5 هفت خوان زندگى زناشویى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
مشکلات جنسى جوانان
6 پدران و مادران سختگیر4 زنجیرهایى که بر دست و پاى جوانان سنگینى مى کند

* بسیارى از مسائلى که ما آنها را «ضرورت هاى ناگوار و اجتناب ناپذیر» زندگى مى دانیم فرآورده هاى اعمال غیر منطقى خود ماست و غالباً اجتناب پذیر است!

* بسیارى از دام هایى که گمان مى کنیم دست تقدیر بر سر راه ما گذارده همان زنجیرهایى است که دانه هاى آن را با دست خود به هم بافته ایم.

* قسمت زیادى از مشکلات زندگى ما، اشکال تراشى ها، بهانه جویى ها، لجاجت ها و احیاناً محصول عدم انعطاف هایى است که ما در مواجهه با حوادث نشان مى دهیم، و نه مشکلات واقعى!

مى گویند «رستم» قهرمان افسانه اى ایران روزى تصمیم به تسخیر بعضى از مناطق این کشور که تا آن زمان هیچ یک از یلان موفق به گشودن آن نشده بودند گرفت.

او در مسیر خود به سوى قلب این منطقه با «هفت مانع» بزرگ که هر یک از دیگرى وحشتناک تر بود برخورد کرد، گاهى با دیو سفید و زمانى با اژدهاى غول پیکر و گاهى با جادوگران خطرناک روبه رو شد و سرانجام با زورمندى و مهارت و قهرمانى مخصوص به خود آنها را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشت و از این هفت مرحله (هفت خوان) گذشت و شاهد پیروزى را در آغوش گرفت، که فردوسى حماسه سراى ایران آن را در شاهنامه با ریزه کارى هاى جالبى آورده است.

این «افسانه» تجسم شاعرانه اى است از انبوه مشکلات زندگى انسان ها، و تعدد و کثرت آنها و طرحى براى نشان دادن راه پیروزى و غلبه بر این مشکلات.

مسأله ازدواج و عبور از عقبات آن در محیط امروز دست کمى از عبور «رستم» از «هفت خوان افسانه اى» مزبور ندارد با این تفاوت که همه جوانان با آن شجاعت و قدرت رستم را براى پشت سر نهادن این هفت خوان ندارند و یا اصولا چنان تصمیمى نگرفته اند!

همان طور که در گذشته هم اشاره کردیم کمتر مسأله اجتماعى مانند این مسأله از صورت اصلى و طبیعى خود بیرون رفته و این چنین پیرایه هاى زیانبخش و مزاحمى به آن بسته شده است.

بیشتر ناله ها، شکایت ها، و داد و فریادهاى جوانان و پدران و مادران از سنگینى بار ازدواج مربوط به همین پیرایه هاست. وگرنه اصل و اساس این مسأله ساده تر و پاکیزه و مقدّس تر از آن است که این همه بدبختى و دردسر در پیش یا به دنبال خود داشته باشد.

ازدواج در شرایط کنونى براى بسیارى حکم استخراج «طلا» از پاره اى معادن دارد که آن قدر با مواد زاید و خارجى آمیخته شده که استخراج آن مقرون به صرفه نیست و به زحمتش نمى ارزد!

این مواد خارجى زاید ازدواج، همان چشم و هم چشمى ها، ارزش هاى موهوم، رسوم و عادات غلط، هوس هاى زودگذر، کسب افتخار و شخصیت و آبروهاى خیالى است.

ازدواج در میان انبوه این مشکلات چهره اصلى خود را به کلى از دست داده و به صورت «غول بیابان هراس انگیزى» درآمده که بارکش آن شدن کار همه کس نیست.

از همه بدتر این که کمتر کسى شهامت مبارزه با این پیرایه ها و مواد زاید را دارد، تحصیل کرده ها در این قسمت از بى سوادها بدتر، و امروزى ها از قدیمى ها در این مبارزه ضعیف تر و ناتوانترند.

بسیارى با این استدلال غلط خود را دلخوش مى کنند که: «آخر مگر انسان در طول عمر خود چند بار ازدواج مى کند که بخواهد آن را به سادگى برگزار نماید؟ بگذار به آخرین آرزوها و هوس ها و تمایلات درونى خود جامه عمل بپوشانیم!

غافل از این که این استدلال غلط هنگامى که به صورت همگانى و همه گیر درآمد بزرگ ترین سدّ راه سعادت و خوشبختى جوانان و حتّى استدلال کنندگان مى شود.

* * *

جوانان باید با قهرمانى خود، مانند رستم از خوان هاى هفتگانه این راه دور و دراز بگذرند و این طلسم هاى جادویى را در هم بشکنند اگر تعجّب نکنید، این راه هم هفت خوانى دارد که عبارتند از:

1- توقّعات نامحدود و رؤیایى، توقّعات دختران از پسران، و پسران از دختران و پدران و مادران از هر دو.

2- اشکال تراشى هاى بى مورد بسیارى از پدران و مادران و اقوام و فامیل و دوستان و آشنایان.

3- مهریه هاى سنگین و کمرشکن.

4- تشریفات زاید مربوط به مراسم ازدواج و هزار گونه «مقدّمات» و «مخلفات» و چشم و هم چشمى هاى کشنده.

5- ایرادگیرى در هم طراز بودن و هم شأن بودن دو خانواده!

6- عشق هاى آتشین و غیر قابل کنترل و در عین حال حساب نشده.

7- وسواس خارج از حدّ و عدم اعتماد و ایمان به عدم خیانت یکدیگر در آینده.

هنگامى که در این مشکلات هفتگانه مى اندیشیم مى بینیم بیشتر آنها مربوط به متن مسأله ازدواج نیست و هر چه هست مربوط به حواشى و زواید آن است.

* * *

به عنوان نمونه مسأله «هم طراز» بودن (و به اصطلاح «کفو» بودن) را در نظر مى گیریم. این موضوع که براى بسیارى مانع بزرگ ازدواج محسوب مى شود چیزى جز تحریف واقعیّت ها نیست.

جوانى که خود را مهندس نفت معرفى مى کرد و به اعتراف خودش حقوق کافى داشت و در حدود 30 سال از سنش گذشته بود، از این که تا کنون موفق به ازدواج نشده است شکایت مى کرد و ناله ها داشت.

او مى گفت: آخر نمى توانم از هر خانواده اى همسر اختیار کنم، باید سراغ یک خانواده با شخصیّت و محترم! و هم طراز خودم بروم.

امّا هنگامى که سراغ آنها مى روم چنان ترسیمى از ازدواج و شرایط و مخارج آن براى من مى کنند که تنها یک «مغز الکترونیکى» مى تواند آن را محاسبه نماید!...

گفتم: ببینم منظور شما از «شخصیت و احترام و...» سواد و معلومات کافى است؟ من خانواده هاى زیادى را به شما نشان مى دهم که دختران تحصیل کرده با لیاقتى دارند و آماده ازدواج با امثال شما هستند؟ یا این که منظور شما از شخصیت، داشتن صفات عالى انسانى و ارزش هاى اخلاقى و یا امتیازات جالب جسمى و بدنى است؟ باز چنین افرادى کم نیستند و در میان خانواده هاى کم ثروت و امّا اصیل و نجیب چنین افرادى فراوانند.

ولى گمان نمى کنم منظور شما هیچ یک از اینها باشد. منظور شما از خانواده با شخصیت و محترم و... این است که عمو و عموزاده اش مدیر کل و رئیس کل باشند و پدر و مادر او پرپول و ثروتمند، خانه و اتومبیل و زندگى پر زرق و برق و مرتبى داشته باشند؟ این طور نیست؟... دیدم منظورش همین است.

گفتم شما که در زندگى چنین اشتباه بزرگى را مرتکب شده اید که شخصیّت را در این امور مى دانید، نه در امتیازات واقعى انسانى، باید این چنین در زجر و شکنجه باشید.

جالب توجّه این که در روایات اسلامى ما با مسأله هم طراز بودن به این مفهوم غلط که در آن زمان ها در میان قبایل و اجتماعات طبقاتى به شدت رواج داشت شدیداً مبارزه شده و عموم زنان و مردان، دختران و پسران با ایمان را هم طراز معرفى نموده است.

در روایات اسلامى مى خوانیم: «المؤمن کفو المؤمن» هر فرد با ایمان از هر فامیل و هر خانواده، و هر نژاد و طبقه اى باشد هم شأن فرد با ایمان دیگر است.

بنابراین اگر موهومات مربوط به زندگى طبقاتى و رده بندى هاى اجتماعى برداشته شود، و طرفین ازدواج یکدیگر را به خاطر آنچه ارزش انسانى و منطقى و عقلانى دارد بخواهند نه به خاطر پست هاى عموها و عموزاده ها، و ثروت و ماشین و املاک خاله ها و خاله زاده ها، مطمئناً این مشکل حل خواهد شد. اتفاقاً بسیارى از مشکلات دیگر ازدواج نیز از همین نمونه است.

6 پدران و مادران سختگیر4 زنجیرهایى که بر دست و پاى جوانان سنگینى مى کند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma