باید صفوف مشخص شود

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 1
شأن نزول: بررسى دیگرى روى جنگ احد

(آیه 166) آیه مورد بحث این نکته را یادآور مى شود که هر مصیبتى مانند مصیبت احد که پیش مى آید، علاوه بر اینکه بدون علّت نیست، وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان یا افراد سست ایمان. از این رو در قسمت اوّل آیه مى فرماید: «و آنچه (در روز احد،) در روزى که دو دسته [= مؤمنان و کافران ] با هم روبه رو شدند به شما رسید، به فرمان خدا (و طبق سنّت الهى) بود» (وَ مَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ).

منظور از «إذن اللّه» (فرمان خدا)، همان اراده و مشیت اوست که به صورت قانون علّیت در عالم هستى منعکس شده است.

در پایان آیه به یکى دیگر از آثار جنگ احد اشاره کرده مى فرماید: «و براى این بود که مؤمنان را مشخّص کند» (وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ).

(آیه 167) در این آیه به اثر دیگرى اشاره کرده مى فرماید: «و نیز براى این بود که منافقان شناخته شوند» (وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُوا).

اگر حادثه سخت احد نبود هیچ گاه صفوف به این روشنى مشخص نمى شد و افراد، هر کدام با صفات ویژه خود، در صف معیّنى قرار نمى گرفتند و هرکس ممکن بود هنگام ادّعا، خود را بهترین فرد باایمان بداند.

سپس قرآن گفتوگوى میان بعضى از مسلمانان و منافقین، قبل از جنگ را به این صورت بیان مى کند: بعضى از مسلمانان ـ که طبق نقل ابن عبّاس، عبداللّه بن عمر بن حزام بوده است ـ هنگامى که دید عبداللّه بن أبی سلول و یارانش از لشکر اسلام کنار کشیده و تصمیم بازگشت به مدینه دارند، «گفته شد: بیایید در راه خدا نبرد کنید; و یا (دست کم) از حریم خود، دفاع نمایید» (وَ قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا).

ولى آنها به یک بهانه واهى دست زدند و «گفتند: اگر مى دانستیم جنگى روى خواهد داد، از شما پیروى مى کردیم» امّا مى دانیم جنگى نمى شود (قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَتَّبَعْنَاکُمْ).

اینها بهانه اى بیش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در آغاز پیروز شدند و اگر شکستى دامنگیرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافکارى هاى خودشان بود.

سپس مى افزاید: «آنها در آن هنگام، به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان» (هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاِْیمَانِ).

«به زبان خود چیزى مى گویند که در دلهایشان نیست» (یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَیْسَ فِى قُلُوبِهِمْ).

از جمله فوق استفاده مى شود که کفر و ایمان داراى درجاتى است که به عقیده و طرز عمل انسان بستگى دارد.

آنها به خاطر لجاجت روى پیشنهاد خود دائر به جنگ کردن در خود مدینه یا ترس از ضربات دشمن و یا بى علاقگى به اسلام، از شرکت در میدان جنگ خوددارى کردند.

«و خداوند به آنچه کتمان مى کنند، آگاه تر است» (وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ).

هم در این جهان پرده از چهره آنها برداشته و قیافه شان را به مسلمانان نشان مى دهد و هم در آخرت به حسابشان رسیدگى خواهد کرد.

 

شأن نزول: بررسى دیگرى روى جنگ احد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma