2ـ انگیزه هاى حسد

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اخلاق در قرآن جلد 2
3ـ نشانه هاى حسد1ـ مفهوم «حسد» و تفاوت آن با «غبطه»

مى دانیم بسیارى از صفات رذیله از یکدیگر سرچشمه مى گیرند، یا به تعبیر دیگر تأثیر متقابل دارند. حسد نیز از صفاتى است که از صفات زشت دیگرى ناشى مى شود و خود نیز سرچشمه رذایل فراوانى است!

علماى اخلاق براى حسد سرچشمه هاى زیادى ذکر کرده اند: از جمله عداوت و کینه است که موجب مى شود انسان آرزوى زوال نعمت از کسى که مورد عداوت اوست کند.

دیگر کبر و خودبرتربینى است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت هاى بیشترى شده اند آرزو دارد بلکه تلاش مى کند که نعمت آنان زایل گردد تا برترى او را نسبت به دیگران به خطر نیفکند!

سوّم حبّ ریاست است که سبب مى شود آرزوى زوال نعمت دیگران کند، تا بتواند بر آنها حکومت نماید; زیرا اگر امکانات او از نظر مال و ثروت و قدرت او بیش از دیگران نباشد پایه هاى ریاست او سست مى شود.

چهارم از اسباب حسد ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصوّر مى کند نعمت هاى الهى محدود است اگر دیگران به آن دست یابند امکان رسیدن او را به آن نعمت ها کم مى کنند.

پنجمین سبب احساس حقارت و خود کم بینى است، افرادى که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایى را نمى بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتند آرزو مى کنند دیگران هم به جایى نرسند تا همانند یکدیگر شوند!

ششمین اسباب حسد بخل و خباثت نفس است; زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت هاى خود در اختیار دیگران بگذارد بلکه از رسیدن دیگران به نعمت هاى الهى نیز بخل مىورزد و ناراحت مى شود، آرى تنگ نظرى، کوته بینى و رذالت طبع آدمى را به حسد مى کشاند و گاه مى شود که همه این امور ششگانه دست به دست هم مى دهند و گاه دو یا سه منشأ به هم ضمیمه مى شوند و به همان نسبت، خطر حسد فزونى مى یابد.

ولى فراتر از اینها حسد ریشه هایى در عقاید انسان نیز دارد، کسى که ایمان به قدرت خدا و لطف و عنایت او و حکمت و تدبیر و عدالتش دارد چگونه مى تواند حسد بورزد؟

شخص حسود با زبان حال دارد به خداوند اعتراض مى کند که چرا فلان نعمت را به فلان کس دادى؟! این چه حکمتى است و چه عدالتى؟! چرا به من نمى دهى؟! و نیز به زبان حال مى گوید: هرگاه خدا به دیگرى نعمتى دهد ممکن است از دادن مثل آن به من اَلْعِیَاذُ بِاللهِ عاجز باشد پس چه بهتر که نعمت از او سلب گردد تا به من برسد!

بنابراین حسودان در واقع گرفتار نوعى تزلزل در پایه هاى ایمان به توحید افعالى پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه اینکه انسانى که به این اصول مؤمن باشد مى داند تقسیم نعمت ها از سوى خداوند حسابى دارد و بر طبق حکمتى است و نیز مى داند خداوند توانایى دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه آنها را شایسته نعمت بداند، پس باید کسب شایستگى کند.

به همین دلیل در حدیثى از زکریّا(پیامبر بزرگ الهى) آمده است که خداوند مى فرماید: «اَلْحَاسِدُ عَدُوٌّ لِنِعْمَتِى، مُتَسَخِّطٌ لِقَضَائِى، غَیْر رَاض لِقِسْمَتِىَ الَّتِى قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادی; حسود دشمن نعمت من است، او خشمگین در برابر قضا و تقدیر من و ناراضى از قسمتى است که در میان بندگانم کرده ام»!(1)

شبیه همین معنى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: خداوند به موسى بن عمران فرمود: «لاَتَحْسُدَنَّ النَّاسُ عَلَى مَا آتَیْتُهُمْ مِنْ فَضْلِى، وَ لاَتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ اِلَى ذَلِکَ، وَ لاَتَتَّبِعُهُ نَفْسَکَ، فَاِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِى، ضَادٌّ لِقَسْمِىَ الَّذی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادی وَ مَنْ یَکُ کَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیْسَ مِنّی!; اى موسى! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا کرده ام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگیرى نکن(و بر این امور خرده مگیر); زیرا حسود نسبت به نعمت هاى من خشمگین و مخالف تقسیمى است که در میان بندگانم کرده ام، هر کس چنین باشد نه من از اویم و نه او از من است»!(2)

کوتاه سخن اینکه حسود در واقع پایه هاى اعتقادى محکمى ندارد وگرنه مى دانست حسدورزى نوعى انحراف از توحید است.

شاعر عرب در همین زمینه مى گوید:

اَلا قل لمن کان لى حاسداً اتدرى على من اسأت الادب؟!

اسأت على الله فى فعله اذا انت لم ترض لى ما وهب!

«به حسود من بگو آیا مى دانى نسبت به چه کسى اسائه ادب مى کنى؟ تو بى ادبى در برابر خداوند نسبت به کارش دارى، هرگاه راضى به بخشش خدا در باره من نشوى»!(3)

* * *

 

 



1- المحجّة البیضاء، جلد 5، صفحه 326.

2- اصول کافى، جلد 2، صفحه 307.

3- سفینة البحار، مادّه حسد.

3ـ نشانه هاى حسد1ـ مفهوم «حسد» و تفاوت آن با «غبطه»
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma