5 ـ یقظه و بیدارى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اخلاق در قرآن جلد 2
تغافل مثبت5 ـ تغییر محیط

«یقظه» نقطه مقابل غفلت، به معناى خودآگاهى است. بعضى از عارفان آن را یکى از منازل آغازین سیر و سلوک ذکر کرده اند.

«یقظه» در اصطلاح عارفان اسلامى، بیدارى از خواب «غفلت» و توجه به اعمال و کردارهاى گذشته، براى جبران خطاها و جهت گیریهاى صحیح در آینده است.

امام خمینى (قدس سره) در کتاب «جهاد اکبر یا مبارزه با نفس» ضمن این که «یقظه» را گام اول در تهذیب نفس مى دانند; ذیل این عنوان چنین نوشته اند: «تا کى مى خواهید در خواب «غفلت» به سر برید و در فساد و تباهى غوطهور باشید، از خدا بترسید و از عواقب امور بپرهیزید، از خواب «غفلت» بیدار شوید. شما هنوز بیدار نشدید، هنوز قدم اول را برنداشتید، قدم اول در سلوک «یقظه» است، ولى شما در خواب به سر مى برید، چشم ها باز و دل ها در خواب فرو رفته است، اگر دل ها خواب آلود و قلبها بر اثر گناه سیاه و زنگ زده نمى شد، این طور آسوده خاطر و بى تفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمى دادید، اگر قدرى در امور اخروى و عقبات هولناک آن فکر مى کردید، به تکالیف و مسؤلیتهاى سنگینى که بر دوش شماست، بیشتر اهمّیّت مى دادید».(1)

یقظه آمد نوم حیوانى نماند انعکاس حس خود از لوح خواند

همچو حس آن که خواب او را ربود چون شد او بیدار عکس او نمود

آیات و روایات فراوانى به همین منظور، از منبع وحى یا از سرچشمه قلب پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) صادر شده است. اساساً تمام آیات انذار و بشارت، براى رسیدن به همین هدف است; یعنى، هدفش زدودن آثار «غفلت» و بیدار ساختن افراد و اقوامى است که در خواب بى خبرى فرو رفته اند.

هشدارهاى قرآن مجید با جمله هایى مانند «اَفَلاتَعْقِلُون(2); آیا اندیشه نمى کنید و عقل خود را به کار نمى اندازید» و «أَفَلا تَذَکَّرُون (3); آیا متذکر نمى شوید» و «اَفَلاَ تَتَفَکَرُونَ; آیا اندیشه نمى کنید» و «اَو لَم یَتَدَبَّرُوا القُرآن» و مانند اینها، همه به منزله بانگ هایى است که رهبر بیدار دل، به پیروانى که در خواب سنگین فرو رفته اند، مى زند تا بیدار شوند و آماده حرکت به سوى مقصد گردند.

همچنین آیاتى که تأکید بر ذکر خدا دارد و اعراض از ذکر حق را منشأ تباهى انسان و «معیشت ضنک» در این جهان و نابینا محشور شدن در آن جهان مى شمرد، مسلمانان را از اسباب لهو; یعنى، آنچه که انسان را از یاد خدا غافل سازد، برحذر مى دارد، همه براى رسیدن به این مقصود; یعنى، حالت «یقظه» و بیدارى است. 

در روایات اسلامى نیز به طور گسترده به مسئله «یقظه» اشاره شده است، از جمله:

1 ـ امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خطبه اى که اشاره به هدف بعثت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) دارد، مى فرمایند: «اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّ اللّهَ اَرْسَلَ اِلَیْکُمْ رَسُولا لِیُزِیحَ بِهِ عِلَّتَکُمْ وَ یُوقِظَ بِهَا غَفْلَتَکُمْ; خداوند پیامبرى به سوى شما فرستاد تا بیماریهاى (روحى و اخلاقى و اجتماعى) شما را برطرف سازد و شما را از خواب غفلت بیدار کند».(4)

نه تنها پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بلکه تمام انبیا، براى همین منظور مبعوث شده اند; یا حدّاقل یکى از اهداف اصلى آنها، ایجاد حالت «یقظه» مى باشد.

2 ـ امام حسن مجتبى (علیه السلام) در خطبه اى که براى مردم کوفه خواند، چنین فرمود:

«اَیُّهَا النَّاسُ تَیَقَّظُوا مِنْ رَقْدَةِ الْغَفْلَةِ وَ مِن تَکَاشُفِ الظُّلْمَةِ، فَوَالَّذی خَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَءَ النَّسَمَةَ وَ تَرَدّى بِالْعَظَمَةِ، لَئِن قَامَ اِلىَّ مِنْکُم عُصْبَةٌ بِقُلوب صَافِیَة وَ نِیّات مُخلِصَة، لا یَکُون فِیها شَوْبُ نِفاق وَ لا نِیّةَ اِفْتِرَاق لاَُجاهِدنَّ السَّیفَ قَدَماً قَدَماً وَ لَاُ ضَیِّقَنَّ مِنَ السُّیُوفِ جَوَانِبَها وَ مِنَ الرِّماحِ اَطرافَهَا وَمِنَ الْخَیْلِ سَنابِکَها فَتَکَلَّمُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ; اى مردم! از خواب «غفلت» بیدار شوید و از تراکم ظلمت بى خبرى بپرهیزید. سوگند! به کسى که دانه را در زیر خاک شکافته و بندگان را آفریده، و رداى عظمت پوشیده، هرگاه گروهى از شما با دل هاى پاک و نیّت هاى خالص که در آن آلودگى به نفاق نباشد و قصد افتراق در آن راه نیابد، بپاخیزند (و مرا یارى کنند)، من با شمشیر، گام به گام جهاد مى کنم و با ضربات شمشیرهاى خود، عرصه را بر آنها تنگ مى سازم و نوک سرنیزه ها را بر پیکرشان کُند مى کنم و سم اسبها را در این راه، فرسوده مى سازم; پس سخن بگویید، خدا رحمتتان کند (و از دشمن نترسید)».(5)

امام مجتبى (علیه السلام) این سخن را در حالى بیان داشتند که خواب «غفلت» بر کوفیان غلبه کرده بود و آن حضرت هر چه آنان را دعوت به جهاد با غارتگران شام و لشکر معاویه مى فرمودند، آنها اجابت نمى کردند.

3 ـ در کتاب «فلاح السّائل» دعایى که مورد تأیید امام صادق (علیه السلام)نیز قرار گرفته، پیرامون جبران خطاها و غفلتهاى نماز، چنین بیان مى دارد:«فَصَلِّ عَلَى مُحَمّد وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ مَکَانَ نُقْصَانِها تَماماً وَ عَجِّلْنی تَثَبُّتاً وَ تَمَکُّناً وَ سَهْوِى تَیَقُّظاً وَ غَفْلَتی تَذَکُّراً وَ کَسَلى نَشاطاً; پس درود بر محمد و آلش بفرست و هر نقصانى در نماز من رخ داده، کاملش فرما و به زودى به من ثبات قدم و توانایى عنایت کن (تا کاستى ها را جبران کنم) و سهو مرا به بیدارى و «غفلتم» را به یادآورى و کسالتم را به نشاط مبدّل فرما».(6)

4 ـ امام امیرمؤمنان (علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به انسان هاى بى درد مى فرمایند: «اَمَا مِنْ دائکَ بُلُولٌ اَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمِکَ یَقْظَةٌ; آیا درد تو را درمان و خواب تو را بیدارى نیست».(7)

5 ـ در حدیث دیگرى، همان بزرگوار مى فرمایند: «اَلاَ مُسْتَیْقِظٌ مِنْ غَفْلَتِهِ قَبْلَ نَفَادِ مُدَّتِهِ; آیا کسى نیست که از خواب غفلتش بیدار شود، قبل از مدت پایان عمرش؟».(8)

در تمام این روایات «غفلت» به نوعى خواب و گاهى به مستى و «تذکّر» به نوعى بیدارى و هشیارى تشبیه شده است. امیر مؤمنان على (علیه السلام) در این زمینه مى فرمایند: «سُکْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرورِ اَبْعَدُ اِفاقَةً مِنْ سُکْرِ الْخُمُورِ; مستى «غفلت» و غرور، هشیاریش از مستى شراب دورتر است».(9)

6 ـ این بحث را با حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان (علیه السلام) که «یقظه» را به چراغ نورانى تشبیه فرموده، پایان مى دهیم: «فَاسْتَصْبِحُوا بِنُورِ یَقْظَة فى الاَبْصَارِ وَ الاَسْماعِ وَ الاَفْئِدَةِ; با نور یقظه و بیدارى، چشم و گوش و قلب را روشن سازید».(10)

* * *


1- امام خمینى(ره). کتاب جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، صفحه 151.

2- این عبارت 13 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

3- این عبارت نیز در 7 مورد ذکر شده است.

4- بحار الانوار، جلد 74، صفحه 296.

5- بحارالانوار، جلد 44، صفحه 67.

6- بحار الانوار، جلد 83، صفحه 14.

7- نهج البلاغه، خطبه 223.

8ـ غررالحکم، حدیث 2752.

9- غرر الحکم، حدیث 5651.

10-نهج البلاغه، خطبه 222.

تغافل مثبت5 ـ تغییر محیط
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma