1ـ ادلّه وجوب امر به معروف و نهى از منکر

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
تعزیر و گستره آن
2ـ روایات عامّى که هر تخلّفى را موجب مجازات مى داند.ادلّه وجوب تعزیر

مى دانیم که امر به معروف و نهى از منکر طبق ادلّه اربعه(1) واجب است; بلکه هر مقدار پویاتر و عملى تر گردد، جامعه از بالندگى و رشد بیشترى برخوردار خواهد شد. البتّه این دو فریضه بزرگ الهى مراتب گوناگونى دارد، که برخى از آن مراتب عمومیّت ندارد، و اجراى آن تنها در اختیار حاکم شرع است، و آن، امورى است که مربوط به مجازاتهاى بدنى اعمّ از شلاّق و تازیانه و در بعضى موارد قتل، مى شود. بنابراین، امر به معروف و نهى از منکر گستره وسیعى دارد که شامل تعزیرات نیز مى گردد. به عبارت دیگر، تعزیرات از زیر مجموعه هاى این دو فریضه مهمّ اسلامى به شمار مى رود.

توضیح بیشتر: امر به نیکیها (معروف) و نهى از زشتیها (منکر) سه مرحله، و به اعتبارى چهار مرحله دارد:

الف) مرحله درونى و انکار باطنى; که به دو شکل تفسیر شده است:

نخست این که از دیدن کارهاى خلاف، یا ترک کارهاى خوب، قلباً ناراحت و متأثّر شود، و این تألّم و ناراحتى در چهره و حرکاتش ظاهر و آشکار گردد. این برداشت از صاحب جواهر است.

دیگر این که صِرف ناراحتى درونى کافى است، هر چند بروز و ظهورى نداشته باشد، و به تعبیر دیگر، همین که قلباً از تحقّق واجبات الهى، و ترک گناهان خوشحال، و با ملاحظه ترک واجبات پروردگار و انجام گناهان ناراحت و متأثّر شود، به این مرحله از امر به معروف و نهى از منکر عمل کرده است.

ما تفسیر اوّل را بر مى گزینیم، و آن را صحیح مى دانیم; زیرا تفسیر دوم نوعى حبّ و بغض و تولّى و تبرّى محسوب مى شود، و «امر» و «نهى» به آن گفته نمى شود.

ب) مرحله برونى و اعتراض گفتارى; در این مرحله آثار تنفّر انسان از انجام یک کار زشت، یا ترک یک کار زیبا و واجب، از چهره و حرکات فراتر رفته، و بر زبان نیز جارى مى گردد. به تعبیر دیگر، در این مرحله مبارزه منفى تبدیل به مبارزه مثبت مى شود، و به عبارت سوم، به تذکّر غیر مستقیم کردارى قناعت نمى شود، و وارد مرحله یادآورى گفتارى مستقیم مى شویم.

این دو مرحله بر تمام مردم واجب است، و اجراى آن اختصاص به حاکم شرع ندارد. یعنى هم دولت اسلامى باید در این دو مرحله تمام سعى و تلاش خویش را به کار گیرد، و هم بر تک تک افراد جامعه لازم است در مواجهه با منکرات، به دو شکل بالا از خود عکس العمل نشان دهند، و بى شک اگر هر دو گروه، بخوبى به وظیفه خویش در این دو مرحله عمل کنند، در غالب موارد نوبتى به مرحله سوم نمى رسد.

آیه شریفه 110 سوره آل عمران، که تمام امّتِ اسلامى و جامعه مسلمانان را مخاطب قرار داده، ناظر به همین دو مرحله است. توجّه کنید:

«کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّة اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأَمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ;

شما بهترین امّتى بودید که به سود انسانها آفریده شده اند; (چه این که) امر به معروف و نهى از منکر مى کنید، و به خدا ایمان دارید.»

ج) مرحله عملى و فعلى; این مرحله خود بر دو قسم است:

نخست اقدام فیزیکى و تنبیه بدنى، که به حدّ جراحت یا قتل نرسد.

دیگر، ضرب و تنبیه بدنى، که منتهى به جراحت یا مرگ گردد.

مشهور بین فقهاى ما این است که قسم اوّل از مرحله سوم، همانند دو مرحله سابق، وظیفه عموم مردم است، ولى تا زمانى که مراحل پائین تر جوابگوست، لازم است از اقدام به مراحل بالاتر خوددارى شود. ولى چنانچه مرحله اوّل و دوم انجام شد و نتیجه اى نداد، مؤمنان و مخاطبان آیه فوق حق دارند قسم اوّل مرحله سوم را نیز اجرا کنند.

و امّا در مورد قسم دوم از مرحله سوم (ضربى که منتهى به جراحت یا مرگ مى گردد) دو نظریّه وجود دارد:

اوّل: این مرحله مخصوص حاکم شرع است; همان گونه که شیخ طوسى در بعضى از تألیفاتش، و فخر المحقّقین، و شهید اوّل، و فاضل مقداد، و محقّق ثانى این نظریّه را انتخاب کرده اند. شهید ثانى در مسالک آن را اشهر، و محقّق اردبیلى آن را مشهور نامیده، و صاحب جواهر نیز آن را برگزیده است.

دوم: این مرحله نیز همانند مراحل گذشته وظیفه همه مردم است. سیّد مرتضى و شیخ طوسى در بعضى دیگر از تألیفاتش، و علاّمه حلّى و ابن سعید و برخى دیگر از فقها پذیراى این نظریّه شده اند.

ولى به نظر ما مرحله سوم در هر دو شاخه اش وظیفه حکومت اسلامى است، و عامّه مردم نباید در آن دخالت کنند. به دو دلیل:

نخست این که، اگر اجازه دخالت به همه مؤمنان داده شود، هرج و مرج وسیع و گسترده اى جامعه را فرا مى گیرد، و نظم جامعه مخصوصاً در عصر و زمان ما بر هم مى ریزد.

و دیگر این که، این گونه امور از قدیم تا به امروز در سراسر جهان از وظایف حکومتها شمرده شده، و مى شود. بنابراین سیره عقلا قبل از اسلام و پس از آن، بر سپردن این مرحله به حکومت بوده، و قانونگذار اسلام نیز مهر تأیید بر آن زده است; آنجا که مى فرماید:

«وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلَى الْخَیْرِ یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ و اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(2);

باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف کنند، و آنها همان رستگارانند.»

تفسیرى دیگر از شیخ طوسى پیرامون مرحله سوم

منظور از مرحله فعلى، اقدام عملى نسبت به شخصى که «معروف» را ترک مى کند، یا «منکر» را انجام مى دهد نیست; بلکه «آمر به معروف» و «ناهى از منکر» نسبت به خودش اقدام عملى انجام دهد. یعنى جان و روح خویش را آراسته به معروف نماید، و از منکر پاک کند، و در نتیجه اسوه و الگوى عملى براى دیگران، مخصوصاً تارکان معروف و آلودگان به منکر گردد. همان گونه که حدیث کوتاه، امّا بلند «کُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ اَلْسِنَتِکُمْ(3); با کردارتان مردم را به کارهاى نیک دعوت کنید.» دلالت بر این مطلب دارد.

نتیجه این که، مرحله اوّل و دوم امر به معروف و نهى از منکر وظیفه همه مردم، امّا مرحله سوم که در حقیقت مرحله تعزیراتى است، وظیفه حاکم شرع است. بنابراین ادلّه امر به معروف و نهى از منکر شامل تعزیرات نیز مى گردد، و به همان دلیل که این دو فریضه بزرگ واجب است، تعزیرات نیز لازم مى باشد.

تعزیر ضامن اجراى قوانین

قانون نیازمند ضمانت اجرایى قوى و مستحکمى است، وگرنه توصیه اى اخلاقى بیش نخواهد بود.

توضیح این که: هرگاه قانونگذار قانونى وضع کند، ولى براى متخلّفان از آن مجازاتى در نظر نگیرد، نمى توان آن را قانون نامید; زیرا قانون آن است که ضمانت اجرایى داشته باشد، و تعزیرات در حقیقت ضمانت اجرایى احکام الهى است، و اگر تعزیرات نباشد نمى توان آن احکام را قانون خواند.

سؤال: این مطلب در مورد مکاتب و ایدئولوژى هاى غیر الهى صادق است، امّا نسبت به آیین هاى الهى که معتقد به جهان آخرت هستند صدق نمى کند; زیرا اعتقاد به آخرت به عنوان یک ضمانت اجرایى مؤثّر براى تحقّق قوانین الهى محسوب مى شود. چون کسى که معتقد است خداوند به وى نزدیک است، بلکه از رگ گردن هم به او نزدیکتر مى باشد، و در همه جا حاضر و ناظر است، و در هر مکانى او را زیر نظر دارد، و کوچکترین اعمال او را محاسبه و رسیدگى مى کند، چنین انسانى مرتکب گناه نمى شود، و نیاز به ضمانت اجرایى دیگرى ندارد.

پاسخ: هرگاه احکام شرع و قوانین الهى و مقرّرات دینى را به دقّت مطالعه کنیم، خواهیم دید که خداوند به مجازاتهاى اخروى به عنوان ضمانت اجرایى قناعت نکرده، و مجازاتهایى نیز در این جهان براى متخلّفان در نظر گرفته است. چرا که اعتقاد به روز واپسین، تمام مسلمانها را از تخلّف باز نمى دارد; زیرا تمام آنها در سطح عالى از ایمان نیستند. نتیجه این که ادلّه امر به معروف و نهى از منکر، و چگونگى تشریع قوانین الهى، ضرورت اجراى تعزیرات را به خوبى اثبات مى کند.

 


 
1. منظور از «دلیلهاى چهارگانه» در مباحث فقهى، قرآن مجید، روایات، اجماع فقها و دلیل عقل است.
2. آل عمران; 104.
3. بحار الانوار، جلد 67، صفحه 303 و 309.

 

2ـ روایات عامّى که هر تخلّفى را موجب مجازات مى داند.ادلّه وجوب تعزیر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma