یکى از رذایل اخلاقى که نه تنها در میان علماى اخلاق معروف و مشهور است بلکه در میان توده هاى مردم نیز از جمله صفات زشت شناخته شده مى باشد «غرور» است. این صفت رذیله موجب از خود بیگانگى و جهل نسبت به خویشتن و دیگران و فراموش کردن موقعیّت فردى و اجتماعى خود و غوطهور شدن در جهل و بى خبرى است.
غرور انسان را از خدا دور مى کند و به شیطان نزدیک مى سازد، واقعیّت ها را در نظر او دگرگون مى کند و همین امر سبب خسارت هاى شدید مادّى و معنوى مى گردد.
افراد مغرور همیشه در جامعه منفورند و به خاطر توقّع نامحدودشان گرفتار انزواى اجتماعى مى شوند.
غرور سرچشمه صفات رذیله دیگرى مانند خودبرتربینى و تکبّر و عجب و خودپسندى و ترک تواضع و کینه و حسد نسبت به دیگران و تحقیر آنها مى شود.
مى دانیم یکى از عوامل اصلى رانده شدن شیطان از درگاه خدا «غرور» او بود و یکى از علل عدم تسلیم بسیارى از اقوام پیشین در برابر دعوت انبیا وجود همین صفت نکوهیده در وجود آنان بود.
فرعونها و نمرودها به خاطر غرورشان از خدا دور شدند و به سرنوشت شومى که عبرت براى همگان شد گرفتار گشتند.
«غرور» گاه در یک فرد پیدا مى شود و گاه قوم و ملّت یا نژادى در چنگال این رذیله اخلاقى گرفتار مى شوند و بى شک قسم دوم خطرناک تر است; زیرا گاه کشور یا دنیایى را به آتش مى کشد و نمونه آن جنگ جهانى اول و دوم بود که حدّ اقل یکى از علل عمده آن غرور و نژادپرستى آلمانى ها بود.
با این اشاره، نخست به سراغ تفسیر واژه «غرور» در منابع لغت و کتب علماى اخلاق و سپس به سراغ آیات و روایات و تفسیر و تحلیل آنها مى رویم و به دنبال آن از اسباب غرور، آثار و پیامدها و راه درمان آن سخن مى گوییم.
* * *