در بیرون کشورهاى کمونیستى و سوسیالیستى نیز زندگى مى کنند، ممکن است از امواج تبلیغات ماتریالیستى آنها بر کنار نمانند ـ همان طور که نمانده اند ـ به خصوص برگ برنده اى که آنها در این قمار بزرگ سیاسى به دست دارند که قسمت مهمّى از «سنگرهاى انقلابى» را در نقاط مختلف جهان به خود اختصاص داده اند، و چهره ضدّ استعمارى به خود گرفته و در لباس قهرمانان ظاهر شده اند، نفوذ تبلیغاتشان را تسریع مى کند.

چهره مخالفان استعمارگر آنها نیز به قدرى تاریک و وحشتناک است که به آب و رنگ آنها کمک مى کند و به مبارزات آنان شکل مثبت و سازنده مى دهد و همین ها است که به خصوص براى نسل جوان جالب است.

سخن از انقلاب ضدّ استعمارى، سخن از آزاد ساختن توده ها از زیر یوغ بردگى و بندگى، تعمیم عدالت اجتماعى در تمام سطوح، مبارزه با فاصله طبقاتى و تراکم ثروت، مبارزه پى گیر و بى امان با ظلم و ستم و هر گونه استثمار،... و امثال این «دَرِ باغ سبز»ها، همه، شعارهاى پر کشش و جذّابى هستند که افکار و عواطف را به سوى خود جلب مى کنند پذیرش این امور سبب مى شود که لوازم آن را نیز بپذیرند، و یا لااقل در برابر آن چه با اینها سازگار نیست، سکوت اختیار کنند.

آمیختگى ماتریالیسم به عنوان ریشه اصلى این مکتب، با مفاهیم انقلابى ـ آن هم آمیختنى تجزیه ناپذیر ـ سبب مى شود که صداى رهبرىِ خرد در زمینه حکایت نظام آفرینش از وجود یک مبدأ بزرگ عقل و علم، چنان نشنیده بماند که صداى یک معلّم در برابر غرّش یک توپ!

گر چه در پایان راه اگر چشم و گوش باز کنیم، مى بینیم تنها کانالها عوض شده است، از چنگال اربابى رها شده و به دام ارباب بزرگترى افتاده اند، از استعمار و استبدادى خلاص شده زیر چتر استعمار و استبداد دیگرى قرار گرفته اند، زنجیر رهبرى رهبران ستمگرى را از دست و پاى خود گشوده، و بدون توجّه، زنجیرهاى دیگرى را به جاى آن نهاده اند و رهبران جدیدشان تا رسیدن به قدرت فرشته آسمانى و بزرگترین پناهگاه توده هاى زحمتکش، و مظهر تمام آن شعارها که گفته شد، هستند; امّا همین که از کار برکنار شد، چهره زیبا و دلفریب آنها به وسیله رقبایشان، تبدیل به چهره اى خطرناک و مرتجع و ضدّ انسانى مى گردد، ولى هر دو دسته در یک چیز مشترک هستند و آن، این که تا در مصدر کارند و وسایل تبلیغاتى نیرومند به دستشان است، مدافع مطلق منافع توده هاى زحمت کش و وکیل تامّ الاختیار آنها هستند!

این بود قسمتى از عوامل فکرى، اجتماعى، سیاسى و اخلاقىِ فاصله گرفتن جمعى از دانشمندان علوم طبیعى و پیروانشان از مسائل مذهبى.

پایان

نقش مسائل اجتماعى در فاصله گیرى از مذهب:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma