ابراهیم در برابر طاغوت زمان خود نمرود

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
داستان شگفت انگیز عُزیر تفسیر:

(آیه 258) به دنبال آیه قبل که از هدایت مؤمنان در پرتو ولایت و راهنمایى پروردگار و گمراهى کافران بر اثر پیروى از طاغوت سخن مى گفت، خداوند چند نمونه ذکر مى کند که یکى از آنها نمونه روشنى است که در این آیه آمده و آن گفتوگو و محاجّه ابراهیم با جبّار زمان خود، نمرود است. مى فرماید: «آیا ندیدى (و آگاهى ندارى از) از کسى ]= نمرود[ که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه و گفتوگو کرد؟!» (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَاجَّ إِبْرهِیمَ فِى رَبِّهِ).

و در یک جمله به انگیزه اصلى این محاجّه اشاره مى کند مى گوید: «زیرا خداوند به او حکومت داده بود» و بر اثر کمى ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود (أَنْ ءَاتَیهُ اللَّهُ الْمُلْکَ).

و چه بسیارند کسانى که در حال عادى، انسانهاى معتدل، سربه راه، مؤمن و بیدارند، امّا هنگامى که به مال و مقام و نوایى برسند همه چیز را به دست فراموشى مى سپارند و مهم ترین مقدّسات را زیر پا مى نهند.

و در ادامه مى افزاید: «هنگامى که (از او پرسید: خداى تو کیست که به سوى او دعوت مى کنى؟) ابراهیم گفت: خداى من آن کسى است که زنده مى کند و مى میراند» (إِذْ قَالَ إِبْرهِیمُ رَبِّىَ الَّذِى یُحْىِ وَ یُمِیتُ).

در حقیقت، ابراهیم بزرگ ترین شاهکار آفرینش یعنى قانون حیات و مرگ را به عنوان نشانه روشنى از علم و قدرت پروردگار مطرح ساخت.

ولى نمرود جبّار راه تزویر و سفسطه را پیش گرفت و براى اغفال مردم و اطرافیان خود «گفت: من نیز زنده مى کنم و مى میرانم» و قانون حیات و مرگ در دست من است (قَالَ أَنَا أُحْىِ وَ أُمِیتُ).

و براى اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم، دستور داد دو زندانى را حاضر کردند، فرمان آزادى یکى و قتلِ دیگرى را داد. سپس رو به ابراهیم و حاضران کرد و گفت: دیدید چگونه حیات و مرگ به دست من است؟

ابراهیم براى خنثى کردن این توطئه، دست به استدلال دیگرى زد که دشمن نتواند در برابر ساده لوحان در مورد آن مغالطه کند. «ابراهیم گفت: خداوند، خورشید را از افق مشرق مى آورد; (اگر راست مى گویى که حاکم بر جهانِ هستى تویى،) خورشید را از مغرب بیاور!» (قَالَ إِبْرهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ).

در اینجا «آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد» (فَبُهِتَ الَّذِى کَفَرَ).

«و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمى کند» (وَاللَّهُ لاَ یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).

به این ترتیب، آن مرد مست و مغرورِ سلطنت و مقام، مبهوت و ناتوان گشت و نتوانست در برابر منطق زنده ابراهیم سخنى بگوید.

 

داستان شگفت انگیز عُزیر تفسیر:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma