7ـ مفاسد و پیامدهاى تکبّر و استکبار

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اخلاق در قرآن جلد 2
8 ـ درمان تکبّر6 ـ آثار و نشانه ها

این خوى زشت ـ همانگونه که در سابق اشاره شد ـ آثار بسیار مخرّبى در روح و جان و اعتقادات و افکار افراد و نیز در سطح جوامع انسانى دارد، به گونه اى که مى توان گفت هیچ بخش از زندگى فردى و اجتماعى از مصایب آن در امان نیست که به چند قسمت از آن در ذیل اشاره مى شود:

1ـ نخستین مفسده آن که از همه خطرناک تر است آلودگى به شرک و کفر است!

آیا کفر ابلیس و انحراف او از مسیر توحید و حتّى اعتراض او بر حکمت پروردگار سرچشمه اى جز کبر داشت؟

آیا فراعنه و نمرودها و همچنین بسیارى از اقوام سرکش که از پذیرش دعوت انبیاى الهى سر باز زدند دلیلى جز تکبّر داشت؟

تکبّر به انسان اجازه نمى دهد که در برابر حق تسلیم گردد، چرا که کبر و غرور حجاب سنگینى در برابر چشم انسان مى افکند و او را از دیدن چهره زیباى حقّ محروم مى کند، بلکه گاهى فرشته حق را به صورت هیولاى وحشتناک مى بیند! و این بالاترین ضرر و زیان تکبّر است.

شاید به همین دلیل است که در حدیثى مى خوانیم که راوى از امام صادق(علیه السلام) درباره کمترین درجه «الحاد» سؤال کرد، امام(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الْکِبْرَ اَدْنَاهُ!; کمترین درجه کفر و الحاد، تکبّر است»!(1)

2ـ محروم شدن از علم و دانش، یکى دیگر از پیامدهاى شوم کبر است، زیرا انسان وقتى به حقیقت علم و دانش مى رسد که آن را در هر جا و نزد هر کس ببیند همچون گوهر گمشده اى برباید، حال آنکه اشخاص متکبّر به آسانى حاضر نمى شوند بهترین علوم و دانشها و برترین و والاترین حکمت ها را از افراد هم ردیف و یا زیر دست خود بپذیرند.

آنها علوم و دانشهایى را قبول دارند که از فکر خودشان بجوشد در حالى که صفت کبر و غرور اجازه نمى دهد مطلب مهمّى از کبر آنان بجوشد، به همین دلیل در حدیث معروف «هشام بن حکم» از امام کاظم(علیه السلام) مى خوانیم: «اِنَّ الزَّرْعَ یَنْبُتُ فِى السَّهْلِ وَ لاَیَنْبُتُ فِى الصَّفَا فَکَذَلِکَ الْحِکْمَةُ تَعْمُرُ فِى قَلْبِ الْمُتوَاضِعِ وَ لاَتَعْمُرُ فِى قَلْبِ الْمُتَکَبِّرِ الْجَبَّارِ، لاَِنَّ اللهَ جَعَلَ التَّوَاضُعَ آلَة الْعَقْلِ وَ جَعَلَ التَّکَبُّرَ مِنْ آلَةِ الْجَهْلِ!; زراعت در زمینهاى نرم و هموار مى روید و روى سنگهاى سخت هرگز رویش ندارد، همین گونه دانش و حکمت در قلب انسان متواضع رویش دارد، و قلب متکبّر جبّار هرگز آباد نمى گردد; زیرا خداوند تواضع را وسیله عقل و تکبّر را از ابزار جهل قرار داده است»!(2)

3ـ تکبّر سرچشمه اصلى بسیارى از گناهان است

گاه در حالات افراد حسود، حریص، بدزبان و آلوده به انواع گناهان دقّت مى کنیم مى بینیم سرچشمه همه این رذایل را در وجود آنها تکبّر تشکیل مى دهد.

آنها هیچگاه مایل نیستند کسى را برتر از خود ببینند به همین دلیل هر گاه نعمت و موهبت و موفّقیّتى نصیب دیگران شود، به آنها حسد مىورزند.

آنها براى تحکیم پایه هاى برترى جویى خود حریص در جمع آورى مالند.

آنها براى اظهار برترى بر دیگران به خود اجازه مى دهند که سایرین را تحقیر کنند و با هتک و توهین و سبّ و دشنام، زبان خود را آلوده سازند و به این وسیله آتش درونى خود را فرو نشانده و خویش را اشباع کنند.

در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «اَلْحِرْصُ وَ الْکِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاع اِلَى تَقَحُّم فِى الذُّنُوبِ; حرص و تکبّر و حسد سبب مى شود که انسان در انواع گناهان فرو رود».(3)

در حدیث دیگرى از آن حضرت(علیه السلام) مى خوانیم: «التَّکَبُّرُ یُظْهِرُ الرَّذِیلَةَ; تکبّر رذایل اخلاقى را ظاهر مى سازد».(4)

4ـ تکبّر مایه تنفّر و پراکندگى مردم است

از بلاهاى مهمّى که بر سر متکبّران وارد مى شود انزواى اجتماعى و پراکندگى مردم از اطراف آنهاست، چرا که شرف هیچ انسانى اجازه نمى دهد تسلیم برترى جوییهاى افراد متکبّر و مغرور شود، به همین دلیل به زودى حتّى نزدیک ترین دوستان و بستگان از آنها فاصله مى گیرند و اگر به حکم الزامهاى اجتماعى مجبور باشند با آنان زندگى کنند، در دل از آنان متنفّرند!

در حدیثى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ تَکَبَّرَ عَلَى النَّاسِ ذَلَّ; کسى که فخرفروشى کند، ذلیل مى شود».(5)

 

 

در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اَمْقَتُ النَّاسِ اَلْمُتَکَبِّرُ; منفورترین مردم، متکبّر است».(6)

در حدیث دیگرى از على(علیه السلام) آمده است: «ثَمَرَةُ الْکِبْرُ اَلْمَسَبَّةُ; میوه درخت تکبّر بدگویى از مردم است».(7)

این تعبیر که در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) رسیده است نیز بسیار عبرت انگیز است: «لَیْسَ لِلْمُتَکَبِّرِ صَدِیقٌ; براى متکبّر دوستى باقى نمى ماند»!(8)

در حدیث دیگرى فرمود: «مَا اجْتَلَبَ الْمَقْتَ بِمِثْلِ الْکِبْرِ; چیزى مانند تکبّر خشم مردم را برنمى انگیزد»!(9)

5 ـ تکبّر سبب از دست دادن امکانات زندگى است

انسان در صورتى در زندگى موفّق خواهد بود که بتواند همکارى دیگران را جلب کند، افراد منزوى که تلاشهاى آنها تنها جنبه فردى دارد یا شکست مى خورند و یا موفّقیّت ناچیزى نصیبشان مى شود و از آنجا که تکبّر انسان را به انزوا مى کشاند طبعاً موفّقیّت او را در صحنه زندگى ناچیز مى کند.

در حدیثى از امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «بِکَثْرَةِ التَّکَبُّرِ یَکُونُ التَّلَفُ; فزونى تکبّر مایه اتلاف(اسباب موفّقیّت) است».(10)

این سخن را به گونه دیگرى نیز مى توان تفسیر کرد و آن اینکه بسیارى از جنگها و خونریزى ها و ویرانى ها از تکبّر و استکبار سرچشمه مى گیرد، گروهى خودخواه زمام امور کشورهاى جهان را به دست مى گیرند و هر یک مى خواهد بر دیگران برترى جویى کند و همین امر سبب درگیرى میان آنان مى گردد، خونهاى بى گناهان در این راه ریخته مى شود و خانه ها ویران مى گردد.

گاه تکبّر به صورت گروهى ظاهر مى شود و نژاد خود را برتر از نژادهاى دیگر مى پندارد و همین برترى جویى نژادى یکى از اسباب مهمّ جنگها در طول تاریخ بوده است.

برترى جویى نژاد ژرمن یکى از علل عمده بروز جنگهاى جهانى بود که میلیونها کشته و مجروح و میلیاردها میلیارد، زیان و ضرر به جاى گذاشت.

کوتاه سخن اینکه: اگر ضایعات تکبّر را در روح و جسم انسان و در زندگى فردى و اجتماعى او مورد بررسى قرار دهیم خواهیم دید که هیچ صفتى از صفات ذمیه، تا این حدّ ویرانگر نبوده و پیامدهاى شوم نداشته است.

* * *


1- اصول کافى، جلد 2، صفحه 309، باب الکبر، حدیث 1.

2- بحارالانوار، جلد 1، صفحه 153.

3- نهج البلاغه، حکمت 371.

4- غررالحکم، حدیث 523.

5- بحارالانوار، جلد 74، صفحه 235.

6- همان، جلد 70، صفحه 231.

7- غررالحکم، حدیث 4614.

8- همان مدرک، حدیث 7162.

9- همان مدرک، حدیث 7167.

10- غررالحکم، حدیث 7169.

8 ـ درمان تکبّر6 ـ آثار و نشانه ها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma